مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

هر روز اگر حوالی اذان مغرب به دفتر آیت‌ﷲ‌العظمی شبیری زنجانی که نزدیک‌ترین دفتر در میان دفاتر مراجع بزرگ تقلید به حرم حضرت معصومه(س) است بروید، این مرجع تقلید ۸۸ ساله را می‌بینید که به دفتر می‌آید و با حاضرین در دفترش بحث آزاد علمی می‌کند. این دفتر که تا دو دهه پیش محل سکونت خاندان پدری امام موسی صدر بوده، هر روز شاهد گعده علمی آیت‌ﷲ با شاگردان است.
این گعده که هر روزه شاهد حضور برخی استادان و محققان حوزوی است، به بررسی موضوعات و مسائل مختلف علوم دینی اختصاص دارد، هرچند مباحث فقهی و اصولی بر دیگر مباحث غلبه نسبی دارد. همچنین هرازگاهی آیت‌ﷲ به‌مناسبت مباحث مطرح‌شده، خاطره یا نکته‌ای تاریخی نیز بیان می‌کند. حافظه آیت‌ﷲ شبیری زنجانی در میان علما زبانزد است و نقل‌قول‌های وی از مبانی علمی و نکات تاریخی مربوط به دوره‌های مختلف حوزوی، مورد ارجاع و اعتماد همگان بود. لازم به ذکر است که این مطالب به‌معنی فتاوای ایشان نیست و مقلدان باید به رساله عملیه ایشان مراجعه کنند.

* جواهر ناظر به مستند نراقی نیست؛ ولی عروه خیلی از مستند اخذ کرده است (۲۸ خرداد ۹۴).

* اگر کسی بگوید حجاب را آخوندها درآورده‌اند و‌ ربطی به اسلام ندارد و یا بگوید موسمی و ‌مربوط به زمان خاصی بوده و قضیه حقیقیه همیشگی نیست، این مساوق با انکار نبوت و موجب کفر نیست (۱۲ تیر ۹۴).

* عرفانیان را می‌شناختم؛ مایه‌ای نداشت و ضعیف بود. در بین نجفی‌ها در انساب و رجال، سید مهدی خرسان خوب است (۲۰ تیر ۹۴).

* ابوالبرکات جوری (و نه خوزی) که از ابن‌بابویه روایت کرده، از سادات جوری است و‌ جور، معرب گور است. خیلی‌ها او‌ را نشناخته‌اند؛ در حالی که شرح حال مفصلی دارد ( ۲۰ تیر ۹۴).

* تقوا به معنی پروا است؛ نه پرهیزکاری. پس پرهیزکار ترجمه دقیقی برای متقی نیست (۲۴ تیر ۹۴).

* وقتی ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای منتشر شد، من آن را خواندم و‌ چهار ایراد گرفتم؛ از جمله اینکه: ذَنوب (به معنی دلو) را ذُنوب ترجمه کرده بود. احسن القَصص را هم «قِصص» ترجمه کرده بود. وقتی این‌ها را در مدرسه نواب مشهد به ایشان گفتم، حتی روی هم ترش نکرد و گفت یک وقت است که کسی مثل شما ایراد می‌گیرد و‌ یک وقت هم مثل بعضی که می‌روند پیش آقای بروجردی و‌ می‌گویند این ترجمه از کتب ضلال است. وقتی خواستم بیرون بیایم کفش مرا هم‌ جفت کردند؛ با اینکه من خودم را معرفی نکرده بودم. ترجمه‌هایی که مرحوم‌ راشد داشت هم خوب بود. ایشان فرد مطلع و‌ متواضعی بود (۲۴ تیر ۹۴).

* آقای حجت می‌گفتند اگر کسی مکاسب را درست بفهمد مجتهد است (۵ مرداد ۹۴).

* در ارتکاب محرمات، حرج کافی نیست و باید به حد اضطرار (خوف مرگ) برسد تا ارتکاب آن‌ها جایز شود‌ (۵ مرداد ۹۴).

* در ادله جواز تقلید، بنای عقلا و حکم عقل تمام نیست و فقط از سیره‌ی رایج در زمان ائمه(ع) و فعل و تقریر آن‌ها می‌شود جواز تقلید از مجتهد را استفاده کرد (۵ مرداد ۹۴).

* منظور از تکریم انسان در آیه «و لقد کرمنا بنی آدم» همین عقلی است که فارق میان آدمی با سایر حیوانات است و بیش از این تکریم را از این آیه نمی‌شود اثبات کرد (۸ مرداد ۹۴).

* روایت «باهتوهم» منطبق بر سیره ائمه(ع) نیست و مطروح یا مؤول است. جایی نداریم که ائمه(ع) مخالفان خود را با دروغ و تهمت از میدان به در کرده باشند. قوام دین به راستی و صدق است و این روایت با مسلمات شرع هم منافات دارد (۸ مرداد ۹۴).

* این‌که علامه در المیزان گفته: «فمن لا اسلام له و لا ذمة‌، فلا حق له من الحیوة»، درست است؛ ولی به این معنی نیست که هرکسی بتواند آن‌ها را بکشد؛ چون آن‌ها به حکم ثانوی جان‌شان محترم است و مصلحت در اجرای حکم اولی نیست؛ ولو این‌که کسی از کشتن یک غیرمسلم غیرذمی مطلع نشود و‌ مفسده ظاهری اجتماعی نداشته باشد (۸ مرداد ۹۴).

* آیة الکرسی همان یک آیه است؛ شاهدش هم روایتی است که گفته: آیة الکرسی و آیتین بعدها (۱۰ مرداد ۹۴).

* ابوالزوجه ما می‌فرمود یک‌ بار در درس شیخ عبدالکریم که ایشان می‌گفتند مقدمه واجب نمی‌تواند حرام باشد، آقای سید محمدتقی خوانساری اشکال می‌کند که توبه واجب است ولی مقدمه آن حرام است. من از آن طلبه‌ها و خصوصا آقای خوانساری تعجب می‌کنم. واجبی که مقدمه‌اش نمی‌تواند حرام باشد واجب مطلق است نه مشروط. کفارات همگی واجب هستند؛ ولی مقدمه‌ی آنها هم حرام  و معصیت است (۱۲ مرداد ۹۴).

* آقای داماد می‌فرمود اگر ما علم به نوع و جنس تکلیف داریم و دوران بین وجوب و‌حرمت است، به هر طرف که ظن بیش‌تری داشتیم و محتمل‌تر بود همین می‌تواند مرجح باشد (۱۲ مرداد ۹۴).

* تعیین عرف از طرف مجتهد هیچ حجیتی برای مقلد ندارد و مجتهد باید تشخیص مصادیق را واگذار کند و‌ خودش مداخله نکند (۱۲ مرداد ۹۴).

* «یطیقونه» در آیه یعنی کسانی که قدرت بر روزه دارند، ولی دچار مشقت می‌شوند (۱۳ مرداد ۹۴).

* نفی رؤیت امام زمان فقط در موضوع نیابت و سفارت نیست و عام است و ‌نمی‌شود تخصیص‌اش زد؛ پس ادعای خود افراد مبنی بر رؤیت در زمان غیبت مردود است (۱۳ مرداد ۹۴).

* آقایان بهشتی و‌ اردبیلی جلسات اسلام‌شناسی داشتند و سی عنوان مهم استخراج کرده بودند. به من هم دادند و چیزهایی نوشتم. از جمله این بود که آیا قضایای احکام شرع به تعبیر آقای نائینی حقیقی هستند یا موسمی؟ شکی نیست که برخی قضایای شرعی موسمی هستند و از خود روایات یا تناسب حکم و موضوع می‌شود فهمید که دیگر آن حکم بر این موضوع مترتب نمی‌شود؛ ولی در بقیه موارد، حقیقی هستند ( ۱۸ شهریور ۹۴).

* آن‌که در قم مدفون است، محمد پسر موسی مبرقع است که خدشه‌ای به اعتقادش نیست. گاهی در عرب، فردی را به اسم پدر خطاب می‌کردند؛ لذا گمان کرده‌اند که قبر خود موسی است. موسی مبرقع نسبت به امام زمان خود اعتقاد درستی نداشته است. قبرش هم معلوم نیست (۲۷ شهریور ۹۴).

* آقای نائینی معتقد است شارع در باب حجج، امارات و ظنون هیچ چیز جدیدی نیاورده و همه طبق بنای عقلاست. تعجب می‌کنم ایشان چطور به این قول رسیده؛ چون واقعاً همه عقلا این تفاصیل را نمی‌فهمند. مثل تفصیل‌های موجود در قضای عبادات و… . مدلول آیه نبأ اگر هم پذیرفته شود، تعبدی است.‌ خود عرف عقلا اگر تعبد شارع نبود به موارد ظن به خلاف، به خبر واحد عمل نمی‌کرد (۱۰ مهر ۹۴).

* آقای نائینی گفته که دلالت حدیث رفع بر برائت فی غایة الوضوح است؛ با این‌که از نظر ما فی غایة الإشکال است (۲۵ آبان ۹۴).

* در آیه نبأ اگر موضوع ما «فاسق» باشد، بحث مربوط به مفهوم وصف و اگر «نبأ» باشد بحث از مفهوم شرط خواهد بود (۳ آذر ۹۴).

* شرط اگر در وسط یا انتهای کلام باشد مفهوم پیدا می‌کند؛ ولی اگر در ابتدای کلام بیاید فقط افاده سببیت و ملازمه می‌کند (۶ آذر ۹۴).

* این‌طور نیست که همه شهادات رجالیون بر مبنای استصحاب بوده باشد ( ۲۳ آذر ۹۴).

* کلمه «ثقه» در روایات، همان است که در کتب رجالی آمده و صرفاً به معنی راستگو بودن نیست. منتهی ثقه بودن، نسبی است و به تناسب حکم و موضوع فرق می‌کند. در اخذ حدیث، اطلاق اقتضا می‌کند که در مذهبش هم منحرف نباشد ( ۲۳ آذر ۹۴).

* نسبت بین ثقه و عادل، عموم و خصوص من‌وجه است ( ۲۳ آذر ۹۴).

* در دوران بین تأسیس و تأکید، تقدم با تأسیس است (درس ۳۰ آذر ۹۴).

* اطمینان مورد نظر در بحث خبر واحد، از نظر شرع هم متفاوت و نسبی است و میزان آن، بسته به اهمیت امور، فرق می‌کن (۱۴ دی ۹۴).

(منبع مطلب: مجلسه تقریرات، شماره ۳)

رده‌های مرتبط