مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

سوم فروردین مصادف است با سالگرد تأسیس حوزه‌ی علمیه‌ی قم توسط آیت‌ﷲ حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی. به همین مناسبت مروری اجمالی داریم بر چگونگی تأسیس و اداره‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم توسط حاج شیخ عبدالکریم حائری و نیز برخی از عناصر مهم مدیریت سیاسی و اجتماعی این عالم بزرگ.

ورود حاج شیخ عبدالکریم به قم و تأسیس حوزه‌ی علمیه‌

در احوالات مؤسس حوزه گفته‌اند: «هر طلبه‌ی جوانی که وارد حوزه می‌شد، خود را در برابر قله با شکوه و چشمه‌هایی می‌دید که از دامنه آن فوران می‌زد و چنان جذب این شکوه و جمال می‌شد که هیچ صدا و فریادی نمی‌شنید و از هیچ هیاهویی باخبر نمی‌شد؛ جمله چشم می‌شد و گوش و محو و واله آن قله برافراشته و چشم‌نواز…»‏[۱]‎

اگرچه شهر قم و حوزه‌ی علمیه‌ آن، از دوران امام صادق(ع) ـ اواسط قرن دوم هجری ـ تاکنون مرکز تجمع علما و محدثان بزرگی بوده و این شهر در هیچ دوره‌ای از وجود فقها خالی نگشته است؛ ‏[۲]‎ اما با فوت میرزای قمی در سال ۱۲۳۱ق حوزه‌ی علمیه‌ی قم به ضعف گرایید. با هجرت آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۰۱ش به این شهر، حوزه علمیه در قالب یک نهاد مستحکم حیاتی دوباره یافت.

در آن زمان، جامعه‌ی ایرانی نیاز به یک پایگاه علوم دینی داشت؛ ‌چیزی که خلأ آن در تشکیلات دینی به شدت احساس می‌شد؛ زیرا تا قبل از این تاریخ مراکز عمده تعلیم و تعلم علوم دینی در شهرهای عراق (کربلا، نجف، کاظمین، سامراء) قرار داشت و طلاب علوم دینی برای استفاده از محافل درسی روحانیون و علمای برجسته مجبور بودند رنج سفر و مشکلات زندگی در دیار غربت را بر خود هموار سازند. اما با توجه به تحولاتی که در این زمان در سطح منطقه به‌وجود آمد و به‌ویژه جنگ جهانی اول، این رفت و آمدها و ترددها به شهرهای عراق با دشواری‌های مضاعفی همراه شد. به همین دلیل به محض ورود شخصیت برجسته‌ای همچون آیت‌ﷲ حائری به ایران، مشتاقان علوم دینی از این فرصت استفاده کردند و جلسات درسی را بر پا نمودند.

امام خمینی: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام می‌دادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کم‌تر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود».

آیت‌ﷲ حائری در سال ۱۳۰۰ش برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) و تحویل سال نو به شهر قم سفر کرد. با انتشار خبر حرکت آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم به سوی قم، شور و شعف این شهر – به‌خصوص عالمان و طلاب علوم دینی – را فرا گرفت. شهری که در گذشته مرکز شیعیان بود، اینک مدرسه فیضیه‌اش تبدیل به مسافرخانه و مریضخانه شده بود. حضور عالمی چون آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری در این شهر می‌توانست غبار سکون و رکود را از چهره حوزه علمیه قم بزداید و جانی تازه در کالبدش بدمد. آیت‌ﷲ حائری در شامگاه ۲۴ رجب در میان استقبال علما به شهر کریمه‌ی اهل بیت(س) وارد شد.

یکی از چهره‌های مؤثر در تشویق و ترغیب آیت‌ﷲ حائری برای سکنی گزیدن در قم و تأسیس حوزه علمیه، شیخ محمدتقی بافقی بود. وی از آن‌جا که با حاج شیخ، آشنایی و دوستی دیرینه داشت، اصرار و تلاش فراوانی در این راه نمود و وضعیت اسفناک مدارس قم را به ایشان گوشزد کرد و تأکید داشت چرا باید مرکز علوم دینی که زمانی جایگاه علمای بزرگی همچون ملا حسین فیض،‌ صدرالامتألهین شیرازی و فیاض لاهیجی بود، به مرکز فقرا و بیماران و دیوانگان تبدیل شود؟ وی مکرراً به آیت‌ﷲ حائری پیشنهاد می‌کرد که پیشگام احیای مدارس علوم دینی قم شود و در این اصرارهای پی‌در‌پی، آیت‌ﷲ حائری را متوجه آن دسته از اخبار و روایات معصومین‌(ع) می‌نمود که می‌گویند: در آخر زمان، قم، مرکز علم و دانش خواهد شد.‏[۳]‎

آیت‌ﷲ با مشاهده اوضاع، امر را به استخاره محول کرد و این آیه جواب آمد: «اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه أبی یأت بصیراً و ائتونی بأهلکم أجمعین»؛ «اکنون پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده، بر وی افکنید تا دیدگانش بینا شود؛ آن‌گاه او را با همه اهل بیت و خویشان از کنعان به مصر آرید». با آمدن این آیه در استخاره، آیت‌ﷲ حائری عزم خویش را جزم کرد تا در قم اقامت گزیند.‏[۴]‎

مدیریت نوآورانه

حاج شیخ عبدالکریم، با تجربه‌هایی که از چگونگی اداره حوزه سامرا به‌دست توانای میرزای بزرگ آموخته و اندوخته بود، برای اداره حوزه، دیدگاه‌های ویژه و راهبردی داشت و اصرار می‌ورزید که آن دیدگاه‌ها و برنامه‌ها اجرا شوند تا نتیجه‌ی مطلوب حاصل گردد. برخی از مهم‌ترین اقدامات و دیدگاه‌های حاج شیخ عبدالکریم حائری در مدیریت حوزه‌ی علمیه‌ عبارتند از:

تعمیر و احیای مدرسه‌ی فیضیه: آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم با روحیه‌ای مضاعف به بازسازی حوزه علمیه قم پرداخت و در ابتدا مدرسه فیضیه قم به‌عنوان مرکز اصلی این حوزه را تعمیر نمود.

سامان‌دهی به وضعیت معیشتی طلاب: سامان دادن به وضعیت معیشت طلاب نیز از سایر اقدامات آیت‌ﷲ حائری بود. حوزه علمیه در این زمان بر خلاف تشکیلات و سازمان‌های روحانیت مسیحی و…، بدون کمک‌های دولتی یا تأمین کمک اجباری افراد و فقط با وجوهات شرعی – که طبق دستور اسلام، مردم متدین به مراجع دینی می‌پردازند – اداره می‌شد.‏[۵]‎ طلاب حوزه علمیه از نظر تأمین مخارج و تقسیم شهریه متفاوت بودند؛ گروهی مستقل بوده و کمکی دریافت نمی‌کردند و برخی تجار و اعیان به بعضی از آن‌ها کمک می‌کردند. گروهی نیز فقط نیمی از هزینه‌های خود را از آیت‌ﷲ حائری می‌گرفتند؛ و سرانجام عده‌ای تمام هزینه‌ها و مخارجشان به‌عهده آیت‌ﷲ حائری بود.‏[۶]‎

مدیریت متمرکز: از تأکیدات آیت‌ﷲ حائری این بود که اداره حوزه باید زیر نظر یک نفر باشد و دیگران در هر مقام علمی، به او یاری برسانند و با دیدگاه‌های روشن و کارگشای خود، راه‌های صحیح و روشن اداره حوزه را به روی او بگشایند. رمز توفیق وی نیز در اداره حوزه، همین بود. البته علمای بزرگ هم بسیار با او هماهنگ بودند و به مدیریت و تدبیرهای او، خالصانه گردن نهادند؛ وگرنه معلوم نبود حاج شیخ بتواند به این همه پیروزی دست یابد: اداره‌ی حوزه، درس و بحث، برآوردن نیازهای مادی طلاب، پاسخ‌گویی به شبهات و…

گزینش دقیق طلاب جدیدالورود: آیت‌ﷲ حائری روی گزینش افراد دقت داشت و کسانی را مأمور رسیدگی به وضع تازه‌واردان کرده بود. کسی که وارد حوزه می‌شد، اگر استعداد و توان و هوش لازم را داشت و برای فراگیری دانش‌های حوزوی مناسب بود برگزیده می‌شد، وگرنه تشویق می‌شد که به کاری دیگر بپردازد.

حوزه علمیه در این زمان بر خلاف تشکیلات و سازمان‌های روحانیت مسیحی و…، بدون کمک‌های دولتی یا تأمین کمک اجباری افراد و فقط با وجوهات شرعی – که طبق دستور اسلام، مردم متدین به مراجع دینی می‌پردازند – اداره می‌شد.

تخصصی شدن فقه: از جمله طرح‌های حاج شیخ، تخصصی شدن فقه بود. طبق این طرح، طلبه پس از فراگِیری کلیات و رسیدن به مرحله اجتهاد، برای هرچه کاربردی شدن فقه و پاسخ‌گویی به نیازهای روز، باید با برنامه‌ریزی، باب خاصی از فقه را که مورد نیاز جامعه است و او نیز توان درک و فهم آن را دارد و می‌تواند در آن عرصه به شکوفایی برسد، برگزیند و تمام توان خود را در آن بخش و باب به کار بندد.‏[۷]‎

آموزش زبان خارجی: برنامه آموزش زبان خارجی از جمله امور مورد نظر مؤسس حوزه بود که متأسفانه به‌دلیل برخی کج‌اندیشی‌ها به فرجام نرسید. شهید مطهری دراین باره می‌گوید: «مؤسس حوزه علمیه قم به فکر افتادند یک عده از طلاب را به زبان خارجی و بعضی علوم مقدماتی مجهز کنند تا بتوانند اسلام را در محیط‌های تحصیل کرده جدید، بلکه در کشورهای خارجی تبلیغ نمایند. وقتی این خبر منتشر شد، گروهی از عوام و شبه عوام تهران به قم رفتند و هشدار دادند که این پولی که مردم به عنوان سهم امام می‌دهند، برای این نیست که طلاب زبان کفار را یاد بگیرند و ایشان هم از تصمیم خود منصرف شدند».‏[۸]‎

نماز جماعت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در حرم حضرت معصومه(س)
نماز جماعت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در حرم حضرت معصومه(س)

با رویکرد خاص آیت‌ﷲ حائری، حوزه قم علمیه‌ی قم خیلی زود در کانون توجه اهل دانش و مردان بلند اندیشه قرار گرفت. افزون بر هجرت بسیاری از علما از سراسر کشور به قم، شماری از عالمان و مصلحان هم برای بیان احساسات خود و دیدن شکوفایی و بالندگی این حوزه به قم آمدند؛ از جمله: علامه سید محسن امین، سید شرف‌الدین عاملی، سید جعفر کاشف الغطاء، سید هبة‌الدین شهرستانی، علامه نجم الحسن (مؤسس مدرسة الواعظین هند) و… .‏[۹]‎ فضلای اراک، تهران و دیگر شهرها نیز گردهم آمدند و به تدریج حوزه گسترش یافت؛ تا جایی که بیش از هزار نفر طلبه ساکن قم شدند.

تحولات سیاسی زمان تأسیس حوزه

درست در سال ورود آیت‌ﷲ حائری به قم و بنا نهادن پایه‌های حوزه، رضاخان با کودتای سیدضیاءالدین طباطبایی وارد تهران شد و اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور، به یک‌باره تغییر کرد و با گذشت اندک‌زمانی رضاخان با توسل به چند مانور سیاسی ماهرانه به سلطنت رسید. هم‌زمانی این دو واقعه مهم در کشور، یعنی تأسیس حوزه قم توسط یکی از مراجع بزرگ و به قدرت رسیدن رضاخان و اعمال دیکتاتوری در کشور و برچیدن بساط مشروطیت، موجبات مقابله شدید نهاد حوزه (مرکز رهبری دینی) و نهاد دولت (مرکز قدرت و تصمیم‌گیری اجرایی) را فراهم ساخت.

با استقرار و تثبیت سلطنت پهلوی، دوره اجرای سیاست‌های نواستعماری انگلیس نیز فرا رسید و سیاست مذهب‌زدایی و استحاله فرهنگی از طریق اشاعه فرهنگ تجددگرایی غربی، در دستور کار هیئت حاکمه قرار گرفت. به دلیل ریشه‌‌دار بودن تفکر دینی و ارزش‌ها و سنت‌های اسلامی، سیاست مذهب‌زدایی با مشکلات جدی و مقاومت اجتماعی مواجه گردید و به همین دلیل دولت‌مردان رژیم، مبارزه با مذهب را از طرق دیگری آغاز کردند.‏[۱۰]‎

رفتارشناسی سیاسی مؤسس حوزه علمیه دربرابر فرد بی‌منطقی مثل رضاشاه – که همواره به‌دنبال پوشیدن چکمه و حمله بود – به خوبی می‌نمایاند که رفتار مدبرانه و در عین حال با قاطعیت و بدون احساسات وی، چقدر در حفظ و صیانت و پرورش حوزه نوپای قم مؤثر بود.

لباس متحدالشکل: یکی از این طرح‌ها، «متحدالشکل نمودن البسه» بود که قانون آن در دهم دی ۱۳۰۷ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. هم‌زمان با اجرای قانون متحدالشکل نمودن البسه، دولت تلاش می‌کرد طرح «استفاده از عمامه، مستلزم داشتن تصدیق دولتی» را پیاده کند تا علاوه بر حملات روانی علیه روحانیت به‌وسیله صدور «جواز عمامه» یا «تصدیق طلبگی»، نظارت و کنترل شدید پلیسی بر وضع روحانیت داشته باشد و از شمار آنان بکاهد. در نتیجه‌ی این طرح، روحانیونی که تصدیق طلبگی نداشتند، الزاماً بایستی به لباس متحدالکشل درمی‌آمدند.‏[۱۱]‎

اما با گذشت مدت زمانی از اجرای طرح مزبور، گزارش‌های واصله به مرکز، حاکی از افزایش معممان بود. بدین ترتیب حکومت به‌شدت، کنترل و نظارت خود در امر امتحانات و صدور تصدیق طلبگی حوزه را افزایش داد؛ به‌طوری که به‌صورت مکتوب، فقط تعدادی از حضرات آیات عظام و مراجع تقلید را با ذکر نامشان از پوشیدن لباسی متحدالشکل معاف دانست؛ تا به عموم گوشزد نماید که حتی مراجع تقلید با اجازه دولت از قانون معاف گردیده‌اند.

درست در چنین اوضاع و احوالی آیت‌ﷲ حائری برای حفظ و حراست از حوزه‌های علمیه کمر همت بست بستند. امتحاناتی که از طرف وزارت معارف جهت طلاب قم برگزار می‌شد، به دستور آیت‌ﷲ حائری تعطیل گردید. رئیس وزارت معارف و شهربانی مجبور شد به حضور حاج شیخ برود و علت امر را جویا شود. حاج شیخ خیلی صریح در جواب می‌گوید: وزارت معارف به هیچ وجه حق دخالت در وظایف او را ندارد و اگر لازم بداند خود به طلاب برنامه می‌دهد و از آن‌ها امتحان خواهد گرفت. حتی زمانی که رئیس وزارت معارف نظر حاج شیخ را در مورد اصلاح امتحانات جویا شد، وی مجدداً بر عدم مداخله وزارت در امور طلاب تأکید نمود.‏[۱۲]‎ هرچند پس از مذاکرات متعدد و تأمین نظرات حاج شیخ، وی با برگزاری امتحانات موافقت کرد. البته آیت‌ﷲ حائری نسبت به برگزاری امتحانات نهایی طلاب در تهران به‌وسیله وزارت معارف اعتراض کرد و گفت: «اعزام طلبه‌ها به تهران خیلی اشکال دارد و به‌جای اعزام طلبه‌ها به تهران، باید هیئت ممتحنه به قم بیایند و امتحانات را در قم برگزار کنند». سرانجام ریاست وزرا مجبور شد به وزارت معارف دستور دهد که امتحانات را در قم برگزار کنند.‏[۱۳]‎

دولت همچنین برنامه امتحانات و دروس مشخصی را برای طلاب تعیین کرده بود! آیت‌ﷲ حائری در این باره به مسئولان دولتی چنین خطاب می‌کند: «اگر این مملکت روحانی می‌خواهد، برنامه امتحانی‌اش را باید من تعیین کنم. این که شما برای ما مواد امتحانی تعیین کرده‌اید، مانند آن است که من بخواهم برای سربازخانه‌های شما افسر و فرمانده تعیین کنم».‏[۱۴]‎

درمجموع، ایستادگی و مقاومت آیت‌ﷲ حائری مانع آن شد که وزارت معارف بتواند تمام امور حوزه را به‌دست بگیرد. وی در هنگام برگزاری امتحانات طلاب، به‌منظور جلوگیری از دخالت عمل دولت و در نتیجه خلع لباس نمودن روحانیون – به بهانه عدم موفقیت در امتحانات – به فضلای حوزه از جمله آیات عظام: حجت، صدر، خوانساری، خمینی، محمد باقر قزوینی، مرعشی نجفی،‌ گلپایگانی و تعداد دیگری از مدرسان حوزه، مأموریت داد که امتحانات را تحت نظر خود بگیرند و به طلاب کمک کنند.‏[۱۵]‎

خاطرات به‌جای مانده از آن روزها نشان‌دهنده‌ی اوضاع طاقت‌فرسای روحانیون در زمان اجرای این قانون است. مأموران رضاخان در مدرسه فیضیه، طلبه‌ها را اذیت می‌کردند و عمامه‌ها را از سرشان برمی‌داشتند که به این بهانه آنان را متحدالشکل سازند. هر روز صبح یکی از پاسبانان به مدرسه می‌آمد و طلبه‌ها را به شهربانی می‌برد و از آنان التزام می‌گرفت که متحدالشکل شوند. بعضی طلبه‌ها برای فرار از دست مأموران، از قم بیرون می‌رفتند و روزها در بیابان‌ها و باغ‌های اطراف شهر زندگی می‌کردند و شب‌هنگام به مدرسه برمی‌گشتند.‏[۱۶]‎

در یکی از اسناد اداره معارف و اوقات قم، اسامی ۳۵۷ نفر از طلابی که در امتحانات طلبگی شرکت کرده و جواز طلبگی‌شان صادر گردیده است، به اداره حکومتی ارسال می‌گردد؛ در میان آن‌ها نام مراجع بزرگی چون آیات عظام مرعشی نجفی، گلپایگانی، میرزاهاشم آملی و برخی دیگر از کسانی که طی چند دهه اخیر از پرچمداران حوزه‌های علمیه بودند، می‌درخشد. این آمار و این اسامی، از آن جهت حائز اهمیت است که نشان می‌دهد آیت‌ﷲ حائری در شکل عملی به مرافعه در برابر تهاجمات ضد دینی و متجددانه رضاشاه علیه روحانیت و حوزه‌های دینی پرداخت؛ اما این کار را در نهایت احتیاط انجام می‌داد؛ چون فشار دولت در محدود کردن تعداد روحانیون، به اندازه‌ای شدید بود که دستور داده بود در شهر قم، بیش از هفت نفر نباشد! آیت‌ﷲ حائری با توجه به حساسیت رژیم، معتقد به حفظ اسرار روحانیت بود و تلاش می‌کرد آمار طلاب را پنهان کند.‏[۱۷]‎ ایوانف – مورخ چپ‌گرا و کمونیست – با اشاره به کاهش مدارس و روحانیون می‌نویسد: «تعداد مدارس روحانی پیش از سلطنت رضاشاه ۲۸۲ باب و محصلین آن ۵۹۸۴ نفر بوده که در پایان سلطنت او به ۲۰۶ باب و ۷۸۴ نفر تقلیل یافته است.‏[۱۸]‎

مسأله‌ی کشف حجاب: کیاست و مدیریت حاج شیخ در مسأله‌ی کشف حجاب نیز بسیار حائز اهمیت و مؤثر بود. رضاخان پس از بازگشت از سفر ترکیه، ابتدا دستور متحدالشکل ساختن لباس‌ها را صادر کرد و سپس به شکل عملی – از طریق زنان دربار – اقدام به پیاده کرده طرح کشف حجاب نمود. روحانیون و مردم در پی اقدامات رژیم به خصوص در شهرهای مذهبی دست به مقاومت شدید زدند. آیت‌ﷲ حائری در تلگرافی به رضاشاه می‌گوید: «اوضاع حاضره که بر خلاف قوانین شرع مقدس و مذهب جعفری(ع) است، موجب نگرانی داعی و عموم مسلمین است و بر ذات ملوکانه که امروزه حامی و عهده‌دار نوامیس اسلامیه هستید، حتم و لازم است که جلوگیری فرمایید.‏[۱۹]‎

در جریان سیل مهیب سال ۱۳۱۳ش حاج شیخ شخصاً با علما و طلاب برای بستن سد حرکت کرد و با بیل و کلنگ به مهار سیل همت گماشت.

رفتارشناسی سیاسی مؤسس حوزه علمیه دربرابر فرد بی‌منطقی مثل رضاشاه – که همواره به‌دنبال پوشیدن چکمه و حمله بود – به خوبی می‌نمایاند که رفتار مدبرانه و در عین حال با قاطعیت و بدون احساسات وی چقدر در حفظ و صیانت و پرورش حوزه نوپای قم مؤثر بود. امام خمینی درباره‌ی اهمیت کار حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام می‌دادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کم‌تر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود».‏[۲۰]‎

 

فعالیت‌های عمرانی آیت‌ﷲ مؤسس

حوزه‌ی فعالیت آیت‌ﷲ حائری در مقام یک رهبر مذهبی و مرجع بزرگ، صرفاً محدود به امور مذهبی و دینی نبود؛ وی بنا به احساس مسئولیتی که داشت، در زمینه خدمات اجتماعی و رفع نیازمندی‌های مردم نیز تلاش می‌کرد. در نتیجه‌ی همین روحیه بود که بسیاری از تربیت‌یافتگان مکتب شیخ عبدالکریم، امام خمینی، آیت‌ﷲ گلپایگانی و… همواره دید وسیع اجتماعی داشته و سر منشأ بسیاری از خدمات به مردم شدند. در جریان سیل مهیب سال ۱۳۱۳ش حاج شیخ شخصاً با علما و طلاب برای بستن سد حرکت کرد و با بیل و کلنگ به مهار سیل همت گماشت. وقتی مردم و دولتیان این همت را دیدند، آن‌ها هم جلو آمدند و مشغول سدسازی شدند.‏[۲۱]‎ ساخت بیمارستان، دار الایتام، دارالاطعام، مرمت و احیای مدارس قدیمی و… از جمله خدمات دیگر ایشان است.

پانوشت‌ها

  1. مجله حوزه، ش۱۲۶، ص۱۰. [⤤]
  2. شمس، محمدکاظم، مؤسس حوزه، ص ۱۷۹. [⤤]
  3. کریمی جهرمی، علی، آیت‌الله مؤسس، ص۵۸. [⤤]
  4. رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۲۸۸. [⤤]
  5. اردکانی بهبهانی، محمود، زندگانی حضرت معصومه(س) و تاریخ قم، مقدمه کتاب. [⤤]
  6. ریحان یزدی، علی‌رضا، آینه دانشوران، ص۱۹. [⤤]
  7. مجله حوزه، ش۲۶، ص۱۹۸. [⤤]
  8. همان، ش۲، ص۱۸. [⤤]
  9. همان، ش۱۲۵، ص۱۹۶. [⤤]
  10. کریمی جهرمی، علی، آیت‌الله مؤسس، ص۱۸۷. [⤤]
  11. سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره‌ی ۱۴۲۴ ـ ۲۹۱. [⤤]
  12. همان، سندهای شماره‌ی ۱ و ۲ از آیت‌الله حائری یزدی. [⤤]
  13. همان، سندهای شماره‌ی ۳ و ۴ از آیت‌الله حائری یزدی. [⤤]
  14. مجله یاد، ش۴، ص۲۵. [⤤]
  15. مجله حوزه، ش۶۲، ص۴۵. [⤤]
  16. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۵۸. [⤤]
  17. بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم شاه، ص۲۵۳. [⤤]
  18. آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران نوین، ص۸۷. [⤤]
  19. سازمان اسناد ملی ایران، پاکت شماره ۱۹۸. [⤤]
  20. خمینی، روح‌الله، منشور روحانیت، ص۱۷۳. [⤤]
  21. رازی، محمدشریف، آثار الحجه، ص۴۴. [⤤]

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید