مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

درباره نگارنده

صالح قاسمی سایت شخصی ندارد؛ اما وبسایت مجمع حسنین علیهما السلام  که وی سمت دبیر کلّی آن را برعهده دارد، زیر نظر وی اداره می‌شود و مجموعه‌ای از اخبار مربوط به قاسمی و سخنرانی‌های وی را در خود جای داده است. قاسمی غیر از این کتاب، کتب دیگری نیز منتشر کرده است که عبارتند از:

  1. محبت کور: بررسی مسأله قمه‌زنی؛
  2. افسانه ابولؤلؤ: همان‌طورکه از عنوانش پیداست درباره افسانه‌ای‌بودن شخصیت ابولؤلؤ است؛
  3. آزمون عصر غیبت: بررسی مبانی ولایت فقیه؛
  4. جنگ جهانی جمعیت: بررسی موضوع کاهش جمعیت و تبیین زمینه‌های ترویج ترغیب به تولید مثل؛
  5. پرسمان توحیدی: ۳۶ پرسش و پاسخ با موضوع توحید و خداشناسی؛
  6. پرسمان قرآنی: ۴۷ پرسش و پاسخ با موضوع قرآن.

خط اصلی در  همه‌ی کتب قاسمی  سخنان محوری رهبر انقلاب است و در پشت جلد تمام هفت کتاب او تصویری از آیت‌ﷲ خامنه‌ای و بخشی از فرمایشات ایشان که مرتبط با موضوع کتاب است منتشر شده است. خبر انتشار کتب صالح قاسمی نیز در وبسایت‌های مرتبط با جریان اصولگرا بازتاب داده شده؛ اما نقدی از این کتاب مطرح نشده است. شایان ذکر است که رونمایی از کتاب «مرجعیت موروثی یا تشیع انگلیسی» در همایشی با همین عنوان  در ۳۱ فروردین ماه امسال برگزار شد. از جمله سخنرانان این مراسم حضرات آیات محسن اراکی و قرهی بودند.

 بازخوردهای کتاب

این کتاب با اقبال چندانی در صفحات مجازی روبه‌رو نشده است و صرفاً چند خبر مربوط به انتشار کتاب و چند گزارش که بیش‌تر بخش‌هایی از مقدمه کتاب است منتشر شده است. به‌علاوه «همایش تشیّع انگلیسی» نیز که این کتاب در آن رونمایی شده و نگارنده در آن سخنرانی کرده است، از دیگر اخباری است که در زمینه این کتاب در صفحات مجازی منتشر گردیده است. حتی کانال تلگرام مجمع محسنین – مربوط به نگارنده کتاب – نیز بعضی اسناد و مباحث مربوط به این بحث را در خود جای داده است. این کانال که تنها ۱۹ عضو را تابه‌حال جذب کرده، با آدرس @majmaa در دسترس است. کانال دیگری نیز با عنوان «فتنه انگلیسی» (@EnglishShia) در تلگرام راه‌اندازی شده است که به‌نظر می‌رسد مرتبط با کانال پیشین باشد و در زمان نگارش این مطلب (۲۸ خرداد ۱۳۹۵) ۱۷۵ عضو دارد.

4

بررسی کتاب

موضوع کتاب، نقد جریان شیرازی‌هاست. عنوان این کتاب نیز از سخنان رهبری گرفته شده است که در سالگرد ارتحال امام خمینی در سال ۹۴ چنین گفته بودند: «آن تشیعی که از لندن و آمریکا بخواهد برای دنیا پخش شود، به درد شیعه نمی‌خورد.»

کتاب اثر تألیفی نیست و نکته جدیدی در آن به چشم نمی‌خورد؛ بیش‌تر مباحث  مطرح‌شده، پیش‌تر در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است. گردآوری مطالب نیز به‌صورت حرفه‌ای صورت نگرفته است. کتاب حتی از فهرست مشخصی نیز بی‌بهره است  که این موضوع، خواننده را سردرگم می‌کند.

اگرچه این اثر فهرست منظمی ندارد و تمام عنوان‌‎ها به‌صورت سرفصل آمده است؛ ولی اصول مباحث آن را می‌توان بدین شرح خلاصه نمود:

  1. بررسی پیشینه جریان شیرازی و مسأله مرجعیت در این خانواده؛
  2. بررسی روش سیاسی بیت شیرازی و زاویه‌گرفتن آنان با امام و انقلاب؛
  3. ارتباط این جریان با انگلیس و کشورهای خارجی؛
  4. برخورد با مراکز اطلاع‌رسانی جریان؛
  5. ترویج قمه‌زنی توسط جریان شیرازی و نقد مسأله قمه‌زنی؛
  6. هفته وحدت و برخورد جریان و نقد آن؛
  7. بررسی حامیان جریان شیرازی در میان شبکه‌های ماهواره‌ای؛
  8. بررسی حمایت جریان از قمه زنی و نقد آن؛
  9. نقد منش سیاسی جریان؛
  10. بررسی مرتبطان با بیت شیرازی؛
  11. مجموعه‌ای از سخنان مراجع تقلید، متفکران و سخنرانان در نقد جریان شیرازی.

نقد کتاب

گردآوری مطالب مرتبط با یک موضوع کار خوبی است و می‌تواند در ایجاد یک نگاه کلی به خواننده مفید باشد؛ به شرط آن‌که اصول حرفه‌ای را زیر پا نگذارد. از جمله این اصول تصریح به این موضوع است که این اثر صرفاً گردآوری است؛ نه تألیف. متأسفانه به این موضوع اشاره نشده است. ادبیات حاکم بر مطالب نیز به‌هیچ‌وجه برای بررسی یک موضوع تاریخی و عینی مناسب نیست و  فضایی کاملاً ایدئولوژیک و احساسی بر کل کتاب حاکم است.

تدوین غیرحرفه‌ای

در برخی از موارد مطالب کتاب حتی از یک ویرایش ساده نیز بی‌بهره‌ است. برای نمونه در صفحه ۴۱ به ذکر خاطره‌ای از آیت‌ﷲ خاتم یزدی می‌پردازد بدون اینکه مشخص باشد که این خاطرات از کیست؟!یا در صفحه ۱۹۴ به ذکر روایت «یکی از فعالان فرهنگی از دیدار با حضرت آیت‌ﷲ‌العظمی سیستانی» می‌پردازد، بدون اینکه نامی از این فعال ببرد!(در اصل، این خبر را وحید یامین پور در صفحه اجتماعی خود قرار داده بود، که وی نیز منبع را معرفی نکرده است و نگارنده کتاب حتی بدون اشاره به نام یامین‌پور به ذکر این نکته پرداخته است.)شایان ذکر است دفتر آیت‌ﷲ‌العظمی سیستانی تمام اخباری را که در سایت ایشان منتشر نشده باشد را غیر قابل اعتماد می‌داند.

عدم ذکر منبع 

یکی از نکات مهم در هر تألیفی ذکر منابع دقیق مطالبی است که در کتاب آمده است؛ این مسأله به‌ویژه برای خوانندگان پژوهش‌گر و کتاب‌شناس بسیار جدی است. متأسفانه اثر مذکور از این جهت به‌شدّت دچار ضعف است؛ مثلاً از صفحه ۱۹۲ تا صفحه ۲۴۰ با این‌که مطالب مهمی از قول مراجع تقلید، بزرگان و علما نقل شده،‏[۱]‎  اما حتی یک منبع دقیق در متن یا پاورقی ذکر نشده است! یا در صفحه ۱۱۵ برای ذکر منبع یکی از  استفتائات آیت‌ﷲ خامنه‌ای در بحث وحدت، آدرس ایمیل سایت ایشان ذکر شده است!  یا در صفحه ۱۲۱ در پاورقی به «مجله الکترونیکی اخوت» ارجاع داده شده است؛ بدون هیچ اطلاعات دیگری درباره‌ی مطلب. در نمونه‌‌ای دیگر در صفحه ۱۰۶، مطلبی با عنوان «مساعدت مالی انگلیس برای ترویج قمه‌زنی» – ادعایی که پیش‌تر در برخی وبسایت‌های داخلی منتشر شده بود – را بدون منبع ذکر می‌کند؛ حال آن‌ که در چنین مواردی حتماً باید سند مربوط به چنین ادعایی منتشر شود.

نگاهی به نقدهای محوری کتاب

مرجعیت موروثی

نگارنده کتاب در صفحه ۲۶ به بحث مرجعیت سید صادق شیرازی اشاره می‌کند؛ اما اطلاعات دقیقی درباره مرجعیت وی ارائه نمی‌دهد. وی تنها به این نکته اشاره می‌کند که زمانی که سیدصادق شیرازی از دنیا می‌رود، سیدمحمد عهده‌دار مقام مرجعیت می‌شود؛ او در این زمان ۳۰سال بیش‌تر نداشته است. اما بحث دقیقی راجع به سن‌وسال سیدصادق شیرازی مطرح نمی‌شود و بحث نهایتاً به بررسی عملکرد برادران دیگر سید صادق، یعنی سید محمد، سید حسن و سید مجتبی می‌انجامد. تنها در صفحه ۵۰ اشاره می‌شود که «اساس مرجعیت سیدصادق شیرازی به‌گونه‌ای کاملاً سهل حاصل گردید؛ زیرا تشکیلات حزبی کربلایی‌ها در زمان حیات سیدمحمد، مرجعیت سیدصادق را مطرح نمود و موجب شد تا پس از وفات سیدمحمد… مرجعیت عامه به‌گونه‌ای کاملاً برنامه‌ریزی شده و به‌صورت امری بدیهی بر سیدصادق اطلاق گردد». نگارنده البته به بررسی زمینه‌های این مسأله نیز می‌پردازد.

باید در نظر داشت که «ماهیت مرجعیت»، بحثی است کلان که در طول تاریخ شیعه با افت و خیزهای فراوانی روبه‌رو بوده است. برخی بیوت مراجع ساختاری عالم‌پرور  داشته‌اند و در برخی بیوت، طلبه پروری تا یک نسل بعد بیش‌تر ادامه پیدا نکرده است. بنابراین باید در نظر داشت که صرف موروثی‌بودن نمی‌تواند حسن یا قبح باشد و ساختار درونی بیت است که این زمینه را آماده می‌کند و گاه از بین می‌برد. مثلاً فرزند مرحوم آیت‌ﷲ‌العظمی فاضل لنکرانی که به‌صورت جدّی به دروس طلبگی و فقه اشتغال داشته‌اند، امروز میراث‌دار مرجعیت و اداره‌کننده دفتر مرحوم پدر است؛ اما چنین چیزی در لزوماً در تمام بیوت مراجع دیده نمی‌شود و برخی فرزندان مراجع گاه حتی به درس طلبگی نیز به‌صورت جدّی اشتغال پیدا نمی‌کنند.

 ارتباط با انگلستان

به‌نظر می‌رسد آن‌چه رهبر انقلاب متذکر آن شدند، بیش از همه به ارتباط فرهنگی و سیاسی و همسویی فرهنگی بعضی بیوت با سیاست‌های مورد نظر انگلستان (خصوصاً تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی و حکومت فکر غربی) اشاره داشته باشد؛ شایسته بود مؤلف کتاب نیز بر همین نکته تمرکز می‌داشت.

ارتباط سیاسی مرجعیت با انگلستان و سیاست‌های آن را نمی‌توان صرفاً به‌صورت ادعا مطرح کرد؛ چنین اتهام سنگینی نیاز به سند و مدرک محکم دارد که در این کتاب چنین مدرکی ارائه نشده است. آن‌چه در این کتاب از صفحه ۷۲ تا صفحه ۸۲ آمده، صرفاً نشانه‌هایی است که احتمال چنین امری را القا می‌کند. اما قضاوت تاریخی و حکم قطعی به چنین ارتباطی براساس پخش خبر یک فتوا، یا نقل قول یک شبکه معلوم‌الحال ضدانقلاب، یا یک برنامه رادیویی که به بررسی مسائل مختلف می‌پردازد، به‌هیچ‌وجه صحیح نیست. مثلاً در صفحه ۷۷ به‌عنوان سند بر این ادعا اشاره شده که مجتبی واحدی بسته‌شدن دفتر شبکه تلویزیونی امام حسین(ع) را در قم محکوم کرده است. در حالی که نگارنده به متن همین پیام هم توجه نداشته است؛ واحدی در آن پیام گفته بود: «تعارف را کنار بگذاریم. من هم برخی مواضع منتسب به بیت آیت‌ﷲ شیرازی را نامناسب و غیرقابل قبول می‌دانم؛ اما شجاعت او گوهر نایابی است….»!

 حامیان و خود آیت‌ﷲ

ماهیت بخشی از نقدهای کتاب در حقیقت نقد عملکرد حامیان بیت شیرازی است؛ مسائلی همچون حضور در پارلمان عراق (ص۱۳۶)، عملکرد «سازمان دیده‌بان حقوق شیعه»(ص۱۳۹)، عملکرد افرادی همچون ﷲیاری و یاسر الحبیب که این مسائل بیش‌تر جنبه جدل دارد و بحث را از شکل برهانی خارجی می‌کند. به‌علاوه نباید فراموش کرد که بخشی از کارهایی که توسط حامیان یک گروه یا یک فرد انجام می‌شود، ممکن است مورد تأیید وی نباشد.

ادعاهای کلان و بی‌اساس

برخی ادعاهای کلان و بی‌اساس در کتاب به‌چشم می‌خورد؛ مثلاً  در صفحه ۱۷۰ می‌‌خوانیم: «در طول تاریخ شیعه همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند؛ اما هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گرفته است». به‌نظر می‌رسد کلی‌بودن این عبارت، متأثر از همان نگاه ایدئولوژیک و غیرحرفه‌ای به تاریخ باشد. در واقعیت تاریخی این ادعا کاملاً غلط است و اساساً جریان‌ها هنگامی به‌راه می‌افتند که بر برخی از مؤلفه‌ها بیش‌تر از وضعیت موجود تأکید می‌ورزند؛ مثلاً  انقلاب اسلامی با تأکید بر نقش رهبری روحانیت به‌صورت پررنگ، به نتیجه رسید؛ در حالی که در همان زمان نیز بعضی روحانیون سنتی، انقلابیون را به افراطی‌گری متهم می‌کردند.

جمع‌بندی

سوای نقد منش و روش بیت آیت‌ﷲ شیرازی، به‌نظر می‌رسد چگونگی این نقد بسیار مهم است. نقدهای غیرروشمند نه‌تنها به نتیجه نمی‌رسند، بلکه به سود این جریان خواهد بود. ساختار منطقی و متناسب با موضوع، منابع مرتبط و مستند، ادبیات بی‌طرفانه و استدلال‌های برهانی و قابل قبول برای اهل فن از اصول ابتدایی یک نقد روشمند هستند. کتاب «مرجعیت موروثی یا تشیع انگلیسی» اشکالات بسیاری دارد؛ طوری که حتی نمی‌توان آن را در حد یک کتاب متوسط ارزیابی کرد.

پانوشت‌ها

  1. نقل قول‌هایی از آیات عظام سیستانی، جوادی آملی، سبحانی، آیات خاتمی، مصباح یزدی، اراکی و… [⤤]

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. محمد اسماعیل 

    با سلام یاداشت علیرغم خلاصه بودن به نکات مهمی اشاره کرده است یک نقد حرفه ای به لحاظ نوشتاری شکلی و محتوایی ارایه شده است بعد از مدتها یک یاداشت حرفه ای در سایت کار شده است خدا قوت ممنون

  2. محمد ابراهیم 

    خیلی دقیق و خوب بود. متشکرم. اما این فرقه در حال جذب نیرو مخصوصا در اربعین هاست و ما نیاز به آگاهی بخشی به مردم و آنهایی که تا حدی جذب شده اند داریم. کتاب جایگزین یا مطالب مفیدی که آنها را به درستی معرفی کند و از خطر انحراف دور کند نیاز است که اگر معرفی کنید ممنون خواهم بود.

  3. سعید 

    نقد خوبی بود اما: ناقد محترم به بخشی از سخنرانی های سید صادق شیرازی که گفته بود پدران شما اشتباه کردندو …؛نمایش صحنه ی قمه زنی، و…حضور وابستگان به ایشان در لندن و پخش برنامه های ماهواره ای از سوی آنها و…که ادله ی بسیار محکی استتوجه نکرده اند و اصولا در این موارد ارائه ی اسناد برهانی جایی نداشته و گاه به دلیل امنیتی تا چندین سال اصلا امکان ارائه ی آن نیست و این موارد از قرائن قابل اثبات است نه از راه ارائه ادله برهانی- عملکردها همیشه گویای نیت ها است و عدم رد انتساب یک خبر از سوی شخصی مهم مثل سید صادق شیرازی واقعا جای شبهه دارد با توجه به اینکه این همه اشکالات در عملکرد افراد وابسته به این جریان دیده می شود.

به سعید پاسخ دهید انصراف