مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

یادداشت حاضر که به قلم حجت‌الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا یک روز قبل از برگزاری دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نگارش یافته، جهت انتشار در اختیار مباحثات قرار گرفته است. تأکید می‌شود دیدگاه‌ مطرح‌شده در این یادداشت، لزوماً نشان‌دهنده‌ی دیدگاه مباحثات نیست.

امروز پنجشنبه است و پایان تبلیغات انتخاباتی. می‌خواهم با حوزویان و هم‌لباسی‌های خودم درد دل کنم.

اکثریت نهادهای حوزوی و شخصیت‌های سیاسی معروف حوزوی در جامعه مدرسین، مجمع طلاب و فضلای حوزه، تشکل اساتید، اکثریت اعضای مجتهد مجلس خبرگان رهبری، برخی از مراجع و اعضای شورای نگهبان و بزرگان حوزه حسب تکلیف شرعی برای انجام وظیفه در انتخابات با تلاش مضاعف وارد عرصه شدند و از یک کاندیدای خاص حمایت کردند (شکرﷲ مساعیهم). تا این‌جای کار مشکلی وجود ندارد. اما در فراسوی این رفتار صدها پرسش بی‌پاسخ وجود دارد که باید در فردای انتخابات در خلوت خودمان در اتاق‌های فکر و لجنه‌های علمی بدان‌ها بپردازیم.

حقیقتاً نگارش چنین متن‌هایی در فضای عمومی شاید به صلاح نباشد. اما چه باید کرد؟ فراموش نمی‌کنم سال‌ها پیش مقام معظم رهبری مکرر بحث تحول و اصلاح در حوزه را به‌طور خصوصی مطرح می‌کردند؛ اما وقتی اراده جدی‌ای ندیدند، در محفل عمومی فرمودند: «تحول و دگرگونی یک امر قهری است؛ … این تحول و تغییر را یا مدیریت می‌کنیم، آن را هدایت می‌کنیم، یا نه، رها میکنیم. اگر رها کردیم، باخته‌ایم». در اینجا علاقه‌مندم سؤالاتی را طرح کنم؛ به امید آن‌که روزی مبنای هم‌اندیشی و هم‌فکری برای اصلاح اندیشه ورفتار ما حوزویان باشد.

۱. آیا تکلیف شرعی امر بسیطی است که با ورود دلایل ظاهری، زنگ قیام آن زده می‌شود؟ یا تکلیف مجموعه‌ای از ادله نقلی و عقلی است که در بستر زمان و مکان و مصالح و شرایط ریخته می‌شود و با قدرت استدلال عقلی، استنباط می‌گردد؟ آیا در مسائل سیاسی نتایج، آثار و پیامدها هم جزو تکلیف است؟ یا مانند جنگ هشت‌ساله به تعبیر امام راحل «رضوان ﷲ علیه» ما مأمور به جنگ و دفاع از دین و کشور بودیم و خود این فی نفسه تکلیف بود؛ خواه می‌دانستیم پیروز می شویم یا شکست می‌خوریم. آیا حوزویان که همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد یک نامزد انتخاباتی گذاشتند، مکلف به حمایت صریح و سریع بودند؟ چرا هیچ مجتهدی الاحوط ، و الاقوی و الاحسن نکرد؟ آیا احتیاطات عقلی در عرصه سیاست و زندگی جمعی راهی نداشت؟ آیا حوزویان مأمور و معذور بودند یا مجتهد و مستنبط؟ هوشمندان بصیر از اول تشخیصشان این بود که نتیجه به نفع نامزد مورد حمایت حوزویان نیست؛ چگونه است که اجتهاد ما به این بسترهای معرفت‌زا و شرایط سیاسی قابل فهم بی‌توجه بود؛ در حالی که در بیانات حکیم انقلاب اسلامی ـ خلف الحکیم ـ به خوبی روشن بود. او از اول تلاش کرد رویکرد نامزد پیروز را اصلاحح کند؛ لذا فرمود: نامزدها به مردم قول بدهند که نگاهشان به داخل باشد؛ به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم توجه شود و…

۲. انتخابات فرصت خوبی شد تا ما به این حقیقت بیندیشیم که آیا وظیفه حوزه «نظریه‌پردازی» و تقویت مبانی تئوریک نظام اسلامی در همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، انتخابات و… است یا ـ همانند سایر مردم و جوانان ـ دعوت از کاندیداها و حضور در میتینگ‌های تبلیغاتی و همراهی با نامزد انتخاباتی و شهر‌به‌شهر مسافرت کردن؟

از نهادهای علمی حوزه و همه روحانیون در سرتاسر کشور ، ائمه محترم جمعه وو جماعات، تقاضا داریم بفرمایید با این حضور بی‌حساب و کتابتان در انتخابات و حمایت از نامزد خاص ـ که اقلیت مردم در کنار او بودند و از اول مشخص بود پیروز نخواهد شد ـ آیا به دیانت و اعتقاد مردم و پشتیبانی آن‌ها از اسلام و نظام اسلامی کمک شد یا تنها ثمره‌اش این بود که شما نقش هدایتی و پدری خود را از دست دادید و خود را در مقابل مردم و دانشگاهیان قرار دادید؟

۳. جا دارد از بزرگان دغدغه‌مند سؤال شود برای تقویت نظام و پشتیبانی از مبانی آن تاکنون چه نظریاتی ارائه داده‌اند؟ تا آن‌جا که اطلاع داریم مقام معظم رهبری به دلیل فقدان حضور اعاظم، خودشان دست تنها به طرح نظریه در زمینه‌های مختلفی همچون مردمسالاری دینی، سبک زندگی، کرسی‌های آزاداندیشی، نظریه‌پردازی، تولید علم، علوم انسانی- اسلامی، تهاجم فرهنگی ،اقتصاد مقاومتی، اتحاد و انسجام ملی، الگوی اسلامی ـ ایرانی و… اقدام کردند؛ به امید کمک و به‌میدان‌آمدن حضرات! با همه احترام به بزرگان و به ویژه جامعه محترم مدرسین (که با چنان عجله‌ای اعلام موضع انتخاباتی داشتند که سبب اختلاف بین خودشان هم شدند) این سؤال را داریم که تاکنون چند نظریه پشتیبان برای این طرح‌ها یا موارد دیگر ارائه داده‌اند؟

۴. از نهادهای علمی حوزه و همه روحانیون در سرتاسر کشور ، ائمه محترم جمعه و جماعات، تقاضا داریم بفرمایید با این حضور بی‌حساب و کتابتان در انتخابات و حمایت از نامزد خاص ـ که اقلیت مردم در کنار او بودند و از اول مشخص بود پیروز نخواهد شد ـ آیا به دیانت و اعتقاد مردم و پشتیبانی آن‌ها از اسلام و نظام اسلامی کمک شد یا تنها ثمره‌اش این بود که شما نقش هدایتی و پدری خود را از دست دادید و خود را در مقابل مردم و دانشگاهیان قرار دادید؟

۵. حقیقتاً از جامعه محترم مدرسین این سؤال را داریم که مگر شما بزرگان حوزه نیستید که در یک نهاد حوزوی جمع شده‌اید و اعتبار حوزه و فقاهت با شما نیست؟ یا یک حزب سیاسی شده‌اید که در حاشیه برخی از جناح‌های فکری فعالیت می‌کنید و به این حداقل راضی شدید که برخی از سیاسیون به ما بگویند جامعتین مرجع هستند؟ در حالی که در همین انتخابات روشن شد آن‌ها کار خودشان را می‌کنند و از ما تأیید می‌خواهند.

۶. تردیدی نیست که جامعه محترم مدرسین مورد تأیید امام راحل، مقام معظم رهبری و مراجع عظام بوده و هست و همه حوزویان انتظار دارند نقش محوری و اساسی آن در همه مسائل علمی حوزه و مسائل کشور، برجسته و ممتاز باشد؛ اما مع الاسف عدم ایفای این نقش سبب شده تا در هر دوره‌ای رقبایی در مقابلش سربرآورند. فراموش نکردیم به چه دلایلی امام مجوز شکل‌گیری «مجمع طلاب و فضلای حوزه» را دادند؛ و البته امام دستور دادند مراعات حال جامعه را هم داشته باشند. نشست اساتید و مجمع مدرسین و محققین حوزه و تشکل اساتید برای چه به‌وجود آمده‌اند؟ آیا با این وضعیت در آینده یک تشکل قدرتمندی در کنار جامعه سربرنخواهد آورد که بخشی از اعضای همین جامعه از مؤسسان آن باشند؟

۷. پیشنهاد می‌کنم جامعه محترم مدرسین بعد از انتخابات با تشکیل یک همایش آسیب‌شناسی و دعوت از محققان و منتقدان، زمینه بازشناسی، بازنگری و بازسازی را در حوزه ـ با عنایت به موارد ذکرشده ـ فراهم آورد.

التماس دعا

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. پروفسور بالتازار 

    نقش هدایتی و پدری؟!!
    خدا خیرت کند حاج آقا. چهار سال دیگر این گونه سخنها مال این قرن تلقی خواهند شد با خیلی آدمهای امروزی، در آن وقتیکه ایران به قرن پانزدهم داخل شود به سلامتی. البته این قرن پانزدهم خودمان را نباید با قرن پانزدهم اروپا اشتباه گرفت که در آن رنسانس و علوم جدیده پدیدار شدند. در قرن پانزدهم ما بر خلاف غرب، دعوا و ادعا بر روی مباحث علمی و تکنولوژیکی یا حتی هدایت پدری یا مادری نخواهد بود. محور مباحث قرن بعدی ما دعوا بر روی منابعی خواهند بود که دارند ته می کشند و باعث خواهند شد که پدر و پسر روبروی هم قرار گیرند. مثل تنها منابع ثروت ما از جمله نفت، آب، زمینها و گردنه های بدرد بخور و درآمدزا، رانتهای زود بازده، و غیره. در چنین شرایطی به علت گرسنگی همراه با جهل و ضعف اعتقادات ناشی از سواستفاده های مکرر، این گونه مواعظ اثر که نخواهند داشت هیچ حتی ممکن است باعث سخره و استهزا هم شوند.
    بهر حال ما توشه ای در این قرن برای قرن بعدی درست نکردیم به جز خیال بافی و اگر کسی هم خواست کاری بکند بلافاصله جلوی او را با هزار بهانه گرفتیم و پایش را شکستیم. کارنامه این قرن ما حتی از کارنامه قرون گذشته دیگر ما تاریکتر است. چون در این قرن ما منابع طبیعی خود را به طرز فاجعه باری به هدر دادیم. منابعی که طی صدها میلیون سال به وجود آمده بود. علمی هم نیاموختیم که امروز و فردا به کارمان آید. با تکلم و مشاعره هم که نمی شود ایجاد منابع کرد.
    در این چنین آینده تاریکی پسران پدران را مقصر خواهند دانست و پدران هم پسران را خطر جان تلقی خواهند کرد. در قرن بعد نقش پدری چیز مثبتی نخواهد بود. حداقل مواعظ پدرانی که سرمایه های طبیعی، اجتماعی و فرهنگی ملتی را به باد دادند دیگر اثر نخواهد داشت، اگر که باعث دعوا و تلخی هم نشود.
    به حال قرن جدید فکر کنید که این حرفها مال این قرن بودند.

  2. رضا 

    جناب آقای مهاجرنیا، تاریخ انقلاب نشان داده است که جامعه مدرسین و روحانیت انقلابی هرگز اشتباه نکرده‌اند. فراموش نکنید که در ابتدای انقلاب تنها گروهی که به مردم گفت به بنی صدر رأی ندهید و او را مناسب ندانست همین جامعه مدرسین بود. البته جامعه دیرتر متوجه شد. شما نیز خیلی زود قضاوت نکنید. روحانیت آگاه همواره بر اساس تکلیف ووظیفه خود عمل کرده است. و هرگز خود را مأمور به نتیجه و لو به قیمت نادیده گرفتن اصول و مبانی ارزشی و اسلامی ندانسته و نخواهد دانست. زمانی باید فاتحه حوزویان را خواند و آنان را ناکارآمد تلقی کرد که صرف نظر از تکلیف و تشخیص شرعی و دینی‌شان و برای خوشامد گویی دیگران قضاوت کنند. توصیه می‌کنم شما نیز حریت و تکلیف‌مداری را در خود تقویت کنید و از راه هدایت به دلیل کمبود پیروانش هرگز نهراسید.

پاسخ دهید