مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

پس از مدتی که توفیق یافتم در مقطع درس خارج، بر سفره‌ی پربرکت نگاشته‌های استدلالیِ فقهی بنشینم و دستی سوی بی‌شمارِ  نعمت‌های آن دراز کنم، اخیراً با مطلبی بس گزنده و هراس‌آفرین مواجه شدم که بی‌اندازه کامم را تلخ کرد و حال غالبم را به اشک و آه و حسرت تغییر داد؛ از این رو بر آن شدم که مسأله را با برادران عزیز مطرح کنم؛ بلکه یا چاره‌ای بیندیشند و با ادله‌ی سخته و پخته، وجود دره‌ای چنین هولناک و بی‌انتها را انکار نمایند و لبخندی ژرف بر چهره‌ی برادر کوچکشان جاری سازند و یا اگر از اذعان به وجودش ناچار شدند، جانب احتیاط را به کمال رعایت کنند و خسران ابدی را ارمغان عمر ـ سرمایه‌ی پرارزش الاهیشان ـ نسازند.

پیش از بیان آن‌چه بدون اختلاف در کتب فقهای عالی مقام دیدم، در راستای رعایت نظم سخن، به تذکر کوتاه دو نکته‌ی روشن می‌پردازم و از سروران محترم به خاطر بیان آن عذر می‌خواهم:

الف: همگان اتفاق نظر دارند که حیطه‌ی تقلید شخص از مجتهد، منحصر در احکام کلی و موضوعاتی همچون سفر، وطن و… است که شارع در آن‌ها دخل و تصرفی فرموده و نیازمند استنباط است؛ اما در سایر موضوعات، نظر مجتهد در تشخیص موضوع، اصالت و اهمیتی ندارد و اطمینان خود مکلف معیار و حجت می‌باشد.

ب: آن چه موضوع حکم ـ و لو حکم ظاهری ـ به «حرمت تصرف در مال دیگری» است، «عدم علم به رضایت او» است و نه «علم به عدم رضایت او»؛ به بیان دیگر: نه‌تنها در صورتی که قطعاً مالک به یک تصرف خاص در مال او راضی نیست، حق انجام آن تصرف را نداریم، بلکه حتی اگر شک داشته باشیم که مالک راضی به این تصرف هست یا خیر هم نمی‌توانیم مرتکب آن تصرف شویم.

حال با مدنظر قرار دادن این دو نکته، برادرتان را درک خواهید کرد که وقتی در کتب فقها دیدم که «در امر دریافت و هزینه‌کرد خمس، هیچ اذن خاصی به فقها داده نشده و لزوم پرداخت خمس بدین بزرگواران و معیار هزینه‌کردن این اموال توسط ایشان، فقط و فقط احراز رضایت امام است»، چه اندازه آتش گرفتم و اشک ریختم.

عمری معیار طلبه‌ای که حق دریافت شهریه را دارد را از نمایندگان مراجع بپرسی و دل شاد کنی که همه پاسخ می‌گویند: «اگر روزی یکی دو درس می‌روید و مطالعه و مباحثه‌ای انجام می‌دهید، شهریه برای شما حلال است و می‌توانید آن را در غیر مصارف حرام و غیرمنافی با شئون طلبگی هزینه کنید»؛ اما پس از مدت‌ها ببینی که نظر ایشان در این امر حجت نبوده و جز در صورتی که مطمئنی امام زمان ـ روحی له الفداء ـ تو را مستحق این سهم مبارک می‌دانند و جز در مصارفی که مطمئنی آقا از هزینه کرد آن راضیند، حق نداشته‌ای آن را هزینه کنی!

مکرر برای مردم از سخت‌گیری فوق‌العاده‌ی معصومین ـ علیهم السلام ـ در امر خمس گفته باشی و لعن‌های مکرر ایشان نسبت به مُضیّع خمس را برایشان خوانده باشی و اندک مسامحه و جلوه‌ی عفو و کرامتی در احادیث خمس ندیده باشی و اکنون به‌خاطر بسیاری از کم‌کاری‌ها و هزینه‌های غیرلازم، خود را مخاطب همان نفرین‌ها و نکوهش‌ها بیابی!

در کدام منبع وحیانی، پنج‌شنبه‌ها و روزهای شهادت ائمه ـ علیهم السلام ـ و نیمی از فروردین و کل تابستان و مناسبت‌های ملی و… تعطیل شمرده شده که ما هم با چنین خیال آسوده، در این ایام یا کار جدی نمی‌کردیم یا آن را فراتر از وظیفه می‌شمردیم و در قبال آن دست در جیب امام عصر ـ عجل ﷲ فرجه ـ هم می‌بردیم!؟

عمری معیار طلبه‌ای که حق دریافت شهریه را دارد را از نمایندگان مراجع بپرسی و دل شاد کنی که همه پاسخ می‌گویند: «اگر روزی یکی دو درس می‌روید و مطالعه و مباحثه‌ای انجام می‌دهید، شهریه برای شما حلال است و می‌توانید آن را در غیر مصارف حرام و غیرمنافی با شئون طلبگی هزینه کنید»؛ اما پس از مدت‌ها ببینی که نظر ایشان در این امر حجت نبوده و جز در صورتی که مطمئنی امام زمان ـ روحی له الفداء ـ تو را مستحق این سهم مبارک می‌دانند و جز در مصارفی که مطمئنی آقا از هزینه‌کرد آن راضیند، حق نداشته‌ای آن را هزینه کنی!

اگر مرحوم مؤسس بزرگ حوزه‌ی قم به‌خاطر اختناق عصر رضاخان و کمبودهای چندجانبه‌ی حوزه‌ی آن زمان، مجبور بوده‌اند به برخی از بهانه‌های فوق، حوزه را تعطیل کنند، اما حوزه‌ی پربار و بالنده‌ی نجف هرگز این مقدار تعطیلی نداشته و حتی تا سیصد جلسه‌ی درسی در سال برای آن گزارش شده است؛ یعنی تقریباً فقط جمعه‌ها تعطیل بوده است! به‌راستی که این فاصله‌ی چندانی هم با حوزه‌ی امروزمان ما ندارد! اما فقط حواسمان باشد که اگر با همین فرمان راندیم و با این همه ادعا و دبدبه و کبکبه، «یوم تبلی السرائر»، در سیمای یک «دزد»، آن هم «دزد اموال پیامبر و خاندان او ـ صلوات ﷲ علیه و آله ـ» محشور شدیم، تعجب نکنیم.

شیخ صدوق در اکمال‌الدین، از محمد بن جعفر اسدی ـ از بزرگان شیعه در زمان خود ـ نقل می‌کند که جناب محمد بن عثمان عمروی (نائب خاص امام عصر  عجل ﷲ فرجه) این توقیع را از جانب حضرتش آورد:

«و أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ مَنْ يَسْتَحِلُّ مَا فِي يَدِهِ مِنْ أَمْوَالِنَا وَ يَتَصَرَّفُ فِيهِ تَصَرُّفَهُ فِي مَالِهِ مِنْ غَيْرِ أَمْرِنَا، فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ نَحْنُ خُصَمَاؤُهُ؛ فَقَدْ قَالَ النَّبِيُّ الْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِي مَا حَرَّمَ اللَّهُ، مَلْعُونٌ عَلَى لِسَانِي وَ لِسَانِ كُلِّ نَبِيٍّ مُجَابٍ، فَمَنْ ظَلَمَنَا كَانَ مِنْ جُمْلَةِ الظَّالِمِينَ لَنَا وَ كَانَتْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «أَلا لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمِينَ»‏[۱]‎  إِلَى أَنْ قَالَ: وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الضِّيَاعِ‏[۲]‎  الَّتِي لِنَاحِيَتِنَا، هَلْ يَجُوزُ الْقِيَامُ بِعِمَارَتِهَا وَ أَدَاءُ الْخَرَاجِ مِنْهَا وَ صَرْفُ مَا يَفْضُلُ مِنْ دَخْلِهَا إِلَى النَّاحِيَةِ، احْتِسَاباً لِلْأَجْرِ وَ تَقَرُّباً إِلَيْكُمْ؛ «فَلَا‌‌يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَتَصَرَّفَ فِي مَالِ غَيْرِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ فَكَيْفَ يَحِلُّ ذَلِكَ فِي مَالِنَا، مَنْ فَعَلَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ لِغَيْرِ أَمْرِنَا، فَقَدِ اسْتَحَلَّ مِنَّا مَا حَرُمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِنَا شَيْئاً، فَإِنَّمَا يَأْكُلُ فِي بَطْنِهِ نَاراً وَ سَيَصْلَى سَعِيراً».‏[۳]‎

اگرچه واقعاً عملکرد فعلی دفاتر مراجع جز با یک اذن تام از حضرت «برای هر هزینه‌ای که صلاح می‌دانند»، قابل توجیه نیست؛ اما به‌راستی این رویکرد مسامحه‌کارانه بسیار نوپدید و در تاریخ پرافتخار حوزه‌های علمیه بس کم‌سابقه است؛ طوری که نه‌تنها بسیاری از گذشتگان ما، بلکه خود برخی از مراجع و بزرگان امروز حوزه هم هرگز از سهم امام ـ علیه السلام ـ بهره نبرده و نمی‌برند و برخی دیگر، چنین از سیره‌ی سلف صالح نقل می‌کنند:

«وقتی فاضل اردکانی از کربلا به نجف آمد و در تشییع جنازه‌ای حاضر شد. قرار بود تشییع جنازه از منزلی انجام گیرد که چون منزل خیلی کوچک بوده، ایشان و شیخ انصاری هر دو در کوچه بودند. فاضل اردکانی که پیر بود نیم‌خیز نشسته، ولی شیخ روی زمین نشسته بود. شیخ انصاری می‌پرسد: شما چرا روی زمین نمی‌نشینید؟ فاضل که خود از زهاد بوده می‌گوید: این قبا از سهم امام تهیه شده و اگر من روی زمین بنشینم کثیف می‌شود و باید آن را شست. قبا هم که شسته شود زودتر پاره می‌شود. سهم امام را هم تا یقین به رضایت امام زمان(عج) نباشد نمی‌شود تصرف کرد و من چنین یقینی ندارم؛ لذا نیم‌خیز نشسته‌ام. بر سر این موضوع بحث بین مرحوم شیخ و فاضل اردکانی در می‌گیرد. مدتی با هم بحث می‌کنند. در اثنای بحث می‌بینند که شیخ نیم‌خیز شده! و می‌گویند که تا آخر عمر دیگر شیخ روی زمین ننشست».‏[۴]‎

«در مسجد شیخ انصاری که امام در آن‌جا نماز جماعت می‌خواندند، بین نماز مغرب و عشاء فقیری آمد و گفت: عیالوارم، زندگی‌ام نمی‌چرخد، فقیرم، به من کمک کنید. امام جواب ندادند. بار دوم، بار سوم، داد کشید و فریاد زد و گفت: آقا من… . امام فرمودند: من پول ندارم. فقیر گستاخانه گفت: من دیدم امروز عصر، فلانی مقدار زیادی پول برای شما آورد. امام فرمودند: آن پول سهم امام است و به شما نمی‌رسد. دوباره با داد و فریاد از امام پول می‌خواست که من برخاستم و ربع دینار به فقیر دادم و او هم رفت. بعد از نماز که امام برخاستند تا بروند، من هم پشت سر امام بلند شدم و از مسجد بیرون آمدیم. وقتی خلوت شد، می‌خواستم به امام انتقاد کنم که ایشان پیش‌دستی کردند و گفتند: این پول چی بود؟ از کدام پول بود؟ گفتم: آقا پول شهریه بود. گفتند: با چه مجوزی دادی؟ گفتم: آقا من می‌خواستم به شما عرض کنم که چرا ندادید؟ گفتند: من پول شخصی که ندارم؛ پول من، بیت‌المال است، سهم امام است؛ سهم امام را به فقیر نمی‌شود داد؛ نه این‌که من نمی‌خواهم بدهم؛ نمی شود داد؛ من چه کار کنم؟ تو چه‌جوری دادی؟ جواب خدا را چه خواهی داد؟».

آن‌قدر اطرافمان آکنده از طلابی شده است که کلاً از طلبگی و وظایف و شئون آن فارغند، که انگار ایشان را میزان سنجش خود قرار داده‌ایم و نیز به‌خاطر آن‌که اندکی فراتر هستیم، اصلاً دغدغه‌ای نسبت به حلیت شهریه و رضایت حضرت از صرف این اموال برای خود نداریم و با خود فکر نمی‌کنیم که اگر این اموال صرف حوزه‌ها با این بازدهی کم نمی‌شد، لابد برای بیغوله‌نشینان بیچاره‌ی گوشه و کنار شهرها و روستاهای محروم هزینه می‌شد که همواره در دشواری‌هایی می گذرانند که ذهن ما هم بدان‌ها خطور نکرده.ref]بنده خود در حاشیه‌ی شهر مشهد و در بازدید از خانواده‌های محروم، با زنی تنها مواجه شدم که در زیرزمینی کوچک می‌زیست که نه هیچ ـ هیچ یعنی هیچ! ـ چراغی داشت و نه هیچ زیراندازی و نه یخچالی و نه …؛ این وضع حاشیه‌ی یکی از بزرگ‌ترین شهرهای کشوری در حد ایران است؛ از شهرهای کوچک و کشورهای محروم‌تر بگذریم![/ref]

مرحوم شیخ مفید هنگام نقل اقوال علما برای مصرف سهم امام می‌گوید: «و بعضهم يرى صلة الذرية و فقراء الشيعة … و لست أدفع قرب هذا القول من الصواب».‏[۵]‎

حال آیا واقعا کار ما برای دین و آخرت مردم، آن‌قدر هست که حضرت آن را به حل چنین مشکلات دنیوی سخت و درهم تنیده و تمام‌ناشدنیِ دردمندان شیعه ترجیح دهند؟!

شاید روزی با تأمل فراوان، حمل بر صحتی برای بی‌دقتی‌های دفاتر در دریافت سهم امام (از اختلاط آن با سهم سادات و رد مظالم‌ها و بخشیدن‌های بی‌حساب و…) و هزینه‌های بسیار برای تشریفات اداری و نام‌بردن‌ها از کسانی که نه مالک سهم امام، بلکه امین آنند، بیابیم؛ اما اگر نیافتیم هم دستمان برای اصلاح کوتاه است؛ آن‌چه به ما مربوط است و توان اصلاح آن را هم داریم، تلاش ما و هزینه‌کرد خود ماست.

در کدام منبع وحیانی، پنج‌شنبه‌ها و روزهای شهادت ائمه ـ علیهم السلام ـ و نیمی از فروردین و کل تابستان و مناسبت‌های ملی و… تعطیل شمرده شده که ما هم با چنین خیال آسوده، در این ایام یا کار جدی نمی‌کردیم یا آن را فراتر از وظیفه می‌شمردیم و در قبال آن دست در جیب امام عصر ـ عجل ﷲ فرجه ـ هم می‌بردیم!؟

باری! اگرچه این پنجره برای نگاه به سهم امام، هرگز نو و جدید نیست ـ بلکه نگاه دیرین و اصیل حوزه‌های علمیه است ـ اما قبول کنیم که بس زنگار گرفته و رنگ و رو رفته است و آن‌چه در فضای امروز حوزه درباره‌ی شهریه‌ها شنیده می‌شود، جز کم‌شمردن و احساس طلب‌کاری نیست؛ حال آن‌که اگر دغدغه‌ی ما فقط انجام وظیفه‌مان در قبال مولامان بود، با برکت و نگاه لطف حضرت، زندگی‌ها هم تا این حد سخت و آمیخته به دشواری‌های اقتصادی نبود:

تو بندگی چون گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روش بنده‌پروری داند!

با نگاه از این پنجره، گناه ترک وظایف و الزامات، دوچندان می‌شود؛ زیرا مثلاً طلبه‌ای که وظیفه داشته بر اساس تحقیق و حجت شرعی حرکت کند و مشهورات را مسلمات نینگارد و همچون عوام، تربیت پدر و مادر و رسانه‌ها را مفروض ذهن خود نشمارد، اگر انجام این وظیفه را ترک نماید، نه‌تنها به خاطر ترک این وظیفه و عواقب شوم بسیاری که دارد، مستحق عقوبت است، بلکه به‌خاطر آن که سهم امام ـ علیه السلام ـ را برای خود هزینه نموده نیز شایسته‌ی عذاب است.

بلکه بر این اساس، بسیاری از اموری که به خودی خود، رجحانشان الزام‌آور نیست و ترک آن برای مردم عادی، استحقاق عقوبتی در پی ندارد، برای جماعت طلبه لازم خواهد بود؛ زیرا بدون آن، حدأقل شک داریم که آیا امام عصر ـ صلوات ﷲ علیه ـ راضی به صرف این مال هستند یا خیر؟ به‌عنوان نمونه آیا ممکن است که در این عصر جنگ تمام‌عیار فرهنگی، شخص یقین داشته باشد که حضرت برای صرف مالشان در تفریحات یا اطلاعات غیرضروری در فضای مجازی یا حقیقی راضی هستند؟! یا قطعاً هزینه‌ی سهمشان برای خرید کالایی که سود آن در جیب کفار و دشمنانشان می‌رود را بی‌اشکال می‌شمارند یا به‌صرف آن در غذاها یا عادات غذایی مضرّ رضایت دارند؟!

حقیر سراپا تقصیر که مدت‌هاست طعم هزینه‌کردن «مالکانه» را نچشیده است و مقدار اموال دریافتی را محاسبه کرده و در گرفتن آن‌ها قصد استقراض از حضرت نموده ـ بلکه ایشان با این نیت، راحت‌تر به این تصرفات راضی شوند و با لطفشان، خود زمینه‌ی بازگرداندن آن‌ها توسط خود یا حتی ورثه رافراهم نمایند ـ به‌راستی توان صرف معادل اموالی که دریافت کرده‌ام در مصارف قطعی آن، در زمره‌ی بزرگ‌ترین خواسته‌ها و ادعیه‌ی حقیر است.

بلکه بنده هرچه جست‌وجو یا تأمل کردم، برای استفاده از درآمدهای دولتی ـ از قبیل یارانه و حقوق کارمندان و … ـ نیز مناطی جز «احراز رضایت امام» نیافتم.

حال انتخاب با ماست که این نگاه سخت و تعهدآور را در آغوش بکشیم و آن را بستری مهیا برای جهاد با نفس و نوکری همه‌جانبه برای مولامان ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ بشماریم و با افتخار، شب و روز و جوانی و پیریمان را وقف خدمت و حرکت در راستای منویات حضرتش کنیم، یا آن‌ که دشواری آن ما را به فراموش‌کردن و به سادگی از کنار آن گذرکردن بکشاند و یا آن‌ که از کوره در برویم و عزم ترک سربازخانه‌ی امام زمان کنیم! زهی بی‌توفیقی و بی‌ظرفیتی!

«اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ فِيهِ مِنْ أَيَّامِ حَيَاتِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أبَدا؛ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ فِي حَوَائِجِهِ وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ»‏[۶]‎

پانوشت‌ها

  1. هود: ۱۸. [⤤]
  2. «ضیاع»، جمع «ضیعة» به معنای «زمین» است. [⤤]
  3. وسائل الشیعة، ج۹، صص۱ ـ ۵۴۰. [⤤]
  4. آیة‌الله شبیری زنجانی؛ جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص۱۴۵. [⤤]
  5. المقنعة، ص۲۸۶. [⤤]
  6. فرازی از دعای عهد که در آن ابتدا تجدید عهد می‌شود و سپس خواسته‌های بزرگ توفیق یاری و نصرت حضرت و شهادت در رکاب ایشان مطرح می‌گردد. [⤤]

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. بنده 

    بسمه تعالی
    به نظر میرسه که فرمایش شما از اساس درست نباشه
    چون مراجع که سهم امام رو میگیرند موظفند در جای دقیق مصرفش کنند
    اما فقیر، طلبه، سید، و هر کسی که مال رو بگیره مالک مال میشه و هر طور بخواد حق تصرف داره
    رجوع بشود باب ۴۱ تفصیل وسایل الشيعه «جواز تصرف فقیر در زکاتی که به او داده میشود»
    این حالتی که شما متصور شده اید این هست که تا آخرین لحظه ملکیت مال در دست امام زمان عج الله فرجه هست و تا آخرین لحظه باید رضایتش در خرج کردن لحاظ بشه در حالیکه وقتی به مستحق دفع شد، جزء مال او میشه
    والله اعلم

    1. ناشناس 

      برادر عزیز این مطلب حضرتعالی به تعبیر اهل علم قیاس مع الفارق است و در جای خود نحوه ی ملکیت مستحق زکات مطرح و حدود ۱۱ قول درانجا مطرح است به نظر میبایست به ادله خمس مراجعه کرد

  2. برادری دلسوز 

    با سلام…
    دوست عزیز نظر شخصی شما قابل احترام ولی سعی کنید خود را بالاتر از مراجع و ولی امرتان ندانید که هم علم آنها بیشتر است و هم عدل آنها.این را ازجهت برادری عرض کردم که احساس میکنم که این قیاس های مع الفارق بسیار خطرناک است برای عاقبت افراد….با عرض پوزش

  3. عبدالأمیر 

    دوست عزیز سلام. بنده هم مدتیه که فکرم درگیر همین مسئله است. از نوشته‌ی شما خیلی استفاده بردم

  4. حیدر 

    شما با این حرفهاتون عملا تمام مراجع رو دزد خطاب کردید و داستانهایی هم که برای تایید استدلال مبهم و ناقصتان اوردید ربطی به حلیت وحرمت نداشت ،اینکه علما استفاده نمیکردندهم کلیت ندارد هم اینکه بخاطر حرمت نبوده بلکه بخاطر ورع فراوان بوده وشما اگر درس خارج رفته اید باید انقدر سواد داشته باشید که احتیاط کردن علما ربطی به حرمت قطعی ندارد حکم ندارد،بگذریم تناقض در این چند جمله تان که اول مراجع ودفاترشون رو دزد خطاب میکنید بعد میگوییدانقدر تقوا دارند که خودشان استفاده نمیکنند و…

  5. طلبه جوان 

    واقعا نمی‌دانم حق با کیست؟!
    با شماست؟ با دولت؟ با مراجع عظام تقلید؟ با خانواده ام؟

    از طرفی دیو وضعیت اقتصادی کنونی اظهر من الشمس است. از طرف دیگر تعطیلی هیئات و مساجد و محافل که موجب بسته شدن ممر معاش روحانیون بوده بر کسی پوشیده نیست…
    از حکومت و دولت هم چیزی نگویم که به اندازه کافی دستمالی این موضوع هستیم بگونه ای که طلاب را بواسطه پرداخت شهریه و بیمه شایسته کمک های معیشتی ندانستند…

    تضارب همه اینها این می شود که یک طلبه همچون فرزند نامشروعی ست که از جامعه و دولت طرد شده است. معصوم علیه السلام از او اندوهگین و ناراحت است و طلبه مدیون و مذموم…
    ناراحتی اعضاء خانواده طلبه بخاطر تنگدستی ها فاکتور بگیریم..

    خیلی ترسناک است و اگر این اسلام حقیقی ست باید از روح پاک حاج قاسم سلیمانی بخواهیم با این نوع اسلام نیز مجاهدتی داشته باشد و الا خود ختم داعشیان خواهیم بود

    الله اعلم

  6. سید 

    با این اوصاف سادات طلبه وغیر طلبه فقیر می توانند با خیال راحت از خمس استفاده کنند

پاسخ دهید