مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

گزیده دانشوران و رجال اصفهان، به همراه زندگی‌نامه خودنوشت مؤلف، از آثاری است که با تحقیق و تصحیح رحیم قاسمی، توسط مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه چاپ شده و حاوی نکات ارزشمندی درباره نویسنده کتاب، سید محمدعلی مبارکه‌ای، و نیز نظرات و آرای او و همچنین شرح سفرهای وی به هندوستان است.

کتاب، با مقدمه مصحح و شرح حال مؤلف آغاز می‌شود و گرچه در این فصل، به تفصیل در بیش از ۵۰ صفحه به شرح زندگی سید محمدعلی مبارکه‌ای پرداخته، اما تنها یک صفحه درباره انتخاب اثر و شیوه تحقیق و تصحیح سخن گفته شده است.

در شرح حال سید محمدعلی مبارکه‌ای (۱۲۸۷-۱۳۲۵ش)، پس از توضیحاتی درباره پدر و فرزندان وی، تحصیلات و اساتید او ذکر شده و سپس اشاره به سفرهای سید محمدعلی مبارکه‌ای شده است که از اصفهان به قم و تهران و مشهد و سرانجام به هندوستان و عراق و مصر و سنگاپور و چین رسیده است. در بخش دیگری از این مقدمه، اجازات مبارکه‌ای از شیخ عبدالکریم حائری یزدی، محمدحسین فشارکی، سید ابوالقاسم دهکردی و دیگران ذکر شده است. بیش از ۲۰ اثر تألیفی وی نیز به اختصار معرفی شده و چند صفحه از کتاب‌های وی نیز از نسخه‌های خطی یا چاپی به کتاب افزوده شده است.

واعظ روشن‌فکر؛ منتقد نهاد روحانیت

مرحوم مبارکه‌ای از وعاظ دانشمند و روشن‌فکر زمان خود معرفی شده که افکار انتقادی و اصلاحی درباره مسائل اجتماعی و فرهنگی داشته و انتقاداتی به نهاد روحانیت در آثار وی دیده می‌شود که از آن جمله است مخالفت با لعن خلفای سه‌گانه از سوی محقق کرکی. مبارکه‌ای به صراحت، نوشته‌شدن کتاب نفحات اللاهوت محقق کرکی را عامل قتل عام شیعیان ایرانی در مکه و حجاز دانسته و می‌گوید: در حالات شیخ بزرگوار است که وقتی سوار می‌شد، دو نفر در جلو او، یکی تلاوت قرآن و دیگری لعن بر خلفای ثلاث می‌نمود. به باور مبارکه‌ای، منافع لعن که او جزء عبادات بزرگ قلمداد می‌کرده، هزاران خسارت بر شیعه و سنی و اصل اسلام وارد آورده است.

رحیم قاسمی، مصحح کتاب، در پایان مقدمه و شرح حال، توضیح داده است که اثر دانشوران و رجال اصفهان را به دلیل اهمیت ویژه آن برگزیده و با توجه به حجم زیاد آن، خلاصه‌ای از آن آماده چاپ شده است. علاوه بر گزیده کتاب دانشوران و رجال اصفهان، زندگی‌نامه خودنوشت مرحوم مبارکه‌ای نیز گزینش و تصحیح شده و در بخش انتهایی کتاب آورده شده است.

شرح‌حال‌ها؛ از نفی توسل تا مخالفت با میرزای شیرازی

گزیده دانشوران و رجال اصفهان، حاوی ۱۱۰ زندگی‌نامه گاه مختصر و گاه مفصل و تحلیلی است که در میان بیان زندگی عالمان و دانشوران اصفهان، می‌توان با نکات ارزنده و جالب‌ توجهی از شیوه سلوک متفاوت برخی عالمان و همچنین تحلیل‌ها و رویکردهای انتقادی مبارکه‌ای آشنا شد.

مبارکه‌ای در زندگینامه سید محمدباقر درچه‌ای، از عقیده وی به توحید سخن می‌گوید که این عقیده او را به جایی کشانده بود که بدون ملاحظه، تمام طرق توسلات به ائمه را بدون فایده می‌پنداشت و اموری که در میان مردم شیعه مرسوم است که در دعاها متوجه به ائمه می‌شوند را کاملاً منع می‌ساخت. درچه‌ای حتی اگر گدایی با دعاهایی از قبیل «امیرالمومنین عمرت بدهد»، از او درخواست پول می‌کرد، با گدا بحث می‌کرد و چیزی به او نمی‌داد.

در جای دیگری از کتاب گفته شده است که در دوره اختلاف مشروطه‌خواهان و هواداران استبداد، از آن‌جا که بوی موافقت با استبداد از درچه‌ای استنباط شد، پس از آن‌که از مسجد بیرون رفت، دسته‌ای از مردم در مسجد آب پاشیدند؛ چرا که معتقد بودند مسجد به واسطه فردی که به استبداد قائل بوده، نجس شده است.

در شرح حال شیخ محمدباقر فشارکی، کمتر کسی همانند او مروج شرع در میان عوام دانسته شده و برگزاری مراسم احیای شب‌های جمعه در تخت فولاد اصفهان، ابتکار وی معرفی شده که پس از او نیز ادامه یافته است. با این حال، به تصریح مبارکه‌ای، در هنگام صدور حکم میرزای شیرازی در حرمت تنباکو، شیخ محمدباقر فشارکی به مخالفت با حکم میرزای شیرازی پرداخته است. چنانکه در پاورقی کتاب آمده، شیخ محمدباقر فشارکی، به رغم انتظار و خواست حکام اصفهان، در امور حکام اصفهان وارد نمی‌شده، مگر در واقعه تنباکو که مخالفت با فتوای میرزای شیرازی، موجب هتک حرمت وی از سوی مردم شد.

عاقبت استفاده از آیه اولوالأمر برای شاه

مبارکه‌ای در شرح‌حال آقانجفی اصفهانی، او را علاوه بر مراتب فضل و دانش، در امورات سیاست و زندگانی و معاشرت، یکی از سیاستمداران بزرگ وقت معرفی می‌کند که تمامی سیاستمداران در خدمتش کوچک بودند. توضیحاتی که وی در ادامه بیان می‌کند، می‌تواند به سیاق انتقاد خوانده شود. چنانکه مبارکه‌ای شرح می‌دهد، آقانجفی در شب‌های جمعه در تخت فولاد، در جمع احیاکنندگان حاضر می‌شد و بر خاک می‌افتاد و ناله می‌کرد. یا آنکه آقانجفی توجه ویژه‌ای به روضه‌خوان‌ها نشان می‌داده؛ چنانکه «هیچ‌کس چنین تمجیدی از این طبقه نکرده بود، به حدی که دهان مرثیه‌خوان‌ها را می‌بوسید. این طبقه هم که در تمام اصناف مردم رابطه داشتند، مقام او را به عرش می‌رساندند».

در بخش دیگری از شرح‌حال آقانجفی تصریح می‌کند که پس از مرگ وی، مردم چنان عزاداری کردند که سوگواری‌های عاشورا «در پیش دستگاه فوت آن مرحوم کوچک شد». از بیان نمونه‌های دیگری از آنچه مرحوم مبارکه‌ای درباره آقانجفی گفته درمی‌گذریم؛ اما بیان این نکته خالی از لطف نیست که مبارکه‌ای در جای‌جای اثر خود، منبری‌های بی‌سواد را می‌نوازد و قمه‌زنی را به سختی نکوهش می‌کند.

زندگینامه خودنوشت سید محمدعلی مبارکه‌ای، حاوی نکات خواندنی و گاه غریب است؛ از جمله آن که پدر وی، از کودکی او را وادار به آموختن فنون کسب و زراعت می‌کرده و دلایلی داشته؛ «و جهت دوم آن که روزگار آخوندی برچیده خواهد شد… از این روی می‌خواهم اولاد من به امید لباس روحانیت و شغل ملایی روی بیچارگی نبیند. علاوه بر آن… نمی‌خواهم اولاد من از راه بی‌دینی و دین‌فروشی معیشت خود را اداره کند».

مبارکه‌ای، در همین زمینه، در تشریح زندگی‌نامه حاج سید حسن کاشی اصفهانی، به تفصیل از محبوبیت او سخن گفته و علاوه بر مراتب علمی و فصاحت و بلاغت زبانی وی، بر نقش صورت ظاهر و قیافه صوری حاج سید حسن در جذب مردم تأکید کرده است. نویسنده سپس پا را فراتر گذاشته و می‌گوید: ابروهای پیوسته، پرمو و چشم‌های درشت شهلا و دماغی بلند و کشیده و محاسن بلندی از دو طرف شانه‌ها را پر کرده و اندامی متناسب و لباس‌های فاخر و رنگ صورت گندمگون مایل به سفیدی مخلوط به قرمزی، به‌طوری که عوام را عقیده این بود که هیکل امام و پیغمبر نیز چنین بوده».

نویسنده، از نفوذ بسیار زیاد سید حسن کاشی اصفهانی در مردم سخن گفته و نمونه‌هایی از این نفوذ اعجاب‌برانگیز را بیان کرده که از آن درمی‌گذریم؛ اما چنانکه مبارکه‌ای توضیح می‌دهد، همه آن قدرت نفوذ افسانه‌ای، روزی فرومی‌ریزد؛ چرا که او به توصیه ظل‌السلطان «کتابی در معنی اولوالأمر نوشت و مدلل داشت که اولوالأمر، شخص شاه و کسانی باشند که از طرف شاه، اوامر ملوکانه را اجرا می‌دارند». پخش‌شدن کتاب، سبب شد علمای اصفهان به تکفیر او بپردازند؛ چرا که معتقد بودند «اولوالأمر شخص امام است و هرکس این معنی را درباره غیر از دوازده امام معتقد باشد، او از نسل بنی‌امیه و یزید خواهد بود؛ چه آنکه یزید هم وادار کرد این آیه را درباره او ثابت کردند و پسر پیغمبر را کشتند، به این عنوان که طاعت امر اولوالأمر واجب است و چون او امر کرده، باید کشت، ولو پسر پیمغبر باشد». شرح‌حال سید حسن کاشی اصفهانی، یکی از مفصل‌ترین زندگی‌نامه‌های کتاب است.

هدم اسلام توسط منبری‌های بی‌سواد

چنانکه در مقدمه کتاب نیز آمده، مبارکه‌ای بر این عقیده بود که منبری‌های بی‌سواد و محرابی‌های از هر چیز بی‌اطلاع، روح علم و دیانت را در اسلام کشتند و هیچ دشمنی این‌گونه موفق به هدم اسلام نشد. به باور او، اخلاق و صفات رذیله و مطالب افسانه و رکیکه‌ای که این طبقه به نام اسلام به مردم گفتند و تزریق کردند، دشمن‌های صلیبی نکردند.

او در همین زمینه به خاطره‌ای اشاره می‌کند که «یک مشت جوان»، در عزادارای امام حسین(ع) قمه بر سر زده بودند و در مسجد شاه اصفهان، برای نمایش تعزیه رفته بودند. «خون‌هایی که از سر آنها می‌ریخت، یک نفر آخوند بی‌سواد برداشته و با انگشت به صورت خود مالیده و در مقابل مریدها می‌گفت: در این خون‌ها شفا از برای هر دردی است. در این صورت آیا یک نفر عالم حقیقی چه می‌توانست بگوید؟».

سید محمدعلی مبارکه‌ای، در شرح احوال سید جعفر بیدآبادی، او را از جمله کسانی می‌داند که در ابتدای مرسوم شدن درشکه و کالسکه، از آن استفاده کرد و از همین رو بسیاری از علمای وقت، زبان به انتقاد از وی گشودند و این کار را منافی مراتب روحانیت دانستند. مبارکه‌ای همچنین از دسته‌بندی‌ای در میان روحانیون سخن می‌گوید که برخی علما «در صدد ریاست بودند» و دسته‌ای که فقط به تدریس و نشر احکام می‌پرداختند و داخل در عناوین نمی‌شده‌اند.

سید حسن مدرس؛ به منزله نبی موعود تازه

مبارکه‌ای درباره سید حسن مدرس به تفصیل توضیح داده است و او را «از جمله اعاجیب عصر» به شمار آورده است؛ چرا که زندگانی و اخلاقش، «در مقابل اساس حجت‌الاسلام‌های شهر اصفهان به منزله نبی موعود تازه‌ای بود، در مقابل آن نوع زندگانی‌ها که مردم از بسیاری از علمای وقت دیده بودند؛ از غلام و نوکر و خدم و حشم و طالارها و عمارات عالیه و مرکب‌های اعیانی». مدرس، حتی از پول وجوهات نیز استفاده نمی‌کرده و خرج زندگی بسیار ساده خود را از راه کار کردن در روزهای پنج‌شنبه و جمعه به دست می‌آورده و در نهایت قناعت زندگی می‌کرده و از خوردن غذای لذیذ حیوانی و گوشت دوری می‌کرده است.

مبارکه‌ای همچنین شرح نمایندگی مدرس در مجلس شورای ملی را هم بیان می‌کند و تصریح می‌کند که یکی از دلایل اصلی انتخاب او به نمایندگی مجلس، تمایل بزرگان شهر به دور شدن مدرس از اصفهان بوده است.

زندگی خودنوشت؛ گلایه از دینداری عوامانه

زندگینامه خودنوشت سید محمدعلی مبارکه‌ای، حاوی نکات خواندنی و گاه غریب است؛ از جمله آن که پدر وی، از کودکی او را وادار به آموختن فنون کسب و زراعت می‌کرده و دلایلی داشته؛ «و جهت دوم آن که روزگار آخوندی برچیده خواهد شد… از این روی می‌خواهم اولاد من به امید لباس روحانیت و شغل ملایی روی بیچارگی نبیند. علاوه بر آن… نمی‌خواهم اولاد من از راه بی‌دینی و دین‌فروشی معیشت خود را اداره کند». مبارکه‌ای در جای دیگری از رسوخ اخلاق مجادله و نمایش و مغلوب کردن در میان روحانیون سخن می‌گوید و اضافه می‌کند که «همین اخلاق هم در من کاملاً اثر کرده بود که همیشه می‌خواستم طرف را ولو حق باشد، در حرف مغلوب سازم؛ حتی آن که اگر بیچاره‌ای می‌گفت خدا یکی است، من می‌خواستم او را مغلوب سازم و بگویم نفهمیده‌ای؛ خدا -العیاذ بﷲ- دو تا است».

مبارکه‌ای در بخش‌های مختلف زندگی‌نامه خودنوشت، از دینداری عوامانه گلایه می‌کند و دلایل واعظ شدن خویش را نیز مفصل توضیح می‌دهد. او همچنین در تشریح زندگی خود در میانه قحطی سال ۱۳۳۵ در اصفهان، و مواجه شدن با محتکران گندم، می‌گوید: «من از همان سال فهمیدم که این جامعه در دینداری دروغ می‌گوید و حقیقتی در میان آنها نیست و اگر فرصتی به دست آورند و قدرتی پیدا کنند، عنکبوت‌صفت فقرا را به مثابه مگس، رمق و جان و شیره حیات آنها را خواهند مکید».

اتحاد اسلامی، اصلاح حوزه‌های علمیه

او به شدت به دنبال اتحاد مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و بروز اختلافات میان شیعه و سنی است، و از همین رو برگزاری کنفرانس شیعیان در هندوستان، علیه تخریب قبور بقیع، به باور او از هر سم مهلکی مضرتر است. او مخالف تعدد زوجات و همچنین مخالف قمه‌زنی و تکفیر بوده و ۱۲ ایده اصلاحی برای حوزه‌های علمیه داشته است؛ این نظرات عبارتند از:

۱. هیئت علمیه دینی را باید رؤسای آنها اصلاح نمایند و غیر اهل را از جامعه خود دور کنند.

۲. هر کس وارد تحصیلات دینی می‌شود باید هویت او معلوم باشد که اشخاص بیگانه، بسیار به این لباس درآمده، در صورتی که مقاصد دیگر داشته‌اند.

۳. طلاب علوم دینیه باید اولاً معاش خود را تأمین نمایند که انتظار تأمین معاش خود را از طرف جامعه و موقوفات نداشته باشند.

۴. دوره‌های مقدماتی را قدری مختصر کرده و به ذی‌المقدمه بپردازند.

۵. علم اصول، چون دامنه او وسعت پیدا کرده، به حدی که از تمام علوم و معارف اسلامی، طلاب را بازداشته، باید این علم تعدیل شود و دوره او بیش از سه سال طول نکشد.

۶. باید در تحصیلات خود، دوره‌های تاریخ اسلامی را کاملاً مطلع باشند؛ چه آن که بسیاری از احادیث، فهمش منوط به قضایای تواریخ سیاسی اسلامی است.

۷. علوم ملل و نحل را تا اندازه‌ای باید دارا شوند.

۸. باید یک درس مخصوص فلسفه و تفسیر در اطراف آیات محکمات قرار دهند.

۹. از علوم جدیده امروزی باید به قدری که فهم بعض آیات قرآنی [منوط به آن] است، مطلع باشند.

۱۰. از اوضاع حاضره دنیا باخبر باشند.

۱۱. به هیچ‌وجه دخالت در امور سیاسات و امورات مردم، غیر از امور مربوطه به دین نداشته باشند.

۱۲. کسبی را که منافی با افادات علمیه نباشد، با تحصیلات خود منضم نمایند.

سید محمدعلی مبارکه‌ای، از مجلسی سخن گفته است که مخالفان وی، نظرات مذکور از او را به اطلاع حاج آقا حسین قمی رسانده و خواستار تکفیر وی بوده‌اند، اما حاج آقا حسین قمی، نظرات مبارکه‌ای را بی‌ایراد دانسته؛ جز سه ماده آخر، یعنی «تحصیل علوم جدیده و عدم دخالت در امور سیاست و داشتن کسب متناسب».

کتاب گزیده دانشوران و رجال اصفهان، و زندگی‌نامه خودنوشت مؤلف، حاوی نوشتارهایی از سید محمدعلی مبارکه‌ای است که به کوشش رحیم قاسمی و از سوی مؤسسه کتاب‌شناسی شیعه، به همراه مقدمه‌ای از رضا مختاری، مدیر مؤسسه مذکور انتشار یافته است.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید