مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

به بهانه‌ سیل اخیری که در برخی از شهرهای وطن عزیزمان رخ داد و هم‌وطنان‌مان را دچار صدمات مالی و معنوی کرد، «مباحثات» پرونده‌ای را با موضوع «مشارکت اجتماعی طلاب» دنبال می‌کند و سعی دارد با اساتید و صاحب‌نظران حوزوی، این پرسش را در میان بگذارد که آیا اساساً شرکت طلاب در یاری رساندن به هم‌وطنان سیل‌زده، در راستای وظایف طلبگی می‌باشد و اگر، آری، چگونه و در چه قالبی باید صورت پذیرد و آیا این مشارکت، برای طلاب مطلوبیت ذاتی دارد و یا در راستای انتقال مفاهیم دیگری صورت می‌پذیرد. در این مصاحبه با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عبدﷲیان گفت‌وگویی کوتاه انجام داده‌ایم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

به‌ نظر شما نتایج مشارکت اجتماعی اخیری که طلاب در کمک‌رسانی به سیل زدگان، رقم زده‌اند، چه مواردی می‌تواند باشد و این نتایج چه تأثیری بر ارتباط روحانیون و مردم خواهد گذاشت.

به‌ نظرم برای اینکه در این مورد بتوانیم به‌صورت واقع‌بینانه و مطلوب بحث کنیم، لازم است که به نتایج عملی که طلاب عزیز انجام داده‌اند، توجه داشته باشیم. ضمن اینکه باید دقت کنیم که حوادثی هم‌چون سیل، حوادثی عمومی و غیرفردی هستند و نیاز به این هست که همگان در رفع خسارات به‌وجود آمده، نهایت تلاش خود را مبذول کنند. طلاب نیز بخشی از جامعه هستند و لازم است که در این راستا، به کمک آسیب‌دیدگان بشتابند. از همین‌رو هنگام وقوع چنین حوادثی، حضور روحانیون کارآمد و عالم، می‌تواند نتایج مثبتی را رقم بزند. یکی از این نتایج مثبت که بنده به تجربه آن را لمس کرده‌ام این است که شرح مشکلات مردم، مسئولین و نیز مراجع تقلید و اهل علم و تأثیرگذاران در جامعه، منتقل می‌شود. از آنجایی‌که امثال مراجع معظم به قشر متدین اعتماد دارند، نیازهای مردم را می‌توانند به‌درستی مورد شناسایی قرار دهند تا تصمیمات لازم، اتخاذ شود. مسئله‌ی بعدی این است که با حضور طلاب، از وقوع برخی سوء استفاده‌ها، می‌توان جلوگیری کرد. دیگر اینکه، حضور طلاب در این زمینه‌ها، هم به آسیب‌دیدگان و هم به سایر کسانی‌ که جهت کمک‌رسانی وارد میدان شده‌اند، می‌تواند روحیه‌ مثبت بدهد و میان روحانیون و دیگران، ارتباط خوبی ایجاد نماید؛ مشروط به اینکه روحانی در آنجا، شکل نمایشی نداشته باشد و واقعاً در کمک‌رسانی‌ها، مشارکت کند. ضمن اینکه حضور طلاب، می‌تواند موجب تسلی خاطر مصیبت‌دیدگان باشد و این، بسیار مهم است. از دیگر نتایج حضور این قشر این است که مردم می‌توانند مسائل و موضوعات دینی و شرعیِ پیش آمده‌ی خود را با ایشان در میان بگذارند و از راهنمایی‌های آنها، بهرمند شوند. با توجه به این نتایج، حضور طلاب تأثیر مستقیم و مثبتی بر ارتباط مردم و روحانیون خواهد گذاشت.

البته حضور طلاب در این عرصه می‌تواند آفت‌هایی هم داشته باشد که باید از آنها جلوگیری کرد. یکی از آفت‌ها این است که افرادی، به‌صورت نمایشی در میدان حضور پیدا کنند. آسیب مشابه دیگر این است که افراد، به‌ منظور اغراض باندی، سیاسی و تبلیغاتی در عرصه حاضر شوند. چنین مسائلی می‌تواند موجب نفرت مردم از دسته‌ها و قشرهای مشارکت‌کننده شود. آسیب دیگر، عدم کارآمدی است و این باعث می‌شود نیروهای حاضر، نتوانند آن‌گونه که شایسته است، به مردم یاری دهند. برای جلوگیری از این آفت‌ها لازم است در حوزه‌های علمیه، آموزش‌هایی را برای طلاب در نظر بگیرند و اتفاقاً این‌گونه تدبیرها در راستا و سازگار با وظایف و شئونات طلبگی می‌باشد، زیرا طلبه و روحانی، منهای مردم، کارآیی نخواهد داشت و اگر بخواهد با مردم، از طریق این کمک‌رسانی‌ها در پیوند و ارتباط باشد ـ که به تبعیت از پیامبر(ص) باید هم جلودار دفاع از مردم باشد ـ لازم است این آموزش‌ها را هم دیده باشد. نکته‌ مهمی که در اینجا مایلم تأکید داشته باشم این است که به همین مقدار که مشارکت‌های خالصانه‌ این چنینی برای مردم و خودِ روحانیت مفید است، به همان مقدار اگر این مشارکت‌ها با هدف دیگری به‌ خصوص با اهداف و اغراض سیاسی و انتخاباتی صورت پذیرفته باشد، مضر خواهد بود و غیر از بدبینی، نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ حتی اگر این مداخله‌های سیاسی به منظور حمایت از یک جریان سیاسی خوش‌نام و خوب، صورت پذیرفته باشد.

آیا مشارکت طلاب در کمک‌رسانی به آسیب‌دیدگان از وقایع این چنینی را با ذات طلبگی سازگار می‌دانید یا فکر می‌کنید این مشارکت‌ها باید صورت پذیرد، اما به منظور انتقال پیام خاصی به جامعه و مردم؟ به‌ عنوان مثال برخی از روحانیون در برخی محافل هم‌چون تماشای کنسرت و یا مسابقات فوتبال حاضر می‌شوند. این نوع از حرکات، آیا با ذات طلبگی سازگار است و یا فکر می‌کنید طلبه‌ها و روحانیون در این محافل حاضر می‌شوند تا پیام خاصی را به جامعه انتقال دهند.

اگر ما طلبگی را به جلوگیری از فساد و گمراهی تعبیر و تعریف کنیم، هر جریانی و اتفاقی که در این راستا قرار بگیرد، باید مورد حمایت و تشویق قرار بگیرد. الان ما طلاب یک صف‌کِشی برای خودمان انجام داده‌ایم و خودمان را در هاله‌ای از نور تصور کرده‌ایم و مردم هم که راه خود را می‌روند. در حالی‌که روحانیون می‌توانند با مشارکت اجتماعی و حضور در محافلی که مباح هستند، از غلتیدن مردم به سمت مُحرمات جلوگیری کنند و از این راه، این مفهوم را به جامعه انتقال دهند که استفاده و شرکت در چنین محفل‌هایی بلا اشکال است. اگر روحانیون در محافلی هم‌چون سینما و یا کنسرت‌هایی که مشکل شرعی ندارند، حضور یابند، می‌توانند مردم را به این موارد تشویق نمایند و از رفتن آنها به سمت موارد منفی، حرام و آسیب‌زا، جلوگیری کنند. با این تعبیری که عرض کردم حضور طلبه‌ها در چنین محافلی هم با ذات طلبگی سازگار است و هم می‌تواند برای انتقال مفهوم خاصی به جامعه، صورت پذیرد، ولی متأسفانه اکثریت روحانیون هاله‌ای از نور را به دور خود کشیده‌اند و از بسیاری از مشارکت‌های اجتماعی می‌پرهیزند.

آیا می‌توان برای مشارکت‌های اجتماعی طلاب، قالب‌های خاصی را ارائه‌ داد و تعریف کرد؟

خیر، نمی‌توان. قالب‌های مشارکت اجتماعی طلاب را با توجه به مشکلات و مسائلی که در زمان خاصی که پیش می‌آید، می‌توان و باید، تعریف و اجرایی کنیم و البته باید روحانیون هم در این قالب‌ها، فعالانه و نه نمایشی، حاضر باشند.

به‌نظر شما فشار رسانه‌ها، چه مقدار توانسته است موجب افزایش تحرک و مشارکت اجتماعی طلاب بوده باشد و آیا این فشار را برای سرنوشت روحانیت، مثبت ارزیابی می‌کنید و یا منفی؟

روحانیونی که بنده آنها را می‌شناسم و می‌دانم آنها، به‌صورت فردی و نه سازمان یافته در کمک‌رسانی به مردم فعال هستند، اولاً، از روحانیون جوان می‌باشند و ثانیاً، بر این باورم که متأثر از فشار رسانه‌ای، کاری را انجام نمی‌دهند، زیرا آنچه آنها را به سمت کمک به هم‌وطنان‌مان سوق داده است، احساس وظیفه‌ انسانی و دینی بوده است. ضمن اینکه بنده از روحانیونی که به‌صورت سازمان یافته و از طرف نهادها به کمک مردم می‌روند، را نمی‌دانم که تا چه حد از فشار رسانه‌ها متأثر بوده‌اند.

آیا مشارکت حوزویان در کمک‌‌رسانی‌ها باید به‌صورت فردی و خودجوش باشد و یا سازمان یافته باشد و مورد حمایت‌های مالی و معنوی نهاد و یا نهادهایی قرار بگیرند؟

آنچه مهم است، خودجوش بودن می‌باشد، زیرا وقتی کار، به سازمان و نهاد متکی باشد، باید از اغراض سیاسی و غیرسیاسی آن سازمان، تبعیت کند. البته مراد ما از خودجوش بودن، نامنظم بودن و یا آموزش دیده نبودن نمی‌باشد؛ بلکه منظور این است که حوزه باید آموزش‌های لازم را به طلبه‌هایی که قصد مشارکت‌های این چنینی دارند را داده باشد، ولی نباید اجازه دهد که کار، به مسائل باندی و حزبی و گروهی و جناحی و سیاسی کشیده شود.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. احمد بحرینی یزدی- معاون آموزشی کاردانش شهید رجائی یزد-زارچ -روحانی 

    لطفاً یک بیو گرافی و کارهای پِژو هشی که مصاحبه شونده انجام می دهند در ابتدای متن بیاورید متاسفانه سایت ایکون درباره ما ندارد