مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

یادداشت وارده
عکس/خبرگزاری فارس(مهدی فاطمی)

عکس/خبرگزاری فارس(مهدی فاطمی)

پس از فوت مرحوم آیت‌ﷲ صانعی واکنش‌های متفاوتی را نسبت به ایشان شاهد بودیم. بخشی از واکنش‌ها مربوط به همفکران سیاسی آن مرحوم بود که طبیعتا تجلیل بسیار پررنگ از ایشان بود. برخی دیگر مانند مراجع عظام تقلید و رهبر معظم انقلاب اگرچه همگرایی سیاسی و فقهی با آن مرحوم نداشتند اما بنابه مصالحی ترجیح دادند به خدمات علمی ایشان اشاره کنند و با اغماض نظر از مسائل سیاسی و چالش‌های فقهی از آن مرحوم تجلیل کنند. اما گروه دیگری که بیشتر در فضای رسانه‌ای نمود دارند به چالش‌های سیاسی مربوط به ایشان پرداختند و همان نظرات پیشین خود را درباره عملکرد آن مرحوم عنوان کردند.

در این بین اما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ترجیح داد سکوت اختیار کند. همانطوری که ابراز نظر جامعه مدرسین در خصوص مسائل مهم حوزه و مرجعیت مهم است و براساس تعریفی که خود این نهاد دارد باید فصل‌الخطاب قرار گیرد، قاعدتا سکوت آنان نیز بارمعنایی خاصی دارد . در این یادداشت فارغ از نوع رفتار سیاسی و فقهی مرحوم آیت‌ﷲ صانعی، به بررسی مواجهه‌ی بزرگان حوزه بویژه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با فوت ایشان می‌پردازیم.

همانطور که پیشتر اشاره شد رهبر معظم انقلاب و برخی دیگر از مراجع که هیچ‌گونه همگرایی سیاسی با آن مرحوم نداشتند و از سوی دیگر منتقد روش فقهی هم بودند ترجیح دادند بدون اشاره به این مسائل از خدمات مرحوم آیت‌ﷲ صانعی در پیش از انقلاب و زحمات ایشان در تصدی مسئولیت‌های مختلف قدردانی کنند.

اما سوال اینجاست که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که ده سال پیش براساس آنچه که «وظیفه ذاتی خود» می داند و تقلید از آیت‌ﷲ صانعی را جایز ندانست، چرا در قبال فوت ایشان سکوت کرد؟ از سوی دیگر آیت‌ﷲ صانعی عضو قدیمی این نهاد بوده و اخلاق تشکیلاتی اقتضا می‌کرد واکنش حداقلی برای فوت یک عضو تشکیلات را شاهد باشیم.

واکنش جامعه مدرسین نمی‌توانست از دو حال خارج باشد. نخست آنکه در تبعیت از پیام رهبری و مراجع تقلید آنان نیز مصالحی را رعایت کرده و پیامی در تجلیل از مرحوم آیت‌ﷲ صانعی صادر نمایند. دوم آنکه طبق همان نظر پیشین خود در پیام صادره به عملکرد سیاسی و نظرات شاذ فقهی ایشان اشاره می‌کردند تا مشخص گردد همچنان نظرشان درباره آیت‌ﷲ صانعی تغییر نکرده‌است.

به اعتقاد بنده هردوی این موارد حق طبیعی جامعه مدرسین بود و انتظار می‌رفت با جرات تمام یکی از این دو راه را انتخاب می‌کردند. اما سکوت جامعه مدرسین هیچ پیامی جز «تحیر» و «بلاتکلیفی» نداشت. این بلاتکلیفی و عدم جرات در بیان نظر بسیار بدتر از تغییر نظر است!

آیا عجیب نیست که اصلی‌ترین استناد منتقدین عملکرد سیاسی و فقهی آیت‌ﷲ صانعی به بیانیه جامعه مدرسین باشد و پس از فوت ایشان این افراد به این بیانیه استناد کنند اما خود صادرکننده بیانیه سکوت اختیار کند و بخاطر بلاتکلیفی نتواند از مدعای خود دفاع کند؟

فراموش نکنیم که این موضوع مانند موضع‌گیری در انتخابات و حمایت از فلان کاندیدا نیست که گاهی جامعه مدرسین در حمایت از اشخاص به نتیجه نمی‌رسد. موضوع مربوط به فوت کسی است که در حیطه‌ی فقهی و فتوا نقش‌آفرین بوده است و نوع واکنش‌های سیاسی وی این نقش آفرینی را پررنگ‌تر کرده بود.

اگر جامعه مدرسین وظیفه ذاتی خود می‌داند که فصل‌الخطاب مسائل مهم حوزوی و بویژه مرجعیت باشد، سکوت در چنین واقعه‌ای با شرح وظیفه‌ای که برای خود تعریف کرده‌است در تناقض جدی است.

بد نیست به این بهانه بررسی کلی داشته باشیم که مرجعیت فعلی جامعه مدرسین در امور حوزوی و دینی در چه سطحی است؟ هم‌اکنون مسائل روز دینی مانند حجاب، الهیات کرونا، مناسک دینی کرونائی و … و مسائل صنفی روحانیت مانند معیشت، رابطه حوزه با نظام و ..  پیش آمده است که باید پرسید راهبری و نقش‌‌آفرینی جامعه مدرسین کجاست؟ آیا شاهد عزلت و گوشه‌نشینی و انزوای خودکرده‌ی جامعه مدرسین هستیم؟ یا آنکه ترجیح می دهد در پس پرده به نقش‌آفرینی بپردازد؟

فراموش نکنیم اعتبارات گذشته یک فرد یا نهاد به تنهایی نمی‌تواند تضمینی برای تقویت جایگاه فعلی باشد. تعاریف و حمایت‌های امام و رهبری از جامعه مدرسین و اعضای آن در جای خود محترم است اما مهمتر از آن عملکرد فعلی این نهاد است.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. ناشناس 

    جامعه مدرسین رده های تشکیلات مختلفی دارد که در مطلب فوق اشاره نشده است که مطالبه فوق از کدام رده تشکیلاتی است؟ عده ای عضو سابق جامعه مدرسین هستند بطور مثال آقای عندلیب طی جنجال مربوط به دیدار آیت الله شبیری زنجانی از جامعه مدرسین استعفا دادند یا آیت الله گرامی به دلیل پاره ای اختلافات استعفا داده اند،
    یک عده عضو عادی جامعه مدرسین هستند بطور مثال آیت الله مکارم شیرازی یا آیت الله جوادی آملی در سایت رسمی جامعه مدرسین به عنوان اعضای این نهاد نام برده شده اند ولی خود این دو بزرگوار بطور علنی مکرراً گفته اند بیش از پانزده سال است در هیچ یک از جلسات جامعه مدرسین شرکت نمی کنند. یا آیت الله مسلم داوری فکر کنم فقط ده سال است عضو این جامعه مدرسین شده اند یعنی به تازگی عضو جامعه مدرسین شده اند ولی در جلسات این نهاد شرکت نمی کنند.
    یک عده عضو فعال جامعه مدرسین هستند یعنی کسانی که بطور هفتگی در جلسات جامعه مدرسین شرکت می کنند یا اینکه در سال حداقل دو سه جلسه را شرکت می کنند بطور مثال مرحوم آیت الله هاشمی شاهروردی در کل سال فقط دو یا سه جلسه جامعه مدرسین را شرکت می کرد اعضایی که معمولاً در جلسات هفتگی حاضر هستند بین ۱۴ تا بیست و سه نفر از اعضا را شامل می شوند.
    عده ای عضو هیات رئیسه جامعه مدرسین هستند یا رئیس جامعه مدرسین هستند در این روزهای کرونایی اگر دقت کرده باشد آیت الله محمد یزدی به عنوان رئیس جامعه مدرسین در جلسات خصوصی در داخل منزل شخصی خود مقامات مهم مثل رئیس قوه قضائیه را می پذیرند و جلسه برگزار می شود و عکس و خبر هم مخابره می شود.
    تا جایی که بنده اطلاع دارم و حدس می زنم در بین اعضای اصلی و هیات رئیسه و اعضای فعال جامعه مدرسین شاید یکی دو نفر بیشتر وجود ندارند که درس خارج فقه و اصول پررونق و شلوغی داشته باشد. بقیه یا مشهور به علم کلام و فلسفه هستند یا درس های خلوتی دارند