مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

با اعلام اسامی نهائی کاندیداهای ریاست‌جمهوری بحث بسیار گسترده‌ای در خصوص افرادی که صلاحیت آنان احراز یا با عدم احراز مواجه شده است آغاز شد. اگرچه تایید صلاحیت کاندیداها در انتخابات گوناگون همیشه با نقد و نظرهایی مواجه بوده اما در این دوره به نظر می‌رسد این انتقادها فراتر از موضوع‌گیریهای جناجی یا طیف‌های سیاسی بوده است.

جایگاه قانونی شورای نگهبان و لازم‌الاجرا بودن نظرات آنان همواره مورد تاکید امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بوده است و حتی در مواردی که تصمیمات آنان برخلاف نظر کاندیداها قرار گرفته است اما همواره مورد احترام و لازم‌الاتباع قرار گرفته‌است.

اما پرسشی که همیشه وجود داشته و در مورد اخیر بخش گسترده‌ای از نخبگان و خواص جامعه به آن تاکید کرده‌اند این است که آیا احترام و لازم‌الاتباع بودن نظرات شورای نگهبان این نهاد را از اقناع افکار عمومی و نخبگانی بی‌نیاز می‌کند؟ آیا ارائه‌ی سخنان امام خمینی و رهبر معظم انقلاب در پاسخ به چرائی و معیارها و ملاک‌های تصمیم‌گیری در شورای نگهبان کافی است؟

طبیعیتا مراد از «اقناع افکار عمومی و خواص» افشای پرونده و سوابق محرمانه و مورد استناد برای عدم احراز صلاحیت‌ها نیست چه آنکه سطوح نخبگانی جامعه شامل حوزویان و دانشگاهیان به خوبی قدرت فهم این موضوع را دارند. آنچه که به عنوان «چالش اقناع خواص توسط شورای نگهبان» مطرح می‌شود در دو سطح قابل بیان است:

  • ارتباط مستمر اعضای شورای نگهبان با جامعه‌ی حوزوی و دانشگاهی
  • ارتباط موردی در تصمیم‌گیری‌های خاص با بزرگان و چهره‌های تاثیرگذار حوزوی و دانشگاهی

مورد نخست امری بسیار مهم است که اگرچه احتمالا در سطوح ضعیف‌تری در حال انجام است اما باید به یک برنامه‌ی اصلی برای فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان تبدیل شود.

اما مورد دوم که دلیل اصلی نگارش این متن بوده به نظر می‌رسد مورد غفلت  قرار گرفته‌است. در روزهای اخیر نقدهای جدی به احراز صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری وارد شده است که گستردگی این نقدها و عدم محدود بودن آن به یک طیف و نگرش خاص، نشان می‌دهد لازم است به صورت فوری اعضای شورای نگهبان نسبت به دیدار و تشریح روند بررسی صلاحیت‌ها و حتی چگونگی اتخاذ برخی تصمیمات به صورت مصداقی اقدام کنند.

حقوق‌دانان شورای نگهبان در عرصه دانشگاهی و فقهای شورای نگهبان نیز از طریق دیدار و گفت‌وگو با سطوح مختلف حوزویان از جمله مراجع عظام تقلید، علما و اساتید و طلابی که دغدغه و نگرانی‌های مختلفی در این زمینه دارند می‌توانند بخش عمده‌ای از شائبه‌ها را برطرف کرده و نشان دهند شورای نگهبان نیز پاسخگوی تصمیمات خود در قبال امور مهم نظام است.

چنانچه این ارتباط و گفت‌وگو و تشریح مسائل در روزهای آتی رخ ندهد و از سوی دیگر امکان تاثیرگذاری فضاسازی‌های رسانه‌ای در بین بزرگان حوزه می‌تواند در روز رای‌گیری و به صورت کلی تعامل بزرگان حوزه و نظام جمهوری اسلامی چالشی جدی ایجاد نماید.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. عبدالعلي 

    اگر مراجع اعظام صلاحيت مديريتي مي داشتند، نبايد وضعيت دفاتر و بيوتشان به چنين روزي در مى آمد! حضرات بيست سال است كه مى خواهند ۴ تا كتاب درسي سطح را تصحيح كنند!!
    اين بزرگواران فقط صلاحيت ورود به مسائل نظري فقه مصطلح را دارند و بس.
    در ضمن بهتر است يادداشتي در خصوص مواضع حضرت آقاي جوادي در خصوص استهلال شوال كه به صراحت خلاف حكم حكومتي صادر از طرف رهبري بود نيز بنويسيد.
    لازم به ذكر است كه ايشان از جمله افرادي هستند كه قائل بر واجب الطبع بودن حكم حكومتي ولي بودند لكن گويا فتوي خود را فراموش كرده اند. و گردن كشانه در خصوص استهلال اول شوال مقابل حكم حكومتي ولي امر ايستادند

    1. محمد 

      بیزحمت مراجعه فرمایید به کتب فقهی معاصرین همچون رحمتی سیرجانی. در قایلین به حکم حکومتی اگر مبنای حکم حکومتی و یا منشا حکم حکومتی را به یقین رسیدید که اشتباه است نمیتوان به حکم حکومتی عمل کرد. ارجع الی کتاب فقهی آیت الله رحمتی سیرجانی

  2. ناشناس 

    برخلاف دیدگاه نویسنده حقوقدانان شورای نگهبان اعلام کرده اند تشخیص صلاحیت در شورای نگهبان چیزی شبیه رویت هلال ماه است، یعنی همانطور که اعلام رویت هلال یا عدم رویت هلال به این معنی نیست که هلال ماه وجود نداشته است، بلکه به این معنی است که مشاهده گران ماه را ندیده اند ، اگرچه در واقعیت خارجی ممکن است واقعاً ماه وجود داشته ولی مشاهده گر آن را ندیده است. بنابراین فردی ممکن است صلاحیت کامل ریاست جمهوری را داشته باشد ولی در رای گیری چون حداقل هفت رای نیاورده احراز صلاحیت نمی شود.
    بنابراین چیزی به نام دلیل احراز صلاحیت هم نداریم ، تا به فرد مذکور دلیل عدم احراز صلاحیت اش اعلام شود ، فقط رای گیری انجام می شود اگر فردی حداقل هفت رای بیاورد احراز صلاحیت شده است بنابراین بنابر گفته عضو حقوقدان شورای نگهبان اساساً چیزی به نام دلایل تایید یا رد صلاحیت وجود ندارد که به اشخاص دلیل رد صلاحیت اعلام شود و گفته شد شما به فلان دلیل رد صلاحیت شده اند صرفاً رای گیری است که کسی که حداقل هفت رای بیاورد احراز صلاحیت می شود.
    نکته دیگری که توسط آیت الله صادق لاریجانی گفته شده است و در توییت جناب حسین جعفرزاده آمده است اینکه بطور مثال در مورد یک کاندید ریاست جمهوری
    عضو حقوقدان شورای نگهبان گزارشاتی را مطرح می کند مبنی بر تابعیت دختر … در کشور انگلیس؛ ولی … و دختر ایشان موکدا ادعای تابعیت را تکذیب کردند.
    آیت الله آملی لاریجانی مطالبه استعلام از معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات بعنوان مرجع قانونی در این امور را می نماید و در جلسه عنوان می کند که اینجانب علی رغم اعتماد کامل به صداقت و دیانت …، در صورتی که معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات به عنوان نهاد مسئول، این امر را تصدیق کند آن را خواهم پذیرفت. پس از این عضو حقوق دان شورای نگهبان دو مرتبه و صراحتا اذعان می کنند که معاونت مذکور مسأله تابعیت را تایید و به صورت شفاهی به ایشان ( صادقی) اعلام کرده است.
    آملی لاریجانی پس از جلسه، تماسی با معاونت مربوطه برقرار می کنند و با استعلام از این معاونت و معاونت های دیگر وزارت اطلاعات، ادعای عضو حقوقدان تکذیب شده و مرجع مذکور تصریح می کند که عدم صحت چنین گزارشی به عضو حقوقدان شورای نگهبان اعلام شده است!!

    نکته مهم مطالب فوق این است که آیت الله آملی لاریجانی تنها جایی که توانستند مطلب فوق را بیان کنند در سایت فیلتر شده توییتر بوده است که به آقای حسین جعفرزاده متعلق بوده است یعنی اگر این سایت فیلتر شده وجود نداشت بطور قطع هیچ سایت ایرانی که در داخل ایران باشد حاضر به نشر این مطالب نبود. بنابراین مشکل اصلی این است که هیچ سایتی در داخل ایران جرات نشر مطالب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آیت الله صادق لاریجانی را نداشت نه اینکه ایشان یا دیگران نمی خواهند با مردم صحبت کنند.

  3. ناشناس 

    این جمله علی مطهری نیز در دفاع از علی لاریجانی جالب بود:

    شهید آیت الله مطهری می‌گویند (به این مضمون): معمای خلیفه نشدن علی علیه‌السلام بعد از پیغمبر اسلام، زمانی برای من حل شد که دیدم بعد از رحلت آقا سیدابوالحسن اصفهانی که مرجع عام و مطلق بود چه هیجانی در حوزه علمیه قم ایجاد شد به طوری که گویا همه به طور موقت تقوا و دیانت را کنار گذاشته بودند و برای جانشینی آقاسیدابوالحسن، مرجع مورد نظر خودشان را تحسین و دیگران را تفسیق می‌کردند. فهمیدم اگر ما هم در زمان رحلت پیغمبر اسلام بودیم معلوم نیست که از علی علیه‌السلام حمایت می‌کردیم. امروزِ ما شبیه آن روز است.»

به ناشناس پاسخ دهید انصراف