مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

نسبت اخلاق با سیاست و سهم روحانیت در این امر، دغدغه ای بود که با حجت‌الاسلام سیدمحسن صالح درمیان گذاشتیم. وی به‌واسطه تألیف هشت جلد کتاب گزارش جامع جامعه مدرسین و مسئولیت‌های مختلف در این نهاد، اطلاعات قابل توجهی درباره عملکرد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در فضای سیاسی و اخلاقی جامعه دارد.حجت‌الاسلام صالح هم‌اینک قائم مقام دبیرخانه علمی و محتوایی جامعه مدرسین است. مباحثات تلاش می‌کند در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، بیش‌تر به موضوع رعایت اخلاق در فضای سیاسی جامعه بپردازد.

از منظر جامعه مدرسين چه نسبتی بین اخلاق و سياست  برقرار است؟ آیا یکی تابع دیگری است یا این‌که رابطه‌ی تعاملی دارند؟

آن چيزی كه بديهی و روشن است اين است كه نظام اسلامی با اهدافي تشكيل می‌شود و سياست تابع آن اهداف است؛ يكی از آن اهداف نهادينه كردن اخلاق در جامعه است؛ يكی دیگر از آن اهداف بحث سوق مردم به‌سوی مبانی اسلامی است كه همان بحث اعتقادات است؛ دیگری بحث اجرا كردن احكام در نظام اسلامی و حكومت اسلامی است. بنابراين اخلاق و منش اسلامی يكی از پايه‌ها و اهداف حكومت اسلامی می‌تواند باشد و به همین دلیل، سياست تابع اخلاق خواهد بود. اساساً ما دنبال سياست هستيم برای اين‌كه بتوانيم اخلاق را در جامعه جاری كنيم. حكومت اسلامی تشكيل شده برای اين‌كه اخلاق اسلامی را در جامعه ترويج كند. پيامبر مكرم اسلام(ص) برای اجرای اخلاق مبعوث شدند؛ بنابر اين آن چيزی كه بديهی و روشن است اين است كه ما سياست را بايد تابع اخلاق – و نه اخلاق را تابع سياست – بدانيم. اگر اخلاق را تابع سياست دانستيم، آن جمله معروفی که می‌گوید هدف وسيله را توجيه ميیكند، مقبول نیست و دين مبين اسلام ما را از اين كار ممنوع كرده است؛ بنابراين اخلاق، پايه و اساس و براساس سيره و منش اخلاقی افراد ما باید بتوانيم سياست را ترويج بكنيم و حكومت اسلامی را نهادينه بكنيم.

با توجه به اين‌كه جامعه مدرسين يكی از نهادهای شناخته شده روحانيت است، مردم در زمینه اخلاقی کردن سیاست انتظاراتی دارند؛ جامعه مدرسين چه اقداماتی را برای ترويج سياست اخلاقی در جامعه انجام داده است؟

ببينيد جامعه مدرسین در چندين برهه به اين موضوع ورود پيدا كرده است که يكی از آن مقاطع بحث تدوين منشور اصول‌گرايی بود. در آن منشور به برخی از اين نكات اخلاقی هم اشاره شده بود؛ مثل پرهيز از افراط، تفريط، تخريب و توهين (با توجه به اين‌كه در آستانه بحث انتخابات هم بود).

حكومت اسلامی تشكيل شده برای اين‌كه اخلاق اسلامی را در جامعه ترويج كند. پيامبر مكرم اسلام(ص) برای اجرای اخلاق مبعوث شدند.

ما متأسفانه در بحث مسائل انتخاباتی كه يكی از شاخص‌های سياسی ما و يك نماد برای حكومت اسلامی است، به‌عنوان يك ركن مردم‌سالاری ديني شاهد هستيم كه بداخلاقی‌های گسترده‌ای در بين اقشار مختلف از جمله مردم و بعضاً مسئولين صورت می‌گيرد. در همين انتخاباتي كه در چند سال اخير برگزار شد، شب‌نامه‌هايي عليه افراد مختلف توزيع مي‌شد كه تماماً اتهام و تهمت و تخريب و به تعبيري ازبين‌برنده آبروي مؤمن بود. يك روايتي ديدم كه خيلي جالب بود؛ گویی اين روايت براي امروز ما صادر شده است. هم از امام صادق(ع) نقل شده و هم از امام كاظم(ع)؛ شخصي مي‌آيد خدمت امام و عرض مي‌كند در مورد يكي از برادران دينيِ من مطلبي را نقل كردند؛ ولي آن شخص آن مطلب را انكار مي‌كند. حضرت مي‌فرمايد: «اي محمد؛ چشم و گوش خودت را نسبت به برادر مؤمنت تكذيب كن»؛ يعني آن چيزي كه گوشت شنيده و بالاتر از آن، آن چيزي كه چشمت ديده را نسبت به برادر مؤمنت تكذيب كن و بگو چنین چیزی نيست. خيلي نكته عجيبي است؛ مي‌گويد نه‌تنها آن‌چه مي‌شنوي، تكذيب كن، بلكه آن چيزي را كه ديده‌اي هم نسبت به برادر مؤمنت كتمان كن و بر آن سرپوش بگذار. كي اين كار را بكن؟ زماني كه خود آن شخص مي‌گويد من اين كار را نكردم. حضرت مي فرمايد اين به منزلة توبه اين شخص است؛ اگر هم كرده باشد، وقتي می‌گوید اين كار را نكردم، اين را به منزله توبه در نظر بگير و بگو گويا اصلاً اين شخص اين كار را انجام نداده است.

در آن مقطع، شبنامه‌ای درباره‌ی يكي از كانديداها توزيع شده بود؛ خود آن كانديدا در مصاحبه‌های مختلف آن را تكذيب كرده بود؛ اما ديديم بعد از تكذيب‌هاي مكرر اين شخص، دوباره بدون هيچ سند و مدركي ادعاهايي را مطرح مي‌كردند و نسبت به اين شخص هجمه را آغاز كردند. اساساً انتخابات و رفتن افراد به مجلس برای چیست؟ براي اين‌كه بتوان اخلاق را در جامعه نهادينه و در بين تمام اقشار مردم جاري كرد. اگر قرار باشد اخلاقي كه هدف حكومت اسلامي است، در اين مسير مورد آسيب قرار بگيرد، نقض غرض خواهد بود.

در روايت داريم كه فعل مؤمن را شما بايد حمل به صحت كنيد و از زاويه مثبت به آن نگاه کنید. در روايت دیگری هست كه «ضع امر اخيك علي احسنه»؛ یعنی فعل مؤمن و برادر ديني‌ات را به بهترين نحو تأويل کن. خیلی جالب است. در يكي از اين ديدارهايي كه عده‌اي از نمايندگان مجلس با مقام معظم رهبري داشتند، نمایندگان نسبت به رفتار يكي از اعضاي هيئت رئيسه در انتخاباتي كه در مجلس انجام مي‌شد گلایه کردند. آقا با استدلال به همين روايت فرمودند: شما آيا با همين شخص نشستيد صحبت بكنيد ببينيد استدلالش چيست؟ گفتند: نه. گفتند: وقتي با آن شخص مستقيماً صحبت نكرديد، فعل او را بايد حمل بر صحت كنيد. ۷۰  گمان و ظن را باید نسبت به فعل او در نظر بگيريد و اقدام او را بر بدترین ظن حمل نکنید؛ بلكه اقدام او را حمل به صحت كنيد. اساساً نظام اسلامي ما براي اين شكل گرفته كه ما بتوانيم در روابط بين خودمان، بین اقشار مختلف و بين مردم و مسئولين، اين نكات اخلاقي ظريف را جاري كنيم. به محض اين‌كه چيزي شنيديم براساس آن اقدام نكنيم و در اصل، شنيده‌ها را مبناي قضاوت قرار ندهيم. اولاً با خود آن شخص مستقيماً مرتبط بشويم و استدلالات او را بشنويم؛ ثانياً اگر كه در دسترس نبود هرچيزي نسبت به آن شخص به گوش ما مي‌رسد را بايد تكذيب كنيم؛ اين جزء مباني ديني و روايي ماست.

816214789_11685_11039264212887251023

در حوزه معمولاً گاهي اوقات تندروي‌هايي عليه علما اتفاق مي‌افتد. يك مصداقش ماجرای آيت‌ﷲ جوادي در سال ۸۸  است. در این‌گونه موارد می‌بینیم که جامعه مدرسين به‌طور مصلحت‌گرايانه‌اي سکوت می‌کند؛ يعني مثلاً وقتي عده‌ای جلوي بیت يك مرجع تقليد جمع می‌شوند – مثلاً جلوي بیت آيت‌ﷲ صانعي – فارغ  از این‌كه اصل اين اتفاقي كه افتاد درست است یا نه و اصلاً فرض می‌گیریم درست بوده است؛ اما در حواشي چنین کارهایی، بعضی اعمال صورت می‌گیرد که حرام قطعی است؛ در چنین مواردی هم جامعه مدرسين موضع نمی‌گیرد؛ يعني سكوت مي‌كند؛ اگر ممکن است در این‌باره توضیح بفرمایید.

نه؛ شايد بهتر است بگوییم بروز و ظهور بيروني نداشته است؛ يعني مثلاً بيانه‌اي صادر كند یا… اما اقدام عملي بوده. در همين قضيه آقاي صانعي كه شما اشاره فرموديد جامعه مدرسين ورود پيدا كرد. اتفاقاً این را می‌خواستم به‌عنوان مثالی از تقوای سیاسی خدمتتان عرض کنم؛ يادم است كه خود آيت‌ﷲ يزدي وقتي مطلع شدند كه برخي دارند اقدامي انجام مي‌دهند يا درصدد اقدامي هستند كه درس ايشان را تعطيل كنند، برخورد كردند و گفتند: اگر درس ايشان تعطيل بشود ما برخورد مي‌كنيم؛ اگر بخواهد دفتر ايشان تعطيل بشود برخورد صورت مي‌گيرد؛ يعني عليه تندروي‌هايي كه نسبت به اين موضوع احتمال داشت صورت بگيرد اقدام کردند. اين نشان مي‌دهد كه جامعه مدرسين نسبت به يك شخصيتي يك نظري پيدا مي‌كند؛ اين به اين معنا نيست كه ما حالا چون در يك زمينه خاصي به يك نظر خاصي رسيديم، بياييم شخصي را به تعبيري از حيّز انتفاع ساقط بكنيم و حقوق اوليه انساني و حوزوي او را از او دريغ بكنيم. اقداماتي از اين دست باز هم بوده؛ بارها برخي گروه‌هاي تندرو می‌خواستند نسبت به اقداماتي كه داشتند از برخي از اعضاي جامعه مدرسين تأييديه بگيرند؛ اما ملاقات داده نشد. من يادم است برخي از اين تجمعات برگزار شد؛ آمدند در مقابل جامعه مدرسين هم تجمعاتشان را برگزار كردند؛ اما تأكيد شد هيچ‌كدام از اعضاي جامعه مدرسين در آن تجمع حضور پيدا نكنند كه جنبه تأييدي پيدا بكند. از اين اقدامات بوده؛ ولي حالا شايد اطلاع‌رساني و بروز و ظهور بيروني‌اش كامل نبوده و شاید طلبه‌ها سكوت جامعه مدرسین را نوعي  تأييد قلمداد کرده‌اند؛ ولي اين‌گونه نبوده.

حضرت امام(ره) بارها و بارها نسبت به اين موضوع تأكيد داشتند و گوشزد می‌كردند كه نسبت به  مراجع اسائه ادبی صورت نگيرد.

اساساً افرادي كه كوچك‌ترين آشنايي با حوزه و علما دارند، مي‌دانند هرگونه حركت تند و تندروي در حوزه محكوم است. شما هيچ عالم اسلامي را نمي‌بينيد كه مشي تندي داشته باشد. نوع علماي ما مشي معتدل و براساس مباني اسلامي دارند؛ كما اين‌كه دين مبين اسلام بر اين مطلب تأكيد مي‌كند. شما هيچ‌وقت نمي‌توانيد نسبت به يك مرجع اسائه ادب بكنيد؛ بلکه نسبت به هيچ شخصي نمي‌توانيد. حضرت امام(ره) بارها و بارها نسبت به اين موضوع تأكيد داشتند و گوشزد می‌كردند كه نسبت به  مراجع اسائه ادبي صورت نگيرد. وقتی مقام معظم رهبری از حرکت‌هایی که نسبت به آيت‌ا… اشتهاردي صورت گرفته بود مطلع شدند، اظهار نگراني كرده بودند كه حوزه مأمن نظريه‌پردازي ديني و آزادانديشي است و نبايد اين‌گونه برخوردها ترويج بشود و افراد نسبت به اظهار نظر واهمه داشته باشند و اين‌گونه بشود كه نسبت به آزادي‌هاي علمي و اظهارنظر هاي علمي يك‌گونه تحفظي بخواهد صورت بگيرد و افراد نسبت به اين اظهارنظرها بترسند. اصلاً پايه حوزه براساس آزادانديشي نهادينه شده است؛ چه در حوزه نجف و چه در حوزه قم. اين اظهارنظرهاي مختلف باعث شده كه حوزه به يك بلوغي برسد؛ از درس‌هاي ابتدايي حوزه تا سطوح عالي حوزه اظهارنظر و بحث طلبگي به‌عنوان يك ضرب‌المثل در بين مردم ما مطرح است كه طرف دعوای خود را به بحث طلبگی تشبیه می‌کند؛ يعني دو نفر اظهارنظر مي‌كنند؛ نظر همديگر را رد مي‌كنند؛ شايد در حد دعوا هم برسد؛ اما بعد از مباحثه باز آن رفاقت و صميميت بين خودشان حاكم است. اظهارنظرهاي مخالف نبايد در حوزه به‌عنوان يك گناه شمرده بشود؛ وقتی این وضعیت در بين طلبه‌ها هست، طبيعتاً در بين مراجع هم هست. حالا يك مرجعي نظري غير از نظر من دارد؛ آيا اين اختلاف نظر، مجوز اين را به من مي‌دهد كه من بروم جلوی خانه‌ی آن مرجع و شعار سر بدهم: مرجع بی‌بصیرت، بصیرت‌بصیرت؟ طبيعتاً اين محكوم است. بالاخره در حوزه برخي نظرات خاصی دارند كه اين اقدام را انجام مي‌دهند و بزرگان حوزه و رهبري بارها نسبت به اين حركت‌ها اعلام مخالفت کرده‌اند. اين را نبايد به پاي حوزه بگذاريم؛ حوزه كه شامل اساتيد، فضلا و طلبه‌هاست، از چنین اقداماتی بریست.

از منظر ديني اگر بخواهيم نگاه بكنيم، مردم وقتي احساس مي‌كنند يك بداخلاقي اتفاق افتاده و مثلاً حوزه و جامعه‌ی مدرسین نسبت به آن سكوت كردند، این تصور به ذهنشان می‌آید که حوزه و جامعه مدرسين نسبت به چنین مسائلی حساس نیست يا چون انتقاد را باعث تضعیف نظام می‌دانند، هيچ كاري در اين زمينه انجام نمی‌دهند. آیا فکر نمی‌کنید به مرور زمان با چنین رویکردی اعتماد عمومی از دست می‌رود؟

ورود پيدا كردن در مسائل جزئي هم نبايد نهادينه بشود؛ يعني توقع داشته باشيم جامعه مدرسين در مسائل جزئي ورود پيدا كند و بيانيه بدهد. حالا در يك تجمعي آمدند و به يك عالمي توهين كردند؛ در چنین حالتی ممکن است اعلامیه دادن جامعه‌ی مدرسین خودش باعث ترویج این قضیه شود.

پس چگونه است که جامعه مدرسین درباره‌ی اتفاقات کوچکی مثل برگزاری یک کنسرت ورود پیدا می‌کند؟

اين برمي‌گردد به ماهيت این نهاد كه بالاخره يك مجموعه شورايي است؛ شورا نظرخواهي مي‌كند؛ رأي‌گيري مي‌كند و نهایتاً تصمیم می‌گیرد به موضوعی ورود کند یا نه. پس چون نظر شورايي است، ديگر نمي‌شود خرده گرفت كه چرا در اين موضوع ورود پيدا كردي و در آن موضوع ورود پيدا نكردي. بالاخره نظرخواهي مي‌كنند شايد با اختلاف يك يا دو رأي چيزي تصويب بشود يا نشود. پس یک بخش آن‌ این‌گونه توجیه می‌شود.

حالا يك مرجعی نظری غير از نظر من دارد؛ آيا اين اختلاف نظر، مجوز اين را به من می‌دهد كه من بروم جلوی خانه‌ی آن مرجع و شعار سر بدهم: مرجع بی‌بصیرت، بصیرت‌بصیرت؟

نکته‌ی دیگر هم اين است مکانیزم بروز و ظهور جامعه مدرسين، فقط بيانيه‌ است و شايد اين يك نقيصه باشد؛ يعني ما هرگونه اظهار نظر جامعه مدرسين را منوط به يك بيانيه می‌دانيم؛ شايد اين يك مقدار آسيب‌زا باشد. طبيعتاً بايد روش‌هاي ديگري هم در كنار اين طراحي بشود؛ مثل بحث سخنگو كه جزو اساسنامه جامعه هست؛ در يك مقطعي هم عملياتي و اجرايي شد؛ اما به دلیل برخی مشکلات دوباره تعطيل شد. اگر اين بحث سخنگو راه بيفتد، شايد بخشي از اين توقعات مردم و طلبه‌ها را بشود پاسخ داد؛ يعني برخي از مطالب هست كه شايد به مصلحت نباشد در قالب يك بيانيه به آن پرداخته شود و می‌توان با يك اظهارنظر سخنگو يا يكي از اعضاي جامعه مدرسين به آن پرداخت. البته الان در نبود سخنگو، برخی اعضا اظهارنظر مي‌كنند؛ و این را به جرأت می‌توانم بگوییم که اگر  شما سراغ اعضا برويد، شايد هيچ‌كدام با هيچ حركت تند همراه با توهين موافق نيستند؛ حتي نسبت به مخالفين نظام. چه برسد به بحث احزاب و گروه‌هاي سياسي داخل نظام. هيچ‌كسي قائل به حركت‌هاي سلبي، تند، چكشي و همراه با توهین نیست.

معمولاً تندروي‌های درون حوزه، از جانب طلبه‌هاي جوان‌تر است یا عده‌ی معدودی از فضلاست؛ چرا ارتباط جامعه مدرسين با طلبه‌ها به‌گونه‌ای نیست که بتواند حداقل مقداری کنترل (یا نظارت یا هر عنوان دیگری) داشته باشد؟ به‌ویژه ‌كه شوراي عالي مديريت حوزه علمیه، کاملاً با جامعه مدرسين هماهنگ است.

بحث ارتباط با طلبه‌ها يكي از خلاءهاي موجود در حوزه است؛ یعنی ما براي طلبه‌هاي جوان حوزه در زمينه‌هاي سياسي و اجتماعي برنامه‌ريزي نكرديم. مقام معظم رهبری نیز چندين بار نسبت به این مسأله تاكيد كردند؛ حضرت امام هم تأكيد داشتند كه بالاخره طلبه‌اي كه وارد حوزه مي‌شود، به‌لحاظ سياسي و اجتماعي – و به تعبير ديگر فرهنگي – به يك آموزش‌هايي نیاز دارد؛ ولي متأسفانه اين خلاء همچنان وجود دارد و باعث بی‌بصیرتی می‌شود. طلبه جوان در اوج احساسات وارد حوزه مي‌شود؛ اين شور و نشاط جوانی اگر هدايت نشود و پشتوانه عقلاني پیدا نکند، باعث سوء استفاده جریانات سیاسی مي‌شود. كه بعضا مورد سوء استفاده برخي از جريانات سياسي هم قرار بگيرد. شوراي عالي حوزه باید نسبت به بحث آموزش‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي برنامه‌ريزي كند تا طلبه بعد از يك دوره ۴-۵ ساله‌اي كه دروس فقه و اصول را فرا مي‌گيرد، نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي به يك بلوغي برسد.

برخی بر این باورند که جامعه‌ی‌ مدرسین نهاد مستقلی نیست؛ حضرتعالي که سالهاست با آن مرتبط هستيد، بفرمایید واقعاً جامعه‌ی مدرسين چقدر استقلال دارد؟

من چيزي كه بخواهد استقلال جامعه‌ی مدرسین را تحت‌الشعاع قرار بدهد نديدم. اصلاً شما سير جامعه مدرسين را در اين ۵۰ سال كه شكل گرفته در نظر بگیرید؛ چه پيش از انقلاب و چه بعد از انقلاب؛ يك حريتي بر آن حاكم بوده. الآن شما ببينيد جامعه مدرسين با هيچ دولتي عقد اخوت نبسته؛ يعني شما وقتي بيانيه‌ها را مي‌بينيد اين‌گونه نبوده كه نسبت به يك دولتي (از دولت‌های بعد از انقلاب) نگاه حزبي و تعلقي داشته باشد. هرجا آسيب مي‌ديده ورود پيدا مي‌كرده و هرجا نكات مثبتي مي‌ديده که نيازمند به تشويق بوده، تشويق مي‌كرده؛ تذكرات پنهاني بوده؛ نامه‌نگاري‌ها بوده و… نسبت به همه‌ی دولت‌ها چنین رویکردی داشته.

پس نمی‌توانیم جامعه مدرسين را در يك قالب خاصي محدود بكنيم؛ چه در خود حوزه و چه خارج از حوزه. طبيعتاً كانال‌هاي ارتباطي جامعه مدرسين و اطلاع‌رساني‌هاي جامعه مدرسين هم محدود به يك تشكل و سازمان نيست و با نهادهاي مختلف در ارتباط است و ارتباط مي‌گيرد. اصولاً يكي از مزاياي جامعه مدرسين اين است كه از سليقه‌هاي مختلف عضو شوراي عالي جامعه مدرسين هستند که البته اسم نمی‌برم. حضور افراد متنوع و متعدد در شوراي عالي جامعه مدرسين باعث شده كه جامعه مدرسين نتواند تحت‌الشعاع يك سليقه خاص قرار بگيرد و به همین دلیل  برآيند نظر‌های اعضای جامعه، برايندی كامل بوده است؛ چون نظريات مختلفي در آن نقش داشته‌اند. اين امر باعث شده كه اگر هم – برفرض محال -بخواهد به يك نهاد خاصي سوق پيدا بكند، از درون خود جامعه يك بازدارندگي وجود دارد؛ به دليل  وجود سليقه‌هاي مختلف؛ آن هم با يك شاكله‌ی اجتهادی؛ یعنی اعضای جامعه طلبه‌های معمولی نیستند؛ بايد مجتهد باشند. طبيعتاً كسي كه صاحب نظر است، به‌ندرت مي‌تواند تحت تأثير القائات و نظرات بيرون از جامعه قرار بگيرد.

حضور افراد متنوع و متعدد در شورای عالی جامعه مدرسين باعث شده كه جامعه مدرسين نتواند تحت‌الشعاع يك سليقه خاص قرار بگيرد.

بله؛ نظرات مشورتي را از نهادهای مختلف مي‌گيرند؛ حتی به‌گونه‌اي بوده كه نظرات را از دو نهاد متضاد مي‌گرفتند كه به يك جمع‌بندي برسند. بعضاً از افراد دعوت مي‌شد براي اين‌كه بيايند و نظر بدهند. مثلاً انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی‌ آقای بنی‌صدر را به‌یاد بیاورید؛ آن زمان حرف‌هاي متعددي نسبت به آقاي بني‌صدر زده مي‌شد؛ جناح‌هاي مختلف نظرات تندی را – نفياً و اثباتاً – نسبت به بني صدر ابراز می‌کردند. جامعه مدرسين به اين بسنده نكرد كه فقط ببيند چون در مورد آقاي بني‌صدر حرف بدي زده مي‌شود، پس ما آقاي بني‌صدر را خط بزنيم از ميان نامزدهاي مورد حمايت جامعه مدرسين. اين هم باز يكي از نمونه‌هاي تقواي سياسي در جامعه مدرسين است. جامعه مدرسين از آقاي بني صدر دعوت كرد تا به قم بیاید و نظراتش را شفاف مطرح کند. در يك جلسه پرسش و پاسخ با حضور اعضاي جامعه مدرسين و آقاي بني‌صدر، تمام مطالب و دغدغه‌ها مطرح شد و بعد از آن جلسه، جامعه مدرسين به اين نكته رسيد كه آقاي بني صدر را نمي‌تواند به‌عنوان نامزد معرفي كند. اتفاقاً چند وقت پيش در مركز اسناد ديدم كه زير عكس نوشته: جلسه آقاي بني صدر با عده‌اي از علماي قم. آقاي مكارم بود؛ آقاي فاضل بود؛ آقاسيدمهدي روحاني بود و… ۱۰-۱۵ نفر بودند.

يكي از راه‌هاي اخلاقي كردن جامعه اين‌طور بوده كه مردم با روحانيون ارتباط مي‌گرفتند و همين رفت و آمدها باعث مي‌شد كه اخلاق ترويج بشود. جامعه مدرسين با احزاب سياسي چه مقدار رفت و آمد دارد كه بتواند از اين طريق اخلاق را ترويج بكند؟

اعضای جامعه مدرسين با احزاب مختلف در ارتباط هستند؛ می‌روند و صحبت می‌كنند؛ اما جامعه مدرسين تشكلی است با یک اساسنامه؛ اگر كسی بخواهد با جامعه ملاقاتی داشته باشد، بايد پروسه‌اش را طی کند… ملاقات اعضا با جامعه مدرسين يك پروسه است؛ ملاقات احزاب با اعضای جامعه مدرسين مقوله‌ی ديگری است. ارتباط جامعه مدرسين با مردم مقوله‌ی ديگری است؛ اين‌ها را نبايد با همديگر خلط كرد. اعضاي حقيقي جامعه مدرسين اتفاقاً از جمله افرادي هستند كه با مردم و توده مردم در ارتباطند؛ به‌صورت فردي و به‌عنوان يك عالم اسلامي. مثلاً من خود بارها شاهد بودم که افرادي پس از ملاقات با آقاي يزدي – به‌عنوان شخص آقای یزدی – و شنیدن نظرات ايشان، تعجب كردند؛ چون تصویری که توسط جریان‌های معاند یا مخالف یا بعضی رقبا از ایشان در ذهنشان شکل گرفته بود، کاملاً متفاوت بود با آن‌چه در برخورد شخصی با ایشان می‌دیدند؛ به‌تعبير دیگر، مقام ثبوتش با مقام اثباتش فرق می‌كند. آقای یزدی، شخصيتی حر و به‌شدت اخلاقي است. يكي از فعالان سياسي در يك جرياني به من گفت شما چرا سران فتنه را لعن نمي‌كنيد؟ گفتم مجوزي براي لعن نيست. اين موضوع را خدمت آقاي يزدي مطرح كردم. ايشان ناراحت شد و گفت مگر ما مي‌توانيم يك مؤمن را لعن بكنيم؟ اختلاف نظر سياسي داريم يك بحث است؛ اما لعن نه.

ما تابع يكسري مباني هستيم. اختلاف نظر سياسي شخصی باعث نمی‌شود که هدف وسيله را توجيه كند و از هر روشي استفاده كنم تا رقيبم را حذف کنم. لذا افرادي كه با آيت‌ﷲ يزدي در ارتباط هستند، به سجاياي اخلاقي و آزادمنشي ايشان اذعان می‌کنند. يكي از نكات بارز ايشان اين است كه وقتي جمع به يك نظري مي‌رسد نسبت به نظر جمع احترام مي‌گذارد؛ ولو اين‌كه نظرش مخالف باشد؛ و جايي هم مطرح نمي‌كند؛ احترام مي‌گذارد به نظر جمع. بارها شده من نظر كارشناسي نسبت به يك موضوعي را به ايشان دادم و ايشان پذيرفته؛ با اين‌كه قبلاً نظرش چيز ديگري بوده. یا همين بحث كتاب جامعه مدرسين؛ من خيلي دست باز گرفتم در اين كتاب و مطالبي را در آن ذکر کرده‌ام که شاید یک‌دهم آن را برخی احزاب مدعي آزادي و آزادانديشي و شفافيت در مورد سازمان یا حزب متبوع خودشان منتشر نکنند؛ نامه‌هايي كه جامعه مدرسين به امام داده؛ نامه‌هايي كه امام به جامعه مدرسين داده و مطالبي كه گذشته است. یعنی سعی کردم يك گزارش منصفانه وبي‌طرفانه بنویسم؛ نه این‌که بخواهم جامعه‌ مدرسین را خوب جلوه دهم يا درباره‌ی آن غلو كنم. بدي‌ها را آوردم؛ خوبي‌ها را هم آوردم. مخاطب اين را مطالعه مي‌كند و به جمع‌بندي مي‌رسد. وقتي هم كه كتاب منتشر شد، هر دو جناح آمدند اين را تأييد كردند. همان زمان يادم است جريان موسوم به اصلاحات آمد مقالاتي نوشت و كتاب را تأييد كرد؛ جريانات اين طرفي هم آمدند و تأييد كردند كه من مطالب را بدون سانسور مطرح كردم. جالب بود كه وقتي اين كتاب را خدمت آيت‌ﷲ يزدي فرستادم براي مطالعه – كه اگر نكته‌اي به ذهنشان مي‌رسد حذف كنند – تقريباً به غير از يك خط را حذف نکردند؛ آن یک خط هم نسبت به شخصي بود كه در قید حیات بود و گفتند شاید راضی نباشد. يعني از يك كتاب ۹۰۰ صفحه‌اي، ايشان يك خط را حذف كردند؛ اين‌كه جامعه مدرسين جناح متبوع من است و من بدي‌هايش را حذف بكنم و… اصلاً این‌طور نیست.

بنابراين مقام اثباتي كه در بيرون از آيت‌آلله يزدي به‌تصوير کشیده می‌شود توسط برخي عناصر افراطي، صدو‌هشتاد درجه با واقعيت مطلب متفاوت است؛ انسان اخلاقي، مهذب و… درس اخلاق ایشان در حوزه پیش از انقلاب معروف و ساده‌زیستی و آزاداندیشی ایشان زبان‌زد بود.

به عنوان آخرين سؤال، با توجه به اين‌كه جامعه مدرسين تشكلی روحاني است، چه مقدار مراقب است كه حالت جناحي به خودش نگيرد و آن جايگاه پدرانه را نسبت به مردم داشته باشد؟

اين اشكالي است كه هميشه مطرح مي‌شود؛ جامعه مدرسين حزب نيست؛ به دليل اين‌كه اصلاً تعلقات حزبي ندارد؛ به دليل اين‌كه شما وقتي يك كانديدايي را براي يك دوره‌اي معرفي مي‌كنيد، اين‌گونه نيست كه آن كانديدا را مطلقاً تأييد كنيد. در هر انتخاباتي اگر جامعه مدرسين شخصي را تأييد كرده، اگر آن شخص به خطا رفته، جامعه مدرسین در مقابلش ایستاده. اين نشان مي‌دهد كه نگاه جامعه مدرسين نسبت به انتخابات، ‌يك نگاه حزبي و گروهي نيست؛ چون تحزب، اصولي دارد؛ مثلاً شما اولاً سهم‌خواهي مي‌كنيد؛ یعنی وقتي حزب یا جناح شما رأي آورد، براي مناصب حكومتي سهم‌خواهي مي‌كنيد. شما در هيچ انتخاباتي اين سهم‌خواهي را در جامعه مدرسين نمي‌بينيد. بنابراين نگاه جامعه مدرسين نگاه حزبي نيست. البته طبیعی است که در برخي انتخابات‌ّها اعضاي جامعه مدرسين با برخي احزاب همسو باشند و به تشخيص خودشان ورود پيدا كنند یا در برخي از مقاطع نسبت به اشخاص ورود پيدا كنند یا در برهه‌ای ورود پيدا نكنند. اين ديگر بستگي به مكانيزم رأي‌گيري خودشان دارد. جامعه مدرسين براي دفع شائبه تحزب – به‌نظر بنده – بايد مقداري وجهه‌ی حوزوي و علمي‌اش را تقويت كند كه البته تقويت‌شده هست و باید بروز و ظهورش را بيش‌تر كند. يكي از پرسابقه‌ترين نشر‌های كتب اسلامي و حوزوي، دراختيار جامعه مدرسين است. زماني اين انتشارات حرف اول و آخر را در حوزه مي‌زد؛ يعني مبناي كتاب‌هاي حوزوي، كتاب‌هاي دفتر انتشارات اسلامي جامعه مدرسين بود. يكي از راه‌هاي ظهور و بروز علمي و حوزوي جامعه مدرسين، همين بحث انتشارات جامعه مدرسين است كه بايد تقويت شود تا آن هيمنه اوليه خودش را مجدداً به‌دست بياورد؛ يعني حضور جامعه مدرسين در مناصب علمي، حوزوي و فقهي بايد تقويت شود و بروز و ظهور یابد؛ در مجامع داخلي و خارجي حرف بزند و اظهارنظر بكند؛ در مسائل فقهي و حكومتي. تعبير مقام معظم رهبري اين بود كه جامعه مدرسين بايد اتاق فكر فقهي و اعتقادي نظام اسلامي شود. سکان‌دار نظريه‌پردازي درباره‌ی مسائل حكومتي و فقه حکومتی باید جامعه مدرسين باشد.

يكی از تندروهای سياسی در يك جريانی به من گفت شما چرا سران فتنه را لعن نمی‌كنيد؟ اين موضوع را خدمت آقای يزدی مطرح كردم. ايشان ناراحت شد و گفت: مگر ما می‌توانيم يك مؤمن را لعن بكنيم؟

به دلیل این‌که جامعه مدرسين در مسائل سياسي بروز و ظهور بیش‌تری دارد و ماهيت كار سياسي هم اين است كه ويترين دارد و جلوه‌ی بیش‌تری دارد، اين امر باعث شده كه بحث‌هاي فقهي، علمي و حوزوي مورد توجه و عنايت قرار نگيرد. من فكر مي‌كنم بايد اقدامي صورت بگيرد براي ترويج آن وجهه‌ی فقهي، حوزوي و علمي جامعه مدرسين كه طبيعتاً در كنار آن بازوي سياسي و اجتماعي، بتواند ايفاي نقش كند. بايد به تعبير امروزه دوز ارتباط جامعه مدرسين با مجامع علمي و فقهي تقويت و ظهور و بروزش بيش‌تر شود.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید