مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
نوید ثانی/ حوزه علمیه قم مقدسه

ما شیعیان_ثبّتنا ﷲ_ قبل دنیا از باقیمانده طینت (گِل) اهل بیت _صلوات ﷲ علیهم_ آفریده شده‌ایم. به شرح زیر؛

۱. این احادیث با اسناد مختلف نقل شده به گونه‌ای‌ که می‌توان برای آن ادعای تواتر کرد. بسیاری از بزرگان و ثِقات شیعه در قرن دوم و سوم (زمان حضور فیزیکی ائمه) و قرن چهارم، این روایات را نقل کرده‌اند و در سند و طریق به آن قرار گرفته‌اند. از جمله: زراره، محمد بن مسلم، هشام بن سالم، ابوحمزه ثمالی،/ ابن ابی عمیر، حِمیَریان، حسین بن سعید، ابنا قولویه، برقیان،/ صفار، سعد اشعری، کلینی، عیاشی، ابنا بابویه و…
جالب اینجاست که غُلُوستیزترین علمای شیعه هم جزو ناقلین هستند مانند: احمد ابن عیسی اشعری (او کتابی هم با عنوان الاَظِلّه داشته که متاسفانه به دست ما نرسیده ر.ک: فهرست نجاشی)، ابن غضائری (پدر) و ابن ولید. اعلی ﷲ مقامهم اجمعین

۲. شیخ مفید و سید مرتضی _رحمة ﷲ علیهما_ ساکن بغداد بودند و میان معتزله سنّی تنفس می‌کردند و از ادبیات کلامی آنها متاثر بودند. شیخ مفید اخبار عالم ذرّ را به قائلین به تناسخ نسبت می‌دهد و آیه اَلَست را حمل بر مجاز می‌کند! و سید مرتضی نظر مشهور شیعه و سنی در شرح ظاهر آیه الست را مخالف عقل می‌داند!
علامه مجلسی _اعلی ﷲ مقامه_ در کتاب شریف بحارالانوار بعد از نقل مطالب شیخ مفید می‌فرماد: دور انداختن ظاهر آیات و اخبار مستفیضه با آن دلایل ضعیف و مطالب سبک، «جُرأةٌ علی ﷲ و علی ائمة الدین» (ج۵، ص۲۶۷، چاپ مشهور). البته سهوی که از قلم شریف آن دو بزرگ رخ داده چیزی از قدر و منزلت‌شان نمی‌کاهد.
اما شیخ طوسی (شاگرد شیخ مفید و سید مرتضی) در کتاب امالی‌اش حدیث طینت را نقل می‌کند. همچنین سید رضی (شاگرد شیخ مفید) در نهج البلاغه. فلذا نتیجه می‌گیریم تمام مکاتب حدیثی شیعه (کوفه، قم، خراسان و بغداد) در انتقال این احادیث نقش داشته‌اند در صورتی‌که رُوات معمولا حدیثی که قبول نداشتند را نقل نمی‌کردند و اجازه نقل آن را هم نمی‌دانند و به اصطلاح رجالی «استثناء» می‌کردند.

۳. اوج داستان آن‌جایی‌ست که فخر رازیِ سنی ادله معتزله در ردّ ظاهر آیه الست را نقل و به زیبایی رد می‌کند اما شیخ مفید و سید مرتضی ادله معتزله را می‌پذیرند!

۴. متاسفانه آقای حسن انصاری _که از معرفین تشیع در غرب هستند و خدمات شایانی داشته‌اند_ نیز احادیث طینت را انکار و به غُلات نسبت داده و آنها را متّخذ از عرفان گنوسی و افکار نُصَیریه می‌پندارند!! و عجیب‌تر این‌که گفته‌اند احادیث طینت و اظله و… «همه اصلی سنّی دارند»!! در حالی‌که در هیچ کدام از منابع حدیثی نُه‌گانه اهل سنت چنین احادیثی موجود نیست جز یک حدیث در مورد عالم ذر که در مسند احمد بن حنبل نقل شده و خودشان حکم به ضعف سندش کرده‌اند.
مضاف بر اینکه در منابع شیعه هیچ حدیثی در رد طینت و اظله نداریم که بشود از آن نتیجه گرفت احادیث اثبات طینت از روی تقیه صادر شده.

۵. چنان‌که علامه مجلسی و دیگر بزرگان فرموده‌اند؛ طینت انسان علت سعادت و شقاوت او نیست بلکه حکایت از علم سابق و نامتناهی باری تعالی به افعال اختیاری و سرنوشت او دارد.

۶. اهل بیت _صلوات ﷲ علیهم_ به ما امر فرموده‌اند که «اگر حدیثی شما را مشمئز کرد، آن را انکار نکنید و علمش را به ما بازگردانید مگر اینکه مخالف حکم فطری و قطعی عقل یا نص قرآن کریم باشد».
ادراکات عقلی محدود است و نمی‌تواند سر از کیفیت بالای عرش یا قبل و بعد دنیا دربیاورد.
و ما هرگز حاضر نخواهیم شد حتی یک حدیث معتبر را ولو به قیمت شیعه شدن کل جهان انکار کنیم.

۷. فمن اراد التفصیل فلینظر: بحارالانوار، ج۵، ص۲۲۵-۲۷۶ الذي هو دائرة معارف الشيعة.

غفر ﷲ لنا
والحمدلله

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید