مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
گوشه‌هایی از تاریخ حوزه علمیه قم به روایت آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی؛

shobeiri-zanjani-readingامروزه به جرأت می‌توان گفت که آیت‌ﷲ‌العظمی سید موسی شبیری زنجانی یکی از سه مرجع تقلید برجسته شیعه است که آرای او مورد توجه خواص فضلا و علما قرار دارد؛ به ویژه آنکه در میان فقهای متعلق به مدرسه قم، می‌توان ایشان را به واسطه احاطه گسترده بر علوم مختلف حوزوی و تتبع در دقائق این علوم، شاخص‌ترین فقیه قمی و به عبارتی «سیدالفقهاء مدرسه قم» دانست. به محضر این مرجع تقلید ۸۶ ساله رسیدیم تا به برخی نکات مبهم درباره تاریخ علمی و اجتماعی حوزه علمیه قم بپردازیم:

در جلد ۱۵ تقریرات کتاب نکاح حضرت‌عالی آمده که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری و دامادشان مرحوم آیت‌ﷲ سید محمد داماد به حجیت عرف در تبیین مفاهیم و تعیین مصادیق قائل بودند. این میزان اعتنای حاج شیخ به عرف از ابتکارات ایشان بود یا از استادان خود در نجف و سامرا استفاده کرده بودند؟

نمی‌دانم ایشان از کجا گرفته بودند، ولی حاج‌آقای ما (۱) در حاشیه دُرر (۲) درباره خونی که اصل نجاست رفته ولی رنگ خون وجود دارد، از ایشان نقل کرده که چند احتمال وجود دارد و در آنجا به این مطلب اشاره کرده‌اند که در مصادیق هم حاج شیخ قائل به حجیت عرف بوده‌اند. احتمالاتی که آقای والد ما بیان کرده، یکی درباره مواردی است که اجزای خون خیلی صغیر است و با میکروسکوپ دیده می‌شود که ایشان گفته این اجزا اصلاً خون نیستند. نه اینکه خون است و نجس است. عقل که وضع درست نمی‌کند. عرف این وضع را درست می‌کند و موضوع‌له کلام از عرف گرفته می‌شود. موضوع‌له خون آن ذراتی نیست که با میکروسکوپ دیده می‌شود، بلکه آن ذراتی است که با چشم عادی دیده می‌شود. این یک تصور است. تصورات دیگری را هم آقای والد مطرح کرده‌اند.

حاشیه مرحوم والد شما بر «دُرر الاصول» شیخ عبدالکریم منتشر نشده است؟

نه. چاپ نشده.

با توجه به اینکه حضرت‌عالی با مرحوم آیت‌ﷲ سید رضا زنجانی محشور بوده‌اید، آیا ایشان درباره تأیید یا عدم تأیید قانون مدنی دوره رضاشاه از سوی حاج شیخ عبدالکریم چیزی نقل نمی‌کردند؟

نه چیزی نگفتند. من چیزی در این مورد از ایشان نشنیدم.

ارتباط مرحوم والد شما آیت‌ﷲ سید احمد زنجانی با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم چگونه بود؟

نمی‌دانم که ارتباط نزدیکی هم داشته‌اند یا نه، ولی در این حد می‌دانم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم به ایشان عنایت داشته‌اند. از حاج‌آقا رضا زنجانی شنیدم که شیخ عبدالکریم گفته بود فلان کس (یعنی مرحوم والد) هیچ درخواستی از ما نداشته است. چون ایشان می‌گفت اجازه اجتهاد را باید خود طلبه درخواست کند تا اگر استادش صالح دید، به او اجازه بدهد. حاج‌آقا رضا می‌گفت نزد مرحوم والد رفته بود و مطلب آقای حاج شیخ را گفته بوده است. ایشان هم گفته بود: «این اجازه چه خاصیتی درباره اجتهاد دارد؟ واقع قضیه که به وسیله اجازه عوض نمی‌شود. من مجتهد باشم یا نباشم که در واقع قضیه تأثیری ندارد. از نظر استفاده هم که من اهل استفاده از این اجازه‌ها نیستم.» و قبول نکرده بودند. ایشان فقط یک اجازه از آقای حاج سید ابوالحسن اصفهانی دارند که این اواخر به ایشان داده بودند و من هم تا دیشب ندیده بودم و دیشب یکی از آقایان نشان دادند که برای حفظ عمامه (۳) این اجازه را گرفته بودند.

درباره جریان اقامت حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم، آیا ایشان بنا داشته‌اند که حوزه‌ای در قم تشکیل بدهند یا به اصرار علما و پس از آن استخاره معروف، بنای ایشان بر ماندن در قم شد؟

نه، قرار نبوده بمانند. حاج شیخ ابوالقاسم کبیر قمی و حاج میرزا محمد ارباب از ایشان درخواست کرده بودند که ایشان در قم بمانند. ایشان اصلاً به قصد زیارت به قم آمده بودند.

ارتباط مرحوم والد شما با آقای بروجردی چگونه بود؟ در دعوت از ایشان به قم نقش نداشتند؟

نه. نقشی نداشتند، ولی ارتباط خوبی داشتند. البته جزء اصحاب ایشان نبودند، ولی آقای سید صدرالدین صدر به آقای بروجردی گفته بود که آقای زنجانی می‌گوید اگر کسی برای آقای بروجردی دعا کند من آمین می‌گویم، ولی اگر برای دیگران نفرین بکند من آمین نمی‌گویم. این مطلب را آقای صدر نقل کرده بود. همین‌جور هم بود.

دعوت کننده اصلی آقای بروجردی به قم چه کسی بود؟

کسی که اساسش بود آقای سید صدرالدین صدر بود. آقای حجت و آقای سید محمدتقی خوانساری را هم ایشان ترغیب کرد. در طبقه بعد هم کسی که خیلی فعالیت کرد، آقای خمینی بود.

حاج‌آقا مرتضی حائری چطور؟

نه. ایشان کمتر فعال بود. فعالیت آقای خمینی بیشتر بود.

از نظر حضرت‌عالی تأثیر علمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بر قم بیشتر بود یا آقای بروجردی؟

تأثیر آقای بروجردی بیشتر بود.

یعنی این خصوصیاتی که برای قمی‌ها در نظر می‌گیرند که فی‌المثل به تتبع در روایات و رجال بهای بیشتری می‌دهند، در آقای بروجردی پررنگ‌تر بود؟

بله. شیوه شیخ عبدالکریم در این زمینه‌ها بیشتر شیوه سامرایی داشت.

مرحوم حاج شیخ در جلد دوم «دُرَر» و ذیل مبحث مقدمه دوم انسداد اشاره کرده که میرزای شیرازی فرد بسیار محتاطی بوده و به سختی فتوا می‌داده است. حضرت‌عالی هم یک بار می‌فرمودید که میرزا از فرط همین احتیاط، بسیاری از آثار خود را از بین برده و فتاوای خود را تغییر می‌داده است. مرحوم حاج شیخ از این نظر از میرزای شیرازی تأثیر نگرفته بود؟

نه، ایشان با اینکه در سامرا درس خوانده بود و شاگرد میرزا محمدتقی شیرازی هم بوده، اما از این جهات آن‌قدرها سامرایی محسوب نمی‌شد و به نجفی‌ها نزدیک‌تر بود.

مشرب حاج شیخ به آخوند خراسانی نزدیک‌تر بود یا صاحب عروه؟

به آخوند نزدیک‌تر بود. شاید هم ارادت بیشتری به مرحوم آخوند داشته است. با آقا سید اسماعیل صدر هم رابطه گرمی داشته است.

به آقا سید محمد فشارکی هم بسیار نزدیک بوده‌اند.

بله، ۱۲ سال شاگرد ایشان بوده‌اند و حتی امر رسیدگی به اولاد ایشان را انجام می‌دادند. شنیده‌ام که گاهی اگر تقسیمی هم داشته‌اند به آن‌ها نیز می‌داده‌اند.

shobeiri-zanjani-rasaمرحوم والد در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» فرموده‌اند که حاج شیخ آخرین بار در مجلس ختم مرحوم حاج سید محمد موسوی زنجانی پدر حاج‌آقا رضا و حاج‌آقا ابوالفضل زنجانی دیده شده و یک هفته پس از آن از دنیا رفته است. شما نکته خاصی درباره بیماری و ایام پایانی حیات حاج شیخ نشنیده‌اید؟

بعد از قصه کشف حجاب، حاج شیخ زیر و رو شد. ایشان اخلاق خیلی عجیبی داشت. خیلی معتدل و عموم‌پسند بود، ولی بعد از جریان کشف حجاب ایشان اخلاقش کاملاً تند می‌شود و حتی می‌گویند وقتی کسی با ایشان حرف می‌زده، ایشان تندی می‌کرده و به شدت ناراحت بوده‌اند. به نظرم از آقای گلپایگانی شنیدم که می‌گفت وقتی با حاج شیخ صحبت می‌کردند عصبانی می‌شده و اخلاقش کاملاً بعد از این جریانات زیر و رو شده و نقطه مقابل اخلاق معتدل قبل را پیدا کرده بودند.

مرحوم والد در همان کتاب «الکلام یجرّش الکلام» نقل می‌کنند که حاج شیخ در جریان دعواهای دوره مشروطه از نجف به کربلا می‌رود تا از جدال به دور باشد. شما می‌دانید که موضع حاج شیخ نسبت به مشروطه چه بود؟

بله ایشان نمی‌خواست جزء دار و دسته هیچ یک از اطراف دعوا باشد. ایشان و حاج شیخ محمدرضا مسجدشاهی به کربلا می‌روند تا از جنجال مشروطه به دور باشند.

شما مرحوم سید حسن امامی (امام جمعه تهران در زمان شاه) را دیده بودید؟ ارتباط ایشان با علمای قم چگونه بود؟

شنیدم ایشان وقتی در نجف بوده، پیش آقای شیخ عبدالنبی اراکی درس خوانده بود. بعد از آنکه ترور شده و برای معالجه به خارج رفته بود، به قم آمد. حاج شیخ عبدالنبی به حاج‌آقای ما گفت که به دیدن ایشان برویم. حاج‌آقای ما هم به دیدن ایشان می‌رود. بعد ایشان برای بازدید به منزل ما آمد. معمم و خوش‌قیافه و خیلی خوش‌اخلاق بود.

شما هم در آن دیدار تشریف داشتید؟

بله. آقا سید حسن امامی برای قضای حوائج مردم، خیلی ساعی بود و قبل از ترور، کارش گرفته بود. بعد از ترور منزوی شد و کمتر ظاهر می‌شد. مراتب علمی دانشگاهی‌اش را نمی‌دانم، ولی اخلاقاً آدم خلیقی بود و به مردم می‌رسید. نماز جمعه‌اش در مسجد شاه حسابی شلوغ می‌شد و مردم موقع نماز جمعه به ایشان مراجعه می‌کردند. با اینکه مدت‌ها اروپا بوده و مکلا هم بوده و بعداً معمم شده بود، ولی شنیدم نماز جمعه‌اش خیلی پر و شلوغ می‌شد. آدم خدوم و بااخلاقی بود.

پاورقی:

  1. مرحوم آیت‌ﷲ سید احمد زنجانی(ره) پدر گرانقدر آیت‌ﷲ‌العظمی شبیری زنجانی
  2. آیت‌ﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی، دُرَر الاصول، ج ۲، ص ۱۹۲
  3. در دوره رضاشاه برای پوشیدن لباس روحانیت، طلبه‌ها و روحانیون باید از علما تأییدیه می‌گرفتند، وگرنه حکومت با آن‌ها برخورد می‌کرد.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید