مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

بسم ﷲ الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین وصلی ﷲ علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة ﷲ في الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین.

امروز مقدمه فاطمیه است؛ مهم این است که ما بفهمیم [فاطمه کیست]، نفهمیدیم، این اکسیر اعظم است؛ کمال علم این است. این گوهر چه گوهری است؟ نه کسی شناخته، نه کسی می‌تواند بشناسد.

مقام عندیت اسماء مبارکه

روایاتی که در موضوع صدیقه کبری وارد شده، به قدری بهت‌انگیز است که فقهای تراز اول در درک آن‌ها متحیرند، از اسم گرفته تا مسما. اما اسم؛ لفاطمة تسعة أسماء عند ﷲ. [او] کسی است که اسم او در مقام عندیت ملیک مقتدر است. مسما کجاست؟ فهم این روایات دونه خرط القتاد. برای فاطمه ۹ اسم است، اما کجا؟ عند ﷲ.

امروز به یک حدیث اکتفا می‌کنیم، آن هم به بعضی، نه به همه؛ چون درک کلمه به کلمه، در نهایت اشکال است. کتب صدوق همه حساب‌های خاصی دارد. صدوق – اعلی ﷲ مقامه – در معانی الاخبار، که زبده معانی روایات را جمع کرده، روایتی نقل می‌کند که از جهت سند از کسی شروع می‌شود که ابن طاووس درباره او می‌‌گوید: وثاقت او مورد اجماع است. [این سند] به سدیر صیرفی که از رجال تفسیر علی بن ابراهیم قمی است منتهی می‌شود. متن روایت مهم است:

زمان خلقت فاطمه – سلام ﷲ علیها –

عن أبي عبد ﷲ، عن آبائه، قال: قال رسول ﷲ: خلق نور فاطمة قبل أن یخلق الأرض والسماء. چه گوهری است؟ آفریده شد نور او قبل از آفرینش زمین و آسمان‌ها. میلیاردها سال نوری از عمر این آسمان می‌‌گذرد، و این خلق [فاطمه]، بر همه مقدم است.vahid-khorasani

مبدأ خلقت فاطمه – سلام ﷲ علیها –

قَالَ بَعْضُ النَّاسِ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! فَلَيْسَتْ هِيَ إِنْسِيَّة؟ سؤال شد: پس اگر چنین است، آیا فاطمه از انس نیست؟ جواب حضرت این است: قَالَ: فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّة. مرکب است از این دو مایه. مهم اینجاست. قالوا: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! وَكَيْفَ هِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ. مبدأ خلق در این وجود، نور خداست؛ ﷲ نور السماوات والأرض. این است که برهان، عاجز [و] عقل، راجل است؛ [او] کسی است که مبدأ خلقتش نور خداست.

مکان آسمانی فاطمه – سلام ﷲ علیها –

قِيلَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! وَأَيْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ؟ وقتی آسمان ها نبود، زمین هم نبود. پس فاطمه کجا بود؟ بعد جواب بهت‌انگیز این است: قِيلَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! وَأَيْنَ كَانَتْ فَاطِمَةُ؟ قَالَ: كَانَتْ فِي حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ. مکان، در حقه‌ای بود زیر ساق عرش رحمان.

طعام فاطمه – سلام ﷲ علیها –

بعد سؤال شد: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! فَمَا كَانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ: التَّسْبِيحُ والتقدیس وَالتَّهْلِيلُ وَالتَّحْمِيدُ. این چهار طعام او بود؛ پرورده این روح به تقدیس و تحمید، به تهلیل و به تکبیر [مشغول بود]. آن وقت بشر می‌‌فهمد کلام امام ششم را: إنما سمیت فاطمة فاطمة، لأن الخلق فطموا عن معرفتها. همه خلق مفطوم‌اند از شناخت او.

اعطای سیب بهشتی به خاتم انبیا صلی ﷲ علیه وآله وسلم

فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ آدَمَ وَأَخْرَجَنِي مِنْ صُلْبِهِ وأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَجَل ‏أَنْ يُخْرِجَهَا مِنْ صُلْبِي…- أحب ﷲ أن یخرجها من صلبي. کسی دیگر از انبیاء صدف این گوهر نبود – أحب ﷲ أن یخرجها من صلبي جَعَلَهَا تُفَّاحَةً فِي الْجَنَّةِ وَأَتَانِي بِهَا جَبْرَئِيلُ، فَقَالَ لِي: السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ يَا مُحَمَّدُ! قُلْتُ: وَعَلَيْكَ السَّلَامُ ورَحْمَةُ اللَّهُ … فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! إِنَّ رَبَّكَ – کسانی که اهل فقاهت اند خوب دقت کنند- إِنَّ رَبَّكَ، رب تو به تو سلام می‌رساند. در جواب، حضرت بیانش این است: مِنْهُ السَّلَامُ وَإِلَيْهِ يَعُودُ السَّلَامُ. قَالَ: يَا مُحَمَّدُ! إِنَّ هَذِهِ تُفَّاحَةٌ أَهْدَاهَا اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْكَ مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي. جبرئیل گفت: این سیب هدیه خداست به تو. اجر رسالت اینجاست. هدیه خدا به تو این سیب است. گرفتم به سینه، ضم کردم؛ بعد گفت: باید تناول کنی. بعد که سیب را شکافتم… – کسی که شب معراج را دیده، آن مقامی که لایدرک ولایوصف، نه ملک مقربی، نه پیغمبر مرسلی درک نکرده، رفت و همه را طی کرد – وقتی این سیب شکافته شد، نوری درخشید که خود پیغمبر فزع کرد. حالا کیست این جوهر؟ نوری که درخشش آن در حدی باشد که خاتم انبیاء، عقل کل، کل عقل، کل الکمال، کمال الکل، در فزع از دیدن این نور باشد.

فاطمه – سلام ﷲ علیها – ذخیره روز قیامت

… فَأَخَذْتُهَا وَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي، قَالَ: يَا مُحَمَّدُ! يَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ: كُلْهَا، فَفَلَقْتُهَا فَرَأَيْتُ نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْهُ ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! مَا لَكَ لَا تَأْكُلُ، كُلْهَا وَلَا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِكَ النُّورَ للْمَنْصُورَة فِي السَّمَاءِ وهِيَ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةُ. این نور کسی است که در آسمان اسم او منصوره است، در زمین اسم او فاطمه است. مطلب به قدری مهم است که پیغمبر خاتم سؤال کرد… وَهِيَ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَة. قُلْتُ: حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ! لِمَ سُمِّيَتْ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ؟

بشناسید، به مردم بشناسانید تا بفهمند که این مملکت باید در فاطمیه یکپارچه غوغا بشود. اگر شعوری باشد، اگر درکی باشد، اگر فقاهتی باشد، این احادیث را بفهمد، آن وقت می‌‌فهمد [شب دفن او] چه شبی بود و چه بدنی زیر خاک رفت، چه قبری! چه دفنی! -لا اله الا ﷲ –

… حَبِيبِي جَبْرَئِيلُ! لِمَ سُمِّيَتْ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَفِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟ قَالَ: سُمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَفُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَهِيَ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ. در آسمان اسم او منصوره است. وَ ذَلِكَ – هر چه هست در این جمله است، ختامه مسک، غوغای علم حکمت در این جمله است- وذلک قَوْلُ اللَّه‏ عَزَّ وَجَلَّ: يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ. یعنی چه؟ یعنی اسم او در آسمان منصوره است، این ذخیره برای روز قیامت است، آن روزی که تمام انبیا همه بگویند: وانفسا! آن روز، روز سلطنت زهراست، آن روز روزی است که او را می‌‌آورد، ویفرح المؤمنون بنصر ﷲ. دیگر شرح این جمله وقت نیست.

روشنایی عالم از نور آن حضرت پس از ولادت

غنیمت بشمارید این ایام [فاطمیه] را؛ متفرق بشوید در بلاد؛ به مردم بفهمانید [فاطمه] که بود؟! چه دید؟! چطور رفت؟! و چه خواهد کرد! عقل حیران است. روایات متضافر است که لما سقطت إلی الأرض، همین که از مادر به زمین نهاده شد، نوری اشراق شد که تمام عالم امکان منور شد. این چه گوهری است؟!

غم و اندوه ابدی امیرالمؤمنین علیه‌السلام

کسی او را شناخت که در جنگ احد پیغمبر آمد به دیدنش، نگاه کرد، دید بدن سوراخ سوراخ است، فتیله در این سوراخ‌های بدن می‌‌گذارند، تا چشم خاتم افتاد گریه کرد، اما خود او گفت: یا رسول ﷲ! آیا خدا راضی است؟ صبح نوزدهم، شمشیری که به هزار درهم خریده شده بود، به هزار درهم به زهر آلوده شد، بر فرق او رسید، جبرئیل بین زمین و آسمان گفت: تهدمت وﷲ أرکان الهدی، اما خود او گفت: فزت ورب الکعبة؛ ولی همچه کسی وقتی جنازه [فاطمه] را برداشت، خواست تحویل پیغمبر بدهد، گفت: قلّ يا رسول اللَّه عن صفيّتك صبري، ورقّ عنها تجلَّدي … أما حزني فسرمد وأما ليلي فمسهد؛ دیگر شب‌ها خواب در چشم من راه ندارد، حزن و اندوه دل من ابدی است. یا رسول ﷲ! سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ… این جمله از امیرالمؤمنین فوق‌العاده مهم است. خواست بگوید یا رسول ﷲ! استخبرها الحال؛ از فاطمه استخبار کن. معلوم می‌شود آنچه کشیده به علی نگفته. گفت یا رسول ﷲ! استخبرها الحال… وسَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا. یا رسول ﷲ!… یک جمله ختم کرد، گفت: یا رسول ﷲ!نفسي على زفراتها محبوسة/ يا ليتها خرجت مع الزفرات.

منبع: وبسایت دفتر آیت‌ﷲ‌العظمی وحید خراسانی

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید