نفس این سخن که برخی از کتب موجب نحوست میشوند، نوعی «حقه تبلیغاتی» است که استبدادی ظریف را در دل خود دارد و هدف آن محاصره و منع انتشار افکاری است که در برخی محافل و مجامع مقبول یا خوشآیند نیستند. معروف است که معتقدین به فلسفه و عرفان در ایران و دیگر مناطق – بهویژه از قرن دهم به بعد – مورد آزار و اذیت قرار گرفتند؛ طوری که شاغلین به این علوم مجبور شدند از مواضعشان عقبنشینی کنند، یا در خفا به تحصیل آن بپردازند، یا به هند مهاجرت کنند. ادامه …
نویسنده درصدد نقد و درنهایت رد نظریهی شهادت پیامبر(ص) بود. لحن مقاله قدری تند بود؛ اما لحن منتقدین هم تند و گزنده بود. در بحثها و نقدهایی از این جنس، حواشی بر علمیت و استدلال، تفوّق دارند؛ بهعبارت دیگر استدلالات علمی هم درخدمت اثبات برخی حواشی هستند؛ اصلاً قبل از ورود به بحث تکلیفمان با طرف مقابلمان روشن است؛ اگر از ما تعریف هم کند باز هم نقدش میکنیم؛ چون با کلام کاری نداریم؛ با صاحب کلام کار داریم. ادامه …
حفظ نظام سیاسی معنای مستقلی در عرض حفظ نظام اجتماعی نیست، بلکه در طول آن است و طریقی برای حفظ نظام عام اجتماعی است و ادلهای هم که فقهای ما به عنوان قاعده از آن بحث کردهاند، تمام یا دستکم عموم آن ادله، ناظر به حفظ نظام معیشت و حفظ همان نظام عام اجتماعی است. ادامه …
اطلاعات ناقد محترم در مورد متدولوژی غربی و رویکرد شرقشناسان در مطالعه اسلام و مطالعات مربوط به خاورمیانه، سطحی و خام است. ظاهراً ایشان از میان شرقشناسان، فقط ادوارد سعید را خواندهاند؛ آنهم احیاناً از روی نسخههای ترجمهشدهاش. جریان روشنفکر ما در ایران کی قرار است عادت بدش را در خواندن منابع دست دوم و دست سوم کنار بگذارد؟ ادامه …
ما از ریشخند دشمن نمیترسیم؛ اما از بدنمایاندن اسلام به ملتها در هراسیم. اگر تعصبی در بین نباشد مشخص است که عُرف عمومی مردم اعمالی همچون قمهزنی را از مصادیق عزاداری نمیدانند؛ هیچگاه کسی در مرگ عزیزترینش چاقو بر سر نمیزند یا قفل بر گوشت بدنش فرو نمیکند؛ عزاداری در میان همه اقوام، زانوی غم در بغل گرفتن، سیاهپوشیدن، گریستن ونهایتا برسروسینهزدن است. ادامه …
بسیاری افراد، از باب مواسات با اهل بیت(ع) قمه میزنند؛ یعنی میگویند: چون خون سیدالشهدا(ع) در کربلا ریخته شد، خون ما نیز باید ریخته شود/آقای خویی شعاریت قمهزنی را نفی کردهاند/ مرحوم تبریزی در اواخر عمرشان، صراحتاً فتوا دادهاند که قمهزنی از مصادیق جزع و عزاداری بر سیدالشهدا(ع) است. ادامه …
استهزا و وهن با یکدیگر تفاوت دارند. استهزا به فاعل و قصد وی بازمیگردد و حتی امور صحیح و معقول را هم میتوان به سخره گرفت؛ اما وهن مربوط به فعل است. یک فرد غیرمسلمان نسبت به نماز یا حج، احساس نفرت و اشمئزاز ندارد؛ حتی اگر آن را غیرمعقول فرض کند. ادامه …
اولاً عدم رغبت شخصی و نیز سلایق شخصی نمیتواند در عزاداریها منشأ اثر شرعی باشد؛ شاید عدهای ازدواج موقت یا ازدواج مجدد هم به مذاقشان سازگار نباشد؛ فقه تابع مذاق اشخاص نیست؛ همچنین «عزادارینبودن» با «وهنبودن» متفاوت است؛ عرف بعضاً میگوید اینها عزا نیست؛ ولی نمیگوید وهن ادامه …
عدم تفکر در مطالب مستدلی که درباره شرایط اجتماعی صدور فتوای مرحوم میرزای نایینی بیان شده و نیز بیدقتی در مطالعهی متن فتوای میرزا، ریشهی بیشتر انتقادات ناقد محترم است/مرحوم نائینی صریحاً جواز قمهزنی را مشروط به مواردی میکند که خون زیادی از بدن خارج نشود. ادامه …
گویی مؤلف بههرنحو درصدد اثبات مدعای خویش – مبنی بر عدم جواز قمهزنی – است؛ اگر موضوع مدّ نظر ایشان تحلیل محتوایی فتوای میرزای نائینی است، وجهی ندارد که برای نقد فتوای مرحوم میرزا به فتوای مرحوم شیخ انصاری – و در ادامه به فتوای برخی علمای دیگر- تمسک شود؛ چون فتاوایی مبنی بر جواز قمهزنی نیز وجود دارند. ادامه …