سیاست و اخلاق هر دو در عرض هم هستند؛ سياست برای اين است که كليه استعدادهای نهفته را به فعليت برساند؛ نه فقط اخلاق را. بنابراين نمیشود گفت سياست مقدمهی اخلاق است/رئیس دولت قبلی اسم بعضیها را برد و آبروريزی كرد؛ خودش هم پيش خدا مسئول است؛ از اختلاس صحبت میکرد؛ مثلاً فلانمتهم به فلان عالم پول داده بود/ متأسفانه در مذهبیها اين اخلاق هست که اگر کسی يكخرده پايش كج شد، اینطور حساب میکنند که کاملاً منحرف شده و بيشتر هلش میدهند بهسمت انحراف. ادامه …