گروههای مختلفی برای انقلاب مبارزه میکردند و شکنجه میکشیدند؛ ولی مردم بهواسطه سخن آنها به میدان نیامدند؛ بلکه به پیروی از مراجع تقلید، روحانیت و حوزهها به میدان آمدند. لذا طبیعی است که نظام را با حوزه یکی بدانند و نتوانند ببینند که حوزه میگوید من در مقابل این حکومت و نظام هیچ مسئولیتی ندارم. فرزندان مردم بهخاطر حرف مرجعیت و حوزه به شهادت رسیدند. ادامه …
قبل از انقلاب ما فقط به همین ادله مراجعه میکردیم و در حجره مینشسیتم و استنباط میکردیم و فتوا میدادیم. فقها و بزرگانی بودند که چون مقتضیات زمان را نمیشناختند، میگفتند این حرفهایی که در کتابها نوشته شده به راحتی قابل اجراست. امام در اینگونه موارد با محک عینیت و واقعگرایی وارد شدند تا ببینند اجرای چه چیزی ممکن است و چه چیزی ناممکن. فقه قبل از انقلاب، فقه تئوری و مدرسهای بود. اگر ما همچنان در فضای قبل از انقلاب مانده بودیم، هزارسال دیگر هم، وضع به همان منوال بود.