شما زمانی میتوانید جریانساز باشید که روی زخم دست بگذارید. مثلاً در مبحث اشرافیگری فرد خاطی پایین کشیده میشود و آبرویش میرود و به همین دلیل دیگر کسی جرأت چنین کاری نخواهد داشت. روش ما جذابیت دارد؛ چون مثل مچگیری و پایینکشیدن مجرم است؛ حرفهایی که سی سال در گلوی ملت گیر کرده و حتی یک روحانی درباره آن حرف نمیزند. ادامه …
مرحوم نائینی نمایندهی جریان نواندیشی دینی در گفتمان مشروطیت است و رویکرد او به مسائل مدرن ـ که حکومت قانون در کانون آن قرار دارد ـ با استفاده از روششناسی اجتهادی بود؛ یعنی تلاش میکرد در چارچوب روششناسی اجتهادی، برخی از مهمترین مسائل دولت مدرن و حاکمیت قانون را مورد بررسی قرار دهد. ادامه …
خیلی از مشورتهایی که رجال مذهبی میدهند در زندگی مردم مؤثر است. چرا ما باید جامعه را از این محروم کنیم؟ در عین حال باید جوری برنامهریزی کنیم که نسبت به آن سطوح بالاتر که نیاز به تخصص و کلینیک دارد، هرکسی نتواند آن پستها را اشغال کند و مشاوران عمومی، مسائل پیچیده را به متخصصان ارجاع دهند. ادامه …
استادی که مثلاً صد نفر در درسش شرکت میکنند، حداقل با دهپانزده نفر از آنها ارتباط جدیتری داشته باشد. در گذشته گاهی طلبه سر کلاس نمیآمد؛ استاد به منزلش برای عیادت میرفت. یکی از مشکلات اساتید ما این است که از نیازها و مصائب شاگردان خود خبر ندارند. باید به رفع مشکلات و نیازهای شاگردان توجه و در حد توان برای رفع آن کمک کنند؛ کمک مادی، معنوی، علمی و… ادامه …
دیدگاه مرحوم نائینی را در حکومت اسلامی میپسندم؛ یعنی حکومت فردی مورد پسند من نیست. برای سامان کشور باید بافتی منظومهای بهکار گرفته شود./دید شیعه درباره شورا به بانک اطلاعات شبیه است؛ همان علم جمعی است. دیگر بحث اکثریت و اقلیت نیست. دموکراسی پیروزی اکثریت بر اقلیت است؛ ولی این مدل به اکثریت و اقلیت کاری ندارد؛ بلکه واقعیتگرایی، علمگرایی و عقل تجربیگرایی است. ادامه …
برخی بر این باورند که مأمون عباسی، امام را ملقب به «رضا» کرد، ولی امام جواد (ع) این نظر را رد کرده است. ایشان فرمود: به خدا سوگند اینان مردمی بدکار و دروغگو هستند و خیال نابهجایی کردهاند؛ بلکه خدای متعال او را رضا نامیده است؛ زیرا آن حضرت، خدای تعالی را در آسمان و پیامبر (ص) و ائمه (ع) را در زمین از خود خشنود ساخت. ادامه …
آقای بروجردی فلسفه خیلی نمیدانست. روزی يک فيلسوف از خارج آمده بود خدمت آقای بروجردی و با ایشان بحث کرده بود. آقای بروجردی گفته بود برويد علامه طباطبايی را بیاورید. علامه آمد و بحث کرد و او را مغلوب کرد. بعد او هم رفته بود تهران و حرف علامه را منتشر و ترويج کرده بود. ادامه …
اگر تعریف اقتصاد مقاومتی را به سمتی بردیم که دنیا آن را به اسم جایگزینی واردات میشناسد، قاعدتاً به اقتصاد سوسیالیستی نزدیکتر خواهد بود؛ چون باید هرچه کشور نیاز دارد را خودش تولید کند؛ در حالیکه ظرفیتها و منابع محدود است. چنین کشوری به مرور با دربهای بسته مواجه شده و محصور خواهد شد. ادامه …
هر مسئولی و هر یک از مردم که خطا میکنند، چوبش را دستگاه قضا میخورد. دو نفر، سر همدیگر کلاه گذاشتهاند و دستگاه قضا باید چوبش را بخورد! سرریزشدن پروندهها به دستگاه قضایی، بهخاطر ضعف عملکرد دیگران است. ادامه …
یک مسیر برای اسلامیسازی و بومیسازی علوم انسانی ازجمله علوم سیاسی این است که از مبانی سکولاریستی و غیردینیاش ارتزاق نکند و بر مبانی انسانشناسی مطرح در حوزهی فلسفه و حکمت و فقه و اخلاق اسلامی تکیه کند/اگر ابزار حکمت متعالیه در اختیار شهید مطهری نبود، نمیتوانست نقدی بر مارکسیسم بنویسد. ادامه …