صدرالدین شیرازی آنجا که از اجتماعیبودن انسان سخن میگوید و بر این نظر است که برای انتظامیافتنِ حیات خویش (نه فقط نظمیافتن) نیاز به تمدن و اجتماع و تعاون است، به نیازمندی انسان از قانون سخن میگوید؛ اما آنچه موجبات جاریشدن قانون در جامعه را فراهم میسازد، همانا عدالت است. از نظر ملاصدرا، عدالت در اینجا نقشی ایجابی دارد و به نفی آنچه درست نیست میپردازد: «هر فکر و عمل و رفتار معتدل آن است که از اضداد خالی باشد». ادامه …
اساساً انقلاب اسلامی به لحاظ فلسفی متأثر از حکمت متعالیه بوده است؛ هم رهبران شاخص انقلاب متأثر از این حکمت بودند و هم عناصر درونی این حکمت میتواند انقلاب اسلامی را تبیین کند. ادامه …
امروزه در موضوع ارتباط و نسبت حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی منتقدین هم الان اذعان دارند که فلسفه هم در کنار فقه در این انقلاب نقش داشته است و این نشاندهنده تأثیر این کار است. ما به اساتید پیشنهاد میدهیم انقلاب اسلامی را با این نگاه تحلیل کنیم. البته این نگرش نیز یک پیشنهاد است و طبعاً اجباری در کار نیست که خوشبختانه ما هم فاقد ابزار اجبار هستیم! ادامه …