مرحوم آیتاللّه سیدمحمدمهدی قزوینی معتقد است در انجام عزاداری نباید از روشهایی که اهلبیت علیهمالسلام آنها را در بین شیعیانشان ترویج نموده و بر آن راضی هستند، تجاوز کرد. از نگاه وی، چون عزاداری نوعی عبادت است باید از روایات و نصوص پیروی کرد و در انجام آن نمیتوان به اباحه و عدم وجود ضرر تمسک نمود. ادامه …
متأسفانه بعضی در برابر هر نوع اختلاف مذهبی یا فکری، راه حلّی جز مناظره و جدل سراغ ندارند. در برابر وهابیت نیز برخی گمان میکنند با ترتیبدادن یک مناظره، میتوانند بر این جریان غلبه کرده و فتنه آن را خاموش کنند؛ درحالیکه مناظرههایی ازایندست بیشتر بر ابعاد فتنهای این جریانها میافزاید؛ زیرا در اکثر موارد، آداب مناظره، حداقل از جانب یکطرف، بهلحاظ صورت یا محتوا یا موضوع رعایت نمیشود. ادامه …
خط مقدّم مبارزه با وهابیت باید در میان اهلسنت پایهریزی شود؛ نه در میان شیعیان. لازم است طبق مبانی فکری اهلسنت، انحراف فکری و رفتاری این گروه تبیین شود تا به تکفیرگرایی نپیوندند. ولی دشنامگوییها و توهینهای عدهای از شیعیان، میان علما و فرهیختگان شیعه و سنی فاصله انداخته و راه را برای ایجاد سوءتفاهمها و بدبینیها و گسترش افراطگری هموار ساخته است. ادامه …
متأسفانه بعضی از متولیان برگزاری اعتکاف، آن را با میتینگ و همایشها اشتباه گرفتهاند و فکر میکنند اعتکاف فرصتی کمنظیر برای بهرهبرداریهای سیاسی و فرهنگی آنهاست. از این رو برنامههای فراوان جمعی را برای معتکفین درنظر میگیرند؛ به گونهای که اصلاُ فرصت خَلوتکردنی برای معتکفین باقی نمیماند. اگرچه برگزاری اعتکاف بهصورت جمعی مفید بوده و شور و هیجانی عبادی را در جامعه اسلامی برمیانگیزد، ولی باید ماهیت فردی آن نیز حفظ شود و متولیان اعتکاف بدانند که وظیفهی مهمشان فراهم کردن خلوتی بهتر برای معتکفین است؛ نه برهم زدن خلوت آنها. ادامه …
همواره تعدادی از علمای شیعه نگاهی انتقادی به علوم عقلی همچون فلسفه داشتهاند و این انتقادات را در غالب کرسی تدریس و بهصورت عالمانه بیان نمودهاند؛ آنگونه که بعضی اندیشمندان معاصر با طرح عنوان «مکتب تفکیک» تلاش کردهاند این انتقادات را سامان دهند. اما در این میان متأسفانه افراد و جریانهایی نیز در حوزههای علمیه وجود داشته و دارند که مخالفت آنها با علوم عقلی نه به شکل علمی، بلکه بهصورت عوامانه و با رنگ و لعاب تکفیر است. ادامه …
ما از ریشخند دشمن نمیترسیم؛ اما از بدنمایاندن اسلام به ملتها در هراسیم. اگر تعصبی در بین نباشد مشخص است که عُرف عمومی مردم اعمالی همچون قمهزنی را از مصادیق عزاداری نمیدانند؛ هیچگاه کسی در مرگ عزیزترینش چاقو بر سر نمیزند یا قفل بر گوشت بدنش فرو نمیکند؛ عزاداری در میان همه اقوام، زانوی غم در بغل گرفتن، سیاهپوشیدن، گریستن ونهایتا برسروسینهزدن است. ادامه …
بسیاری افراد، از باب مواسات با اهل بیت(ع) قمه میزنند؛ یعنی میگویند: چون خون سیدالشهدا(ع) در کربلا ریخته شد، خون ما نیز باید ریخته شود/آقای خویی شعاریت قمهزنی را نفی کردهاند/ مرحوم تبریزی در اواخر عمرشان، صراحتاً فتوا دادهاند که قمهزنی از مصادیق جزع و عزاداری بر سیدالشهدا(ع) است. ادامه …
اولاً عدم رغبت شخصی و نیز سلایق شخصی نمیتواند در عزاداریها منشأ اثر شرعی باشد؛ شاید عدهای ازدواج موقت یا ازدواج مجدد هم به مذاقشان سازگار نباشد؛ فقه تابع مذاق اشخاص نیست؛ همچنین «عزادارینبودن» با «وهنبودن» متفاوت است؛ عرف بعضاً میگوید اینها عزا نیست؛ ولی نمیگوید وهن ادامه …
عدم تفکر در مطالب مستدلی که درباره شرایط اجتماعی صدور فتوای مرحوم میرزای نایینی بیان شده و نیز بیدقتی در مطالعهی متن فتوای میرزا، ریشهی بیشتر انتقادات ناقد محترم است/مرحوم نائینی صریحاً جواز قمهزنی را مشروط به مواردی میکند که خون زیادی از بدن خارج نشود. ادامه …
گویی مؤلف بههرنحو درصدد اثبات مدعای خویش – مبنی بر عدم جواز قمهزنی – است؛ اگر موضوع مدّ نظر ایشان تحلیل محتوایی فتوای میرزای نائینی است، وجهی ندارد که برای نقد فتوای مرحوم میرزا به فتوای مرحوم شیخ انصاری – و در ادامه به فتوای برخی علمای دیگر- تمسک شود؛ چون فتاوایی مبنی بر جواز قمهزنی نیز وجود دارند. ادامه …