از ویژگیهای مکتب قم این است که دادههای دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار میدهد؛ به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه میکند؛ کمتر بهصورت ریاضی فکر میکند، به قرآن و مقاصد توجه میکند و نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ در مقابل، مکتب نجف نصبسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است، بسیار ریاضیوار فکر میکند، اصول آن بیش از حد فربه شده و فقهِ آن، در مواردی فقهِ کشف نیست؛ بلکه فقهِ عذر است. ادامه …
دیپلم ریاضی گرفتم؛ برای شرکت در کنکور دانشکدهی فنی و دانشسرای عالی به تهران آمدم. اما مشکلاتی پیش آمد که به دانشگاه نرفتم و به فکر این بودم که مستقل باشم و حکومت نتواند استقلال مرا به خطر بیندازد. دنبال یک کاری میگشتم که آزاد باشد و نتوانند برکنارم کنند. هرچه فکر کردم جز روحانیت راه دیگری ندیدم. ادامه …
روایتی داریم که میگوید «ولا تکونوا عُلماء جبّارین»؛ علمای جبّار نباشید؛ باید با مردم عاطفی باشید. آقای مهدوی کنی به خود من گفت که زمانی آقای خمینی به ما گفت اگر شخص شما را ترور کنند بهتر از این وضع تشریفات است. الآن طوری شده که بهترین شخص از نظر موقعیت، کسی است که هیچکس به او دسترسی نداشته باشد! ادامه …
فلسفه و کلام نسبت به فقه وضعیت خوبی ندارند؛ در بین ایندو نیز، کلام وضعیت خوبی ندارد. انتظار داریم به کلام هم در حد فقه توجه شود. فلسفه دانشی است که از بیرون آمده است و ما از مطالب خوب آن استفاده میکنیم و البته آن را رشد هم میدهیم و مکتبهای فلسفی جدیدی هم تأسیس میکنیم و هیچ اشکالی هم ندارد؛ اما کلام دانش اصلی است و از فلسفه هم استفاده میکند. ادامه …
ما امروز درگیر پارهاندیشههایی هستیم که بدون هیچ مبنای خاصی برخی کارها و حالتها را متناسب زی طلبگی و لایق شأن طلبه نمیدانند. به همین علت اصرار دارم که باید به صورت مبنایی مخالفت یا موافقت کنیم. مبنای من در زی طلبگی مربع عقل، شرع، عرف و ذوق است. ادامه …
شمس در جایی از فعل مولوی میگوید: «کل یوم هو فی شأن»؛ یعنی در هر لحظه آفرینش دارد، بخشش دارد، خلقت دارد و… و این ویژگی خداوند را در مورد مولوی بهکار میبرد و باز راجع به صفت مولوی میگوید: «قل هو الله احد». احدیت فقط مال خداست و حتی اهل بیت(ع) هم این ویژگی را ندارند؛ چون ویژگی متجزی دارند. احد یعنی جزء ندارد، زمان و مکان ندارد و… . در واقع باید به شمس گفت که تو اصلاً خدا را نمیشناسی ادامه …
نگرش صرفاً فقهی مشکلات فراوانی دارد؛ یکی این که اساساً فقه، قابلیتِ ذومراتب بودن را ندارد؛ یعنی مسائل فقه یا سیاه و یا سفید است؛ یا حرام و یا حلال است. اما هنگامی که در مسائل اعتقادی و معارف دیگر دین وارد میشوید، مشاهده میکنید که قابل درجهبندی و مرتبهبندی است؛ مثلاً ایمان ۱۰ درجه دارد. ادامه …
هر مسجدی با امام و امتش، یک جمهوری اسلامی در مقیاسی کوچک است؛ همه مسئولان منتخب مردم هستند. ولی فقیه در این مقیاس کوچک، همان امام جماعت مسجد است. مأمومین و مردم محله، امت هستند. شورای امر به معروف مسجد، همان قوه قضائیه است؛ شورای اجرائیاش کابینه محله و هیئت امنایش به منزله قوه مقننه. ادامه …
آبراهامیان: جریان دوم را میتوان روحانیون مخالف میانهرو نامید که توسط آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی، آیتالله محمدهادی میلانی (در مشهد) و مهمتر از همه آیتالله سید کاظم شریعتمداری رهبری میشد. مهمترین ویژگی میانهروها این بود که آنها خواستار سرنگونی سلطنت نبودند؛ بلکه خواهان اجرای کامل قانون اساسی مشروطه بودند. ادامه …
حوزهی مستقل، همهچیز را واکسینه میکند؛ حوزهی مستقل بهمعنای حوزهی «ضد» نیست؛ بهمعنای حوزهای است که از داخل خودشان ادارهکننده هستند؛ حمایت و یا حتی انتقاد چنین حوزهای باارزشتر است و باعث استحکام پایهها میشود/حوزهی انقلابی با شعار و راهپیمایی و… درست نخواهد شد. گاهی انسان احساس میکند کسانی دنبال درستکردن یک جو وحشت هستند. با این اعمال دلها را نمیشود فتح کرد؛ باید دل حوزه انقلابی باشد. ادامه …