آیت الله با قاطعیت به مخالفت با رفراندوم شاهانه برخاسته بود. این اعلامیه مورد استقبال انقلابیون قرار گرفت و از آن اینگونه یاد کردند: «پس از حضرت امام، مرحوم آیت الله العظمی خوانساری شدیدترین اعلامیه را صادر کرد… اعلامیه بسیار سنگین و کوبندهای بود. به جرأت میتوان گفت که در آن مقطع قویترین و قاطعترین اعلامیه در تحریم رفراندوم را مرحوم آیت الله خوانساری داد. به دنبال آیت الله خوانساری، بقیه علما از جمله مراجع قم نیز انتخابات را تحریم کردند. در نتیجه رفراندوم در سراسر کشور تحریم شد». ادامه …
زمانی که مرحوم امام خمینی را از قم به تهران میبرند و فضای قم متشنج میشود، آیت الله خوانساری واسطه میشود و کسب خبر میکند تا فضای ملتهب میان روحانیون فروکش کند. در این ماجرا «اعضای محترم جامعه مدرسین، به آقایان مراجع متوسل شدند که در این مورد اقدام جدی بکنند، آنها هم مرتب به وسیله آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری در تهران، مسأله را پیگیری مینمودند. مرحوم آقای خوانساری همواره رابط میان حوزه و دستگاه حاکم و شخصیت مورد احترامی بود. … ایشان هم انصافا از این موقعیت به نفع روحانیت و حوزه بهره میگرفت». ادامه …
صادق طباطبایی در خانوادهای به دنیا آمد که به نیکی بر سیرت روحانیت وقوف داشت. به دلیل جایگاه پدرش در حوزه علمیه قم، روابط عمیق و پیوسته با بیوت مراجع داشت. … او از نزدیک با اموری که در بیوت مراجع میگذشت آشنایی یافته بود. زمانی که شریفامامی پس از درگذشت آیت الله بروجردی به منزل ایشان رفته و با حضرات شریعتمداری و بهبهانی دیدار میکرده، صادق طباطبایی هم حاضر بوده و گفتگوها را از نزدیک میشنید. ادامه …
حجتالاسلام والمسلمین سید جمالالدین باستانی: تأثیری که نهضت مشروطه بر اندیشههای بنیادین مرحوم امام داشته، قابل توجه است؛ نهضتی که در آن نظام فکری مشروطه و نظام فکری مشروعه در مقابل هم قرار میگیرند، و در نهایت این استعمار و استبداد است که از این تقابل استفاده میکند، و هر دو را کنار میزند؛ استبداد قدرت میگیرد و راه نفوذی میشود برای استعمار.
به اعتقاد من این درس بزرگی برای امام بود تا بداند اسلام و کشور نیازمند یک تئوری فقهی است که این دو را در کنار هم بنشاند، و الا همان آش است و همان کاسه. ادامه …
ما میدانستیم که رژیم قابل اصلاح نیست، چون چند بار انقلاب شد در مملکت، و اینها تغییر روش ندادند. به همین دلیل بود که امام دست آخر گفت باید از بین بروند؛ ما همان راه و روش امام را تعقیب کردیم. اوایل در نهضت ما با شهید نواب صفوی بودیم و قصد ما اصلاح رژیم بود؛ ولی بعدها دیدیم نه، اینها قابل اصلاح نیستند؛ بنابراین در فکر تغییر رژیم افتادیم. ادامه …
امام در کتاب «ولایت فقیه»، سابقه این بحث را به گذشتگانی از فقها نسبت داد و آن را بحثی جدید التأسیس ندانست. آیت الله خمینی، از ملا احمد نراقی به عنوان یکی از پشتوانههای فکری خود نام برد و گفت: «از متأخرین، مرحوم نراقی همه شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند». امام خمینی از دیگر فقهایی نیز نام برد و مرحوم نائینی و کاشف الغطاء را از جمله قائلین به ولایت فقیه دانست، اما در این میان، ملا احمد نراقی بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفت. ادامه …
ما مانند مسیحیت برای روحانی مقامی جدای از مقام بشری قائل نیستیم … بلکه میگوییم عالم دینی و روحانی، انسانی کاملا معمولی و مهذب شده است که در دین تخصص دارد و بر اساس آیه «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون»، چون متخصص است و تهذیب نفس کرده است، مردم باید در این تخصص همراه با تعهد به او مراجعه کنند. روحانیون واسطه بین خدا و خلق نیستند که بهشت بفروشند و جهنم بخرند، بلکه آنها واسطه بین ائمه و خلق هستند. ادامه …
دکتر محمدهادی مفتح: آن زمان هم بحث بر این بود که آیا کار در دست روحانیون باشد یا نه؟ و همه ترس از تکرار مشروطه بود که آن زمان چون کار دست روحانیت نیفتاد و کار را غیر روحانیون در دست گرفتند، نهایتا نتیجه کار به رضاخان ختم شد و نگرانی مشروطه باعث شد که روحانیت کار را رها نکند. این باعث میشد که آقایان معتقد شوند که روحانیت نباید از صحنه خارج شود. البته درباره حدود این مسأله بحث بوده، ولی اصل مسأله بین همه آقایان مسلّم بوده است. ادامه …
اگر آرزوی دیرینه علمای عصر مشروطه این بود که فقهای منتخب، اجازه نظارت بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی را داشته باشند که آن هم با هزاران مشکل و نقص جز در مجلس دوم محقق نشد، اما در انقلاب اسلامی علاوه بر تحقق این آرمان در قالب شورای نگهبان قانون اساسی، شرایط به گونهای رقم خورد که فقیهی عادل و جامع الشرایط در رأس امور قرار گرفت تا به مسیر حرکت کلیه دستگاههای قانونگذاری و اجرایی و قضایی نظارت کامل داشته باشد تا از اصول اساسی اسلام حراست کند. ادامه …
آیت الله محمد یزدی: از همان روزهای اولی که نهضت، کار خودش را شروع کرد و مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون، پیش آمد و جامعه مدرسین وارد حرکت انقلاب شد و حمایت از امام را در دستور کار خود قرار داد، امام از اینها حمایت میکردند. اگر کسی، مجلدات جامعه مدرسین را … بدون غرض مطالعه کند، میتواند راحت قضاوت کند که سیره امام نسبت به جامعه مدرسین، یک سیره مشفقانه، دوستانه و در یکی دو مورد، آمرانه است. ادامه …