این مِهر انصاری شیرازی و امام خمینی ولی یکسویه نبود. آیتالله خمینی هم به ایشان مهر میورزید. زمانی که امام از پاریس بازگشت با اینکه آیتالله انصاری شاگرد امام بود، امام خمینی به دیدن وی رفته بود. زمانی که مشکلاتی نیز در امور مملکتی پیش میآمد، امام خمینی میفرمودند مگر آیتالله بهجت و انصاری نیستند که دعا بکنند تا این قضیه حل شود. ادامه …
سلوک قطب الدین راه میانهروانهای بوده و اگر قائل به هر کدام از مذاهب بوده نیز تعصبی بر آن نمیورزیده و در آثار خود از جانب هیچکدام دفاعی نکرده است. قطب الدین دل به جانب فلسفه و آراء عقلی داشته و از وارد شدن به نزاعهایی اینچنین پرهیز میکرده است. ادامه …
آیتالله قدوسی سپس خطاب به جوانان مسلمان میگوید: «ما تنها تقاضایمان از جوانان روشنفکر مسلمان این است که دربارهٔ امور مذهبی زود قضاوت ننموده و در تمام مباحث مذهبی با دانشمندانی که قادر بر پاسخ ایراد و اشکالات وارده هستند، قبل از قضاوت تماس بگیرند». ادامه …
امام خمینی، در مواجهه با حافظ شیرازی، از جنبهٔ عرفانی وی مدد میگرفت. مرحوم امام، حافظ را «عارف شیرازی» مینامید. انس امام با اشعار حافظ به گونهای بود که در جایجای آثار خود و به کرّات از اشعار این شاعر عارف مدد میگرفت و برای گرهگشایی از کلام خود به کار میبست. ادامه …
آیت الله صافی بر این باورند که اسلام حقیقی به دست فقها زنده مانده است، نه فیلسوفان و قائلان به عرفان. ایشان معتقدند در بین تمام دانشمندانی که در رشتههای مختلف علوم عقلی و اسلامی تبحر و شهرت یافتند فقط این صنف بودند که اسلام را حفظ کردند و نقش اصلی تبلیغ دین به آیندگان را ایفا نمودند. ادامه …
سید بن طاووس با سبک دینداری فطری که میپسندید، احادیث و روایات را منبع اصلی دینداری میدانست و از درافتادن در چالشهای عقلانی پرهیز میداشت. شیوهای که او در مقابل ما قرار میدهد، تمسک بیچونوچرا بر اقوال معصومان (ع) است. وی در کتاب لهوف نیز مواجههای عقلانی با عاشورای حسینی نمیکند. این سبک دینی است که سید بن طاووس میپذیرفت. ادامه …
سید علی اکبر برقعی بر این باور بود که جز خدای دانا و بیهمتا هیچکس را در طرح دین مدخلیتی نیست و پیمبران نیز فرستادگان خداوندند و سفیران حقاند و مأمورند دین خدا را به مردم ابلاغ و احکام و قوانین الهیه را به مردم برسانند و در دینگذاری به هیچ وجه با خدا شرکت ندارند ادامه …
مرحوم آقای صائنی، نمونهای از یک حکیم آزاده بود. زندگی ایشان نمونهای از زندگی استادش، مرحوم علامه طباطبایی بود. مرحوم علامه طباطبایی نیز متفرد بود. درست است که در قم زندگی میکرد و شاگردان فراوانی داشت، ولی تنهای تنها بود. ادامه …
در سکولاریسم استحالهگرا تلاش میشود تا الحاد و دیانت در کنار یکدیگر مورد توجه قرار گیرد؛ در سکولاریسم استحالهگرا از یک سو ادعا بر این است که اساساً به هیچ وجه در تلاش برای نفی دین و نفی مقامات دینی نیست و از طرف دیگر هیچ حوزه مستقلی برای دین باقی نگذاشته و در عمل به نوعی خاص با اندیشههای الحادی همنوایی دارد. ادامه …
نویسنده با ترسیم دو دوره از حیات مولانا میکوشد تا معنای زندگی را در هر یک از ادوار زندگانی وی به تصویر بکشد. وی بر این باور است که مولانا در دوره اول، معنابخشی به زندگانی را در قالب پاداشهای نیکعملی و خوبکرداری میدانسته است. اما پس از آشنایی با شمس که دورهٔ دوم از حیات معنوی او را شکل میدهد، تلقی شگفتآوری از آدمی و گستره و عمق وجودی داشته است. ادامه …