شاید مهمترین ضعف سالیان اخیر دفتر مقام معظم رهبری در قم، غلبه فرهنگ اداری بر آن باشد. بسنده کردن به ارتباط با مدیران میانسال و شخصیتهای کهنسال روحانیت، فرصتی برای شناخت و معرفی چهرههای جوان و بانشاط، فراهم ادامه …
مواضع شیخ محمود حلبی از شهریور سال ۵۷ تغییر پیدا کرده و او که در طول پانزده سال نهضت اسلامی، نه تنها حتّی پای یک بیانیّه علیه رژیم پهلوی را امضاء ادامه …
شاید پیروزی انقلاب زودتر از زمان مورد انتظار اتفاق افتاد. در آن دوره، علما آمادگی اینکه در حکومت قرار بگیرند را نداشتند. ما هنوز به الزامات حکومت پایبند نیستیم. اگر پایِ مردم از حکومت برید ه شود و نخواهند در ساختار نظام، نقشی برای مردم قائل ادامه …
مدتی است بعضی دوستان حزباللهی و دوستار انقلاب با استناد به روایتی که در ادامه خواهد آمد، اینطور نتیجه گرفتهاند که «ما بهعنوان سربازان ولایت، نباید منتظر امر ولیّ باشیم؛ چهبسا ولیّ بنا به مصالحی، در مورد فلان موضوع یا فلان شخص، سکوت کرده و نظر صریح خود را اعلان نکند؛ لذا بر ماست که زمینه را برای اعلان نظر ایشان فراهم کنیم و به قولی میدان مین را از جلوی پای ایشان باز نماییم». ادامه …
نظریه ولایت مطلقه فقیه از نظریات خاص امام محسوب میشود؛ نظریهای که اگر چه پیشتر شکل محدود آن در بین فقها به عنوان یک اصل برای عمل فقیه در محدوده فقه مورد پذیرش بود اما با این حد از اختیارات و نفوذ در حیطه عمل سابقه نداشت. البته نظرات امام را باید در سیر تاریخ تطور فقه شیعه بر پایه قدرت اجتهاد علما، مورد توجه قرار داد. ادامه …
نهضت آزادی با ذکر شواهدی از متون نگاشتهٔ شیخ انصاری، به این نتیجه رسیده بود که شیخ از مخالفان بحث از ولایت فقیه است. پس از انتشار این جزوه، احمد آذری قمی مقالهٔ مفصلی نگاشت و در آن به بررسی مسئلهٔ ولایت فقیه در اندیشههای شیخ انصاری پرداخت. بر اساس آنچه آذری قمی گفته بود، شیخ انصاری از قائلین به نظریهٔ ولایت فقیه بوده و نمیتوان عدم اعتقاد به این اندیشه را به شیخ نسبت داد. آذری قمی سپس بر نهضت آزادی طعن زده بود که درست است که نهضت آزادی، شیخ انصاری را بزرگترین فقیه سدهٔ اخیر میدانند، ولی برای آنکه او را منکر یا مردد جلوه دهند و از آن به نفع مقاصد سیاسی خود بهرهبرداری کنند ادامه …
حجتالاسلام والمسلمین سید جمالالدین باستانی: تأثیری که نهضت مشروطه بر اندیشههای بنیادین مرحوم امام داشته، قابل توجه است؛ نهضتی که در آن نظام فکری مشروطه و نظام فکری مشروعه در مقابل هم قرار میگیرند، و در نهایت این استعمار و استبداد است که از این تقابل استفاده میکند، و هر دو را کنار میزند؛ استبداد قدرت میگیرد و راه نفوذی میشود برای استعمار.
به اعتقاد من این درس بزرگی برای امام بود تا بداند اسلام و کشور نیازمند یک تئوری فقهی است که این دو را در کنار هم بنشاند، و الا همان آش است و همان کاسه. ادامه …
ما میدانستیم که رژیم قابل اصلاح نیست، چون چند بار انقلاب شد در مملکت، و اینها تغییر روش ندادند. به همین دلیل بود که امام دست آخر گفت باید از بین بروند؛ ما همان راه و روش امام را تعقیب کردیم. اوایل در نهضت ما با شهید نواب صفوی بودیم و قصد ما اصلاح رژیم بود؛ ولی بعدها دیدیم نه، اینها قابل اصلاح نیستند؛ بنابراین در فکر تغییر رژیم افتادیم. ادامه …
امام در کتاب «ولایت فقیه»، سابقه این بحث را به گذشتگانی از فقها نسبت داد و آن را بحثی جدید التأسیس ندانست. آیت الله خمینی، از ملا احمد نراقی به عنوان یکی از پشتوانههای فکری خود نام برد و گفت: «از متأخرین، مرحوم نراقی همه شئون رسول الله را برای فقها ثابت میدانند». امام خمینی از دیگر فقهایی نیز نام برد و مرحوم نائینی و کاشف الغطاء را از جمله قائلین به ولایت فقیه دانست، اما در این میان، ملا احمد نراقی بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفت. ادامه …
آیت الله سید احمد مددی الموسوی: بیشتر اهل سنت بر این باورند که فقه باید پیاده شود اما مردم اجرا کنند؛ یعنی کسی که قدرت اجرایی خوبی داشته باشد و خائن نباشد و امین باشد و مدیر و مدبّر باشد و علم کافی داشته باشد و بتواند ضوابط قرآنی را اجرا کند، اما لازم نیست که فقیه باشد. ممکن است از فقها فتوا را بگیرد و اجرا کند. این اختلاف ما و اهل سنت در مسئله ولایت فقیه است. برخی فقهای ما نیز که قائل به ولایت فقیه نبودند، شاید همین ذهنیت را داشتند که شأن فقیه بیشتر همان استنباط است. ادامه …