مهم این است که خود مدیران، اساتید، کارگزاران حوزه، حتی کارهای اداری حوزه، همه اینها باید مظهر اخلاق باشد. جایی که میخواهد این تأثیر را داشته باشد، اوّل باید از خودش شروع کند. این از هر کتابی، از هر نوشتهای، از همه اینها مهمتر است. و این عالِم را که میبیند همان «مَن یُذَکِّرَهُمُ الله رُؤیته» باشد. و همیشه اگر در حوزهها انسانهای فرهیختهای تربیت میشدند سرّش همین بود. یعنی این نمونههای اخلاق را میدیدند. در همه خصوصیات. الگوبرداری میکردند، خودبهخود. ادامه …
ما بر این باوریم که اگر روحانیت جلودار نبود و رهبری انقلاب را به عهده نمیگرفت، علاوه بر این اشکالات، عقبنشینی از اصول هم بود، در حالیکه سه دهه از انقلاب گذشت، بدون آنکه ذرهای عقبنشینی از اصول انقلاب داشته باشد و در بمباران توطئه دشمن، این انقلاب حفظ شد. ادامه …
سنت حوزههای علمیه، تحصیل توأم با تهذیب بوده است و طلاب حوزه همواره از نفس گرم استاد خود بهره بردهاند یا در کنار درس و بحث، در محضر استاد اخلاق حاضر میشدند تا بهرهای نیز از اخلاق ببرند و مجاهده نفس داشته باشند. گرچه سنت درس اخلاق در حوزه تداوم یافت اما رشد گسترده حوزههای علمیه در دهههای گذشته، ممکن است آسیبهایی را در پی داشته باشد.
ادامه …
کسانی که به حوزه میآیند، گاهی اصلا میآیند که آدم بشوند. طلبه تازه میخواهد اینجا درست بشود. حوزه باید جوری باشد که واقعاً کسانی که میآیند اینجا الاّ شذّ و ندر، در آنها انقلاب ایجاد شود، یعنی قیود اینچنینی باشد. واقعاً حوزه جای تهذیب و آدم شدن و اینهاست. در گذشته هم همین طور بوده؛ هر کسی میخواسته جایی پیدا کند برای اینکه اصلاح شود، طلبه میشده است. ادامه …