بدونِ تردید انقلاب اسلامی مبتنی بر یک عقلانیتی شکل گرفته است. در برابر سلطه و نفوذ عقلانیت مدرن غربی ما باید به این عقلانیت که برآمدهی از هویت اسلامیِ خود ما است، بازگردیم. به نظر میرسد که گام دوم انقلاب چیزی جز این بازگشت و نهادینه کردنِ چنین عقلانیتی در نهادها و سازمانهای علم و اجتماعِ خودمان نیست. ادامه …
در حوزه های علمیه دچار نگاه افراطی یا تفریطی هستیم. در بین طرفداران فلسفه چنین قانون نانوشتهای وجود دارد که همه باید فلسفه بخوانند و در مقابل هم عدهای بر این باورند که کسی نباید فلسفه بخواند و حتی برخی ادامه …
خسروپناه: آقای فیرحی در تدوین مفاهیم سیاسی مدرن توجهی به کاربست آنها در مبانی مدرن ندارند. باید توضیح دهند سنجه و معیارشان در تعریف مفاهیم مدرنی همچون حزب، غربی است یا اسلامی/فیرحی: ما از دریچه مارکسیستها و ماتریالیستهای غیرمارکسیست از افکار غرب مطلع میشویم و نگاهمان به غرب، نگاهی باواسطه و درجه دوم است. در حوزه علمیه به خطای بنیادگرایی افراطی دچار هستیم و هر امری را به مبناهای آن برمیگردانیم. ادامه …
بنده نیز معتقدم انقلابیبودن بهمعنای کارهای غیرقانونی و تحمیل هزینه کردن بر نظام نیست؛ پس بنده نیز حمله به سفارتها را خودسرانه میدانم؛ اما کسانی که به بهانه تقلب نظام را متهم کردند و حمله کردند را نیز محکوم میکنم/حوزه انقلابی حوزهای است که باید همیشه دربارهی انقلابزدایی احساس خطر داشته باشد. عدهای در حوزه با اسلام سیاسی و غربستیزی مخالفند. ادامه …
چرا الآن علم دینی مطرح است و چرا در تمدن اسلامی مطرح نبوده؟ چرا ما دنبال علم اسلامی و دینی هستیم؟/معتقد نیستم که در دوره تمدن اسلامی متفکران ما دنبال اسلامیسازی علوم نبودهاند. ما الآن وقتی به اسلامیسازی علوم میپردازیم، درواقع راه آنها را ادامه میدهیم؛ اما اقتضائات، مسائل، مبانی و مکاتب تفاوت کرده است. ادامه …
طیفی از مجموعهی آیتالله سیدصادق شیرازی را مشاهده میکنیم که فعالیّت حوزویشان، یک فعالیت فرهنگی با رویکرد قبل از انقلاب است؛ این یک آسیب است و باید بررسی شود؛ چون خود مرحوم آیتالله سیدمحمد شیرازی معتقد به نظامات فقهی بود. اما نکته اینجاست که آسیبهایی از ایندست نباید در فضای حوزه جنبهی امنیتی پیدا کنند؛ اینها باید به سوژههای معرفتی تبدیل شوند. ادامه …
ممکن است فقیهی بگوید من سکولاریزم را بهمعنای اینکه دین به نیازهای اجتماعی نمیپردازد، قبول دارم و وحی مرتبط با نیازهای اجتماعی نیست؛ این بدان معناست که اومانیزم و سوبژکتیویزم را نیز پذیرفته و این پارادوکسی است که با قرآن نیز سازگار نیست و بهنظر من این انکار ضروریات دین است؛ این شخص میشود فقیه کافر یا ملحد که معنا ندارد. ادامه …
بحث فقه حکومتی اگرچه پیشنیه و سابقۀ نسبتاً خوبی در مباحث فقهی ما دارد، اما نسبت به نیاز امروز جامعه، احتیاج به تنقیح بیشتری دارد، به ویژه آنکه بعد از پیروزی انقلاب با مسائل پیچیدهای مواجه شده ایم. ادامه …
یک زمانی، حوزه با دنیای مدرن ارتباط نداشت و جریان روشنفکری این ارتباط را داشت و لذا روشنفکران، چه دینی و چه سکولار، سوژههایی را مطرح میکردند و علمای حوزه درگیر میشدند و در آن مسائل بحث میکردند. اما کمکم یک جریان نواندیشی حوزوی شکل گرفت که با جهان مدرن، آشنایی پیدا کردند. الان خود حوزه، هم مسائل را حل میکند، هم سوژه تولید میکند. ادامه …