اگر فلسفه سیاسی در صد سال اخیر مصداقی داشته باشد بیگمان، مصداقش فلسفه سیاسی علامه طباطبائی است؛ زیرا ایشان یک فیلسوف مسلم است که در سنت فلسفی اسلامی ایرانی میفلسفد و هنگامی که موضوعات سیاسی را مورد توجه قرار میدهد با روش عقلی فلسفی، موضوعات سیاسی را تحلیل و بررسی میکند. ادامه …
اندیشه سیاسی کامل از نگاه امام آن است که بتواند به نحو منطقی و مستدل هم به پرسشهای اساسی انسان درباره علت نیاز به حکومت، اهداف حکومت، ولایت فقها و پیوند دین و سیاست پاسخ دهد و هم ویژگیها و شاخصهای لازم را برای انسان کامل و حاکم اسلامی در دو بُعد فضایل و رذایل تعیین و معرفی کند و هم باید به پرسشهای نوپدید مکلفان و شهروندان جامعه اسلامی در حوزه زندگی سیاسی مثل نوع و شکل حکومت پاسخ گوید. ادامه …
علامه طباطبایی قدم در طریقت عقلانیت دینی گذاشته بود. معتقد بود که هدایتِ اسلام بر اساس علم و معرفت است، نه تقلید مقلدانه و کورکورانه. وی در تفسیر المیزان، صراحتاً از عقل و علم انسانی به دفاع پرداخت و عنوان کرد که: دین خدا میخواهد تا جایی که افراد بشر ظرفیت و استعداد دارند، علم را در دلهایشان متمرکز کند، چون غرض دین، معرفت است و این غرض حاصل نمیشود مگر از راه علم. ادامه …
علامۀ طهرانی، هم رهبر فقید انقلاب و هم مقام معظم رهبری را ولیفقیه میدانسته و بهصراحت، اطاعت از ایشان در امور اجتماعی و سیاسی را حتی برای افراد اعلم از آنها واجب تلقی میکردهاند. آیا نبودند افراد سرشناسی که با وجود داشتن شناخت کامل از رهبر معظم انقلاب و در عین دفاع اولیه از رهبری ایشان در مجلس خبرگان، در ادامه به جرگۀ مخالفان ایشان ادامه …
علامه طباطبایی نگاه خوشبینانهای به غرب نداشت. او بارها در آرای خود، تمدن غرب را معیاری برای فساد و بیبندوباری در نظر میآورد. وی در تفسیر المیزان وقتی که سخن از قانون به میان میآید، اینگونه به قوانین غربی میتازد که «تمدن عصر حاضر قوانین خود را مطابق هوا و هوس اکثریت افراد وضع و اجرا میکند». مرحوم علامه، حکم میکرد که قوانین ملل غربی بر بنیان اخلاق مبتنی نیست و لذا به فساد جامعه و شکسته شدن قوانین میانجامد. ادامه …
علامه سید محمدحسین طباطبایی در دوران جوانی ادامه …
علامه بر این باور است که دعاهایی که از جانب انسان میشود، بر اساس فطرت و سرشت آدمی است. به تعبیر ایشان، انسان دعایی غریزی و درخواستی فطری دارد که به زبان فطرتش از پروردگار حاجت میخواهد، ولی در هنگامی که غرق نعمت و رفاه است، دلش به اسباب دلبسته است و آن اسباب را شریک پروردگارش میگیرد. ادامه …
علامه درباره همسرش گفته بود: «این زن مرا به اینجا رساند. او شریک من بود و هرچه کتاب نوشتهام، نصفش مال اوست». برای این شماره سری زدهایم به تاریخ و خاطراتی که از عاشقانههای یک مفسر بزرگ قرآن کریم بر جای مانده. ادامه …