حجتالسلام محمدرضا زائری در گفتوگو با شفقنا:
- این که بخواهیم بررسی کنیم دین در میان نسل جوان چه جایگاهی دارد بستگی به این پیدا میکند که تعریف ما از دین چه باشد؛ زیرا مثلاً در یک فرد از جهاتی بی توجهی به برخی مظاهر دین مشاهده میکنیم؛ مثل خانمی که حجاب خوبی ندارد؛ اما دقیقاً همین خانم مثلاً شاید نسبت به راستگویی یا وفاداری که از مهمترین ملاکهای دینداری هستند نمره خوبی میگیرد.
- موج گرایش جوانان و زنان غربی و اروپایی به سمت اسلام میدهد دوره دینداری تمام نشده و اتفاقاً حقایق ارزشمند دین هنوز هم مشتری و متقاضی دارد. مشکل الآن متأسفانه نوع عرضه دین توسط ماست که حتى گاهی به نظر میرسد نمیتوان با آن در دنیای امروز زندگی کرد و حتى چهبسا افراد احساس کنند اگر بخواهند دیندار باشند باید به انزوا و عزلت کشیده شوند. در حالی که دستورات قرآن کریم و تعالیم دین توصیه به نشاط و شادابی و حرکت و حضور فعال و شاداب در عرصه جامعه است و دائماً توصیه است که بروید و دنیا را بگردید و بخورید و بیاشامید؛ اما پاکیزه رفتار کنید و پاکیزه حرف بزنید و پاکیزه بخورید؛ یعنی اصلا محدودیت نیست.
- همان زمان صدراسلام هم تلقی ظاهرگرایانه از دین بود و ما در کردار و گفتار پیامبر اکرم و اهل بیت اتفاقاً موضعگیریهای صریح و قاطع داریم؛ مثل این که «لاتنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده …»؛ که تصریح میکند نشانه های دینداری فقط ظاهر مناسک و شعائر مثل نماز طولانی و روزه و امثال اینها نیست؛ بلکه حقیقت و باطن دین تغییر رفتارهای انسان و اصلاح زندگی انسان است و این که چه قدر راست می گوید یا در وفای به عهد و امانتداری چگونه است.
- دین خداوند یک حقیقت ثابت است و فرض بفرمایید نیاز روحی و معنوی انسان به نماز و عبادت در مسیر رشد و کمال چیزی نیست که تغییر کند و مثلاً حالا من بگویم این نیاز معنوی میتواند با موسیقی تأمین شود! خیر. اگر اینطور بود دیگر تا امروز هیچ چیزی از اسلام باقی نمیماند. ما قرآن کریم را به عنوان متن الهی و کلمات مقدس داریم که سرسوزنی قابل جابهجایی نیست و همین حساسیت و وسواس مسلمانها در طول تاریخ باعث شده که این متن باقی بماند.
- نگاه ما این است که طبق حدیث شریف «إن هذا القرآن فی کلِ زمانٍ غضٌ جدیدٌ»، قرآن کریم در هر روزگار و دورهای برای همان زمان تازگی و طراوت دارد و معنی فقه جواهری و اجتهاد پویا نیز همین است که متناسب با شرایط و احوال زندگی خودش را در ضمن حفظ اصول و ضوابط اساسی شریعت با اقتضاءات زندگی انسان تطبیق دهد و بتواند در هر دورهای و در هرجایی برای زندگی واقعی انسان حکم صادر کند.
- مثلاً حکمت تشریع زکات همان گردش مالی در جامعه است و این که سرمایهها متراکم نشوند. خوب در زمان صدر اسلام کار مسلمانها فرض کنید کشاورزی و دامداری بود و حکم هم مصداقاً به شتر و گوسفند یا گندم و جو تعلق گرفت؛ ولی امیرالمؤمنین در کوفه زکات را بر گلههای اسب هم تعیین فرمودند؛ چون در آن مرحله و آنجا بهعنوان اموال محسوب میشد. اساساً حکم شرع اصل تشریع زکات است؛ ولی مصادیق زکات را امام مسلمین تعیین میکند. حالا در زمان ما اگر کسی فرض بفرمایید به خرید و فروش خودروهای خارجی مشغول بود و در پارکینگش دهها ماشین صفر میلیاردی بود، نباید زکات بدهد؛ ولی اگر دامدار بود و در روستا برای کار تولیدی خواست تلاش کند و دامداری داشته باشد باید زکات بدهد؟
- گاهی عملکرد برخی فقهای ما مثل اکثر اساتید فلسفه است که فیلسوف نیستند؛ بلکه شارحان فلسفههای پیشینیان هستند. در فقه هم گاهی ما داریم حرفهای مراجع و مجتهدان دیگر را تکرار میکنیم؛ در حالی که باید منطقاً ما بر اساس فهم منظومه معرفتی اسلام و مؤلفههای بنیادین اسلام برای چالشهای جدید جواب بدهیم.