حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با مجله اندیشه پویا:
- به نظر میرسد پروژه استادم مجتهد شبستری اصلا شدنی نیست. مطالعات نشان میدهند حتی انقلاب تجدد و انقلاب علمی از درون سنتهای کلیسایی در آمده است؛ یعنی اینگونه نبوده است که سنت را کنار گذاشته باشند. از درون سنت، دگردیسیها و به تدریج تغییرات آغاز شده است. از این جهت من با دکتر طباطبایی همراه هستم که وقتی صحبت از تجدد در تاریخ اندیشه اروپا میکند به آبای کلیسا برمیگردد. حتی در کشورهایی که سکولاریسم رادیکال را تجربه کردند بسیاری از سبک و سیاق سنت و قوانین، ریشههای کلیسایی دارند.
- همه جوامع سنتهایشان را دارند. ما باید کارویژهی سنتها را به تدریج تغییر دهیم. این پرسشی است که در ذهن من بوده. من از خوانندگان همیشگی آثار دکتر سروش هستم و همچنان درسگفتارهای ایشان را دنبال میکنم. ایشان ریزبینیهای دقیقی دارند؛ اما چون در حوزه نبودند با دنیای سنت آشنا نیستند؛ به خصوص با فقه. ایشان بیشتر با حوزه کلام و فلسفه و با چاشنی عرفان آن هم از نوع عرفان قونیهای مأنوس هستند. زندگیکردن داخل دنیای فقه و متون فقهی، نکته اصلی است. سروش از بیرون به فقه نگاه میکند و از نتایج دانش فقه که خود را نشان میدهد، راجع به ماهیت فقه قضاوت میکند. شاید یک قیاس منطقی درست میکند که درخت را باید از میوهاش شناخت و میوهی خراب، نشان از درخت مرده میدهد؛ اما اینگونه نیست. دانش فقه، دانشی که ۱۴۰۰ سال در تار و پود فرهنگ رفته، پتانسیلهای عظیمی دارد؛ چه رهاییبخش و چه ویرانگر.
- مسألهی من در آثارم، مسأله تاریخی است. با انقلابهای شدید و دگردیسیهای بنیادین، همچون نسخههای استادم مجتهد شبستری، مشکلات حل نمیشود. صبوری میخواهد. اگر اندیشه تنظیمات در دورهی ناصری موفق میشد، احتمالاً مشروطه ایران سرانجامی شبیه مالزی میداشت. اما چون تنظیمات ناکام بود و دولت به دنبال تصاحب منافعش رفت، تنها پناهگاه مردم نیروهای مذهبی شد. به این ترتیب هر نوع رهاییبخشی با رهبران مذهبی گره خورد. این مسأله جلو آمد تا به انقلاب اسلامی رسید. این سنت تاریخی ما بوده است.
(گفتوگو با مجله اندیشه پویا، شهریور ۱۳۹۶ش)