واضح است که صاحبنظران حوزه، با پویایی و تعالی آموزش فقه و اصول مخالفتی ندارند و اساتید نیز مدعی عاری بودن برنامه و کتب موجود از هر عیب و نقصی نیستند، اما راه صحیح انتقاد و کمک به تحول و تغییر صحیح، ارائه مباحث و نقدها در بین فضلا و اندیشمندان حوزه است تا در صورتی که سخنی بر اساس ضوابط علمی و معیارهای صحیح اجتهاد باشد، مورد پذیرش قرار گرفته و در میدان عمل نیز وارد شود. ادامه …
وقتی چنین ساختمان سنگین و بزرگی بر روی بنیان عقاید بنا میشود، ۱۰ یا ۲۰ سال بعد، هر گونه خدشه به این اعتقادات میتواند منجر به فرو ریختن همه آن ساختمان بلند باشد؛ به همین سبب، پرداختن به اصول عقاید و تفکر مجدد درباره آنها به خاطر نگرانی از فروریختن همه هویت طلبه، امری بسیار نگرانکننده و دشوار خواهد بود. به بیان بهتر، در ابتدای جوانی که تردید، هزینه کمتری برای یک طلبه جوان دارد، پرسشها به وجود نمیآیند؛ و زمانی که حوادث روزگار و تعامل با اندیشههای دیگر، باعث ایجاد پرسش در اندیشههای بنیادین میشوند، دیگر فرصتی برای طرح سؤالها باقی نخواهد ماند. ادامه …
در هر جایی که تنظیماتی جدید وارد حوزه شده، کپیبرداری از سیستم دانشگاهی است. مثل تشکیل هیئتهای علمی در مراکز وابسته به حوزه، و ردهبندی آنها و تدوین پایاننامهها به شیوه معمول در دانشگاهها و جهات دیگر. این روند به این معناست که حوزه پس از چند دهه، به یک دانشگاه تبدیل خواهد شد؛ یعنی «لایبقی من الحوزة الا اسمها.» ادامه …