انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان و یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و همگان در این ساعات و روزها در حال شنیدن اخبار برگزیدگان ملت در هردو مجلس هستند. «مباحثات» باتوجه به حوزه تخصصی فعالیت خود یعنی «حوزه و روحانیت» در این یادداشت کوتاه نگاهی دارد به نقشآفرینی یکی از اصلیترین نهادهای حوزه علمیه قم یعنی جامعه مدرسین و تلاش میکند کامیابیها یا آسیبهای این نقشآفرینی را بررسی کند.
جامعه مدرسین، جایگاه ارشادی یا رقابت میدانی؟
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، جامعه مدرسین حوزهی علمیه قم عملاً از مهمترین نهادهای تأثیرگذار در عرصه سیاسی و فرهنگی شد و نقشی اساسی در تصمیمگیری مردم برای انتخابات نمایندگان مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری داشت. نقشآفرینی و ورود مصداقی جامعه مدرسین درانتخابات مجلس خبرگان، بهواسطهی حضور مجتهدان و کارکرد کاملاً فقهی – سیاسیاش از همان دور نخست، امری بدیهی بهنظر میرسید؛ چه آنکه امام راحل نیز بارها صراحتاً از جامعه مدرسین خواستند در این عرصه ورود مصداقی و جدی داشته باشد.
اما دربارهی چگونگی ورود به عرصهی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی همیشه این بحث مطرح و مورد اختلاف نظر بوده که آیا جامعهی مدرسین بهصورت مصداقی از کاندیداها حمایت کند یا آنکه با بیان معیارهای انتخاب، سعی کند مردم را بهسوی انتخاب اصلح سوق دهد؟
اعتقاد راسخ نگارنده آن است که ورود مصداقی جامعه مدرسین و حمایت از کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس اشتباهی جدی بوده است و باتوجه به وجود حامیان، منتقدان و جناحبندیها از یکسو و نسبیبودن مسایل سیاسی از سوی دیگر، چنین رویکردی به جایگاه جامعه مدرسین لطمه میزند.
بههرحال هم بین اعضای جامعه مدرسین و هم مردم متدین – بهعنوان حامیان این نهاد – اختلاف نظر سیاسی وجود دارد و به همین دلیل همیشه معرفی مصداقی مورد انتقاد جدی برخی اعضای جامعه و مردم واقع شده است؛ ازانتخابات سال ۷۶ تا سال ۸۸ و… .
فراموش نکنیم یکی از مهمترین کارکردهای دینی جامعه مدرسین، معرفی مراجع عظام تقلید بوده که قابل قیاس با دیگر مسایل سیاسی و اجتماعی نیست و همهی سرمایه این نهاد مقدس باید برای نقشآفرینی در چنین عرصهای ذخیره شود.
متولی و حرمت امامزاده
جامعه مدرسین علیرغم همهی نظرات و انتقادات موجود، با مصالحی که اعضای آن در نظر گرفتند، برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سه نفر را از قم معرفی و از آنها حمایت کرد. یکی از این افراد حجتالاسلام آشتیانی از اعضای جامعه و معاون جامعه و مردم بود. اما عملکرد جناب حجتالاسلام آشتیانی در مواجهه با این حمایت و رفتارهای میدانی وی تعجب بسیاری را درپی داشت و بیاختیار انسان را بهیاد این جمله میانداخت: «حرمت امامزاده را متولی باید نگه دارد».
حجتالاسلام آشتیانی با آغاز ایام تبلیغات رسمی با ارسال نامهای به فرمانداری قم درخواست کرد با درج نام ایشان در کنار دو کاندیدای مورد حمایت جامعه مدرسین برخورد گردد. همچنین شنیده شده که ایشان از جامعه مدرسین نیز خواسته در هیچجا نامی از وی در کنار دو کاندیدای دیگر نبرد و به هیچ فعالیت تبلیغاتی مشترک برای سه نفر کاندیدای مورد حمایت اقدام نکند!
اینکه جناب آقای آشتیانی تصمیم بگیرد در چه ائتلافی حضور یابد حق طبیعی ایشان است؛ همانگونه که یکی دیگر از کاندیداهای مورد حمایت جامعه در ائتلافهای مختلفی حضور داشت. سه دوره حضور حجتالاسلام آشتیانی در مجلس فقط و فقط در سایه حمایت جامعه مدرسین بوده و ایشان عملاً هیچ کارنامهی درخشانی برای کسب رأی مردم نداشتهاند؛ اما در این دوره ایشان در فاصلهای چندروزه پس از کسب حمایت جامعهی مدرسین، به این حمایت و اعتماد پشتپا زد که از ناپختگی سیاسی این کاندیدا – علیرغم سن بالا – حکایت میکند.
برای فعالان عرصهی سیاسی – بهویژه فعالان سیاسی مذهبی و روحانی – همچنان این پرسشها مطرح است که چه چیزی جز ورود به معادلات ناسالم سیاسی و باندی میتواند یکی از اعضای جامعه مدرسین را به چنین رفتاری وادارد؟ چرا ایشان بهجای مشورت با بزرگان جامعه مدرسین و مراجع تقلید، اختیار تصمیمگیری را بهدست عدهای دادند که استراتژیشان در عرصهی سیاست «پیروزی به هرقیمت» است! چرا ایشان در همان جلسه انتخاب کاندیداها در جامعهی مدرسین – که اسامی سه کاندیدای مورد حمایت مشخص شد – صادقانه اعلام نکردند که نمیخواهند در لیست مورد حمایت جامعه قرار گیرند؟
از سوی دیگر جناب حجتالاسلام آشتیانی فراتر از یک عضو، معاون «جامعه و مردم» این نهاد است. اصلیترین وظیفه این معاونت برقراری ارتباط با اقشار مختلف جامعه با هدف «تحکیم جایگاه جامعه مدرسین» است و شخص معاون جامعه و مردم باید نهایت تلاش خود را برای ارتقای «نهاد جامعه مدرسین» بهکار بندد؛ در حالی که اصل نامه ایشان باعث تضعیف شدید جامعه مدرسین بود و حتی انتقادات تند ایشان از دو کاندیدای مورد حمایت در سخنرانیهای عمومی، عملاً با فلسفه وجودی این معاونت در تضاد است.
سوگمندانه باید گفت ورود جناب آقای آشتیانی به دادوستدهای سیاسی – علیرغم شعارها و نمادهای کاملاً انقلابی – عملاً حیات سیاسی ایشان را تحت تأثیر قرار داد؛ حیاتی که میتوانست به بهترین شکل ممکن و در شأن واقعی ایشان به اتمام برسد.