مباحثات

جریان‌شناسی جریان احمد الحسن

اندیشه تابناک مهدویت، در طول تاریخ به اشکال مختلف مورد سوءاستفاده قرار گرفته و عده‌ای آن را دستاویزی برای رسیدن به مطامع خود قرار داده‌اند. تقریباً همزمان با تولد این اندیشه گران‌سنگ و با گذشت مدت کوتاهی از زمان جاری‌شدن بشارت به ظهور مهدی(عج) بر زبان مبارک پیامبر گرامی اسلام(ص)، ادعای مهدویت از سوی بعضی افراد یا برای بعضی کسان آغاز شد و تاکنون نیز ادامه داشته است.

مسأله‌ای که در این دوره در انحرافات مهدویت مشاهده می‌شود، تنوع در ادعاهاست؛ به‌این‌صورت که تا قبل از این، افراد ادعای مهدویت یا نیابت می‌کردند، ولی در این دوره، ادعاهای دیگری – مانند همسری امام زمان(ع)، تطبیق علائم ظهور بر بعضی افراد به استناد حدث و گمان – نیز مشاهده می­شود. یکی از این نوع ادعاها این است که عده‌ای خود را جزو کسانی که در روایات از آن‌ها به‌عنوان یاران امام زمان(ع) یاد شده و در حوادث هنگام ظهور نقش‌آفرین هستند، می‌دانند. یکی از این افراد که نزدیک به یک‌دهه به این امر مشغول بوده و توانسته است به کمک شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای و به‌مدد طمع‌ورزی عده‌ای، طرفدارانی در عراق و بعضاً در ایران پیدا کند، فردی است به‌نام احمد اسماعیل کاطع (کامل). وی اهل یکی از روستاهای بصره و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی معماری از دانشگاه بصره (۱۹۹۸م) است‏[۱]‎ و ظاهراً مدتی نیز در نجف به تحصیل علوم دینی اشتغال داشته است. احمداسماعیل پس از مدت کوتاهی حضور در نجف، خود را احمد‌الحسن و نواده پنجم امام مهدی(عج) و سید یمانی خواند‏[۲]‎ و به یمانی معروف گردید. وی پس از مدتی، در همه‌جا –  از جمله شهرهای ایران‏[۳]‎ –  دعوت خود را به‌عنوان سید یمانی اعلان و ادعا نمود با امام زمان(عج) ملاقات‌هایی داشته و مهاجرت وی به نجف اشرف به‌دستور آن حضرت و با هدف اصلاح امور حوزه‌ها بوده است.‏[۴]‎  احمد اسماعیل در نجف بر فردی به‌نام حیدر مشتت المنشداوی وارد شد و به همراه وی تصمیم گرفتند حرکت یمانی که احادیث به آن اشاره دارند – و او را وزیر امام مهدی(ع) معرفی می‌کنند – را آغاز نمایند. آن‌ها در ابتدا شخصِ یمانی را مبهم گذاشتند و معلوم نکردند که کدام‌یک از آن‌ها یمانی خواهد بود.‏[۵]‎ بالاخره بر این امر اتفاق نظر پیدا کردند که احمد اسماعیل یمانی موعود و حیدر مشتت شاهد وی باشد و به‌مدت یک سال این اتفاق ادامه یافت. پس از یک سال حیدر مشتت خود را یمانی و احمد اسماعیل را دروغگو خواند‏[۶]‎ و به نقد دلایل ادعاهای احمد اسماعیل پرداخت. بالاخره حیدر مشتت پس از کش‌و‌قوس‌های بسیار با احمد اسماعیل و تلاش برای ایجاد تشکیلات مستقل، در راه بغداد به ضرب گلوله از پا در آمد و طرفدارانش، احمد اسماعیل را متهم به قتل او کردند‏[۷]‎

احمد اسماعیل پس از مدتی اقامت در نزدیکی بصره توانست عده‌ای را به‌سوی خود جذب نموده و دومرکز در استان بصره و ناصریه و چندمرکز کوچک‌تر در استان­های دیگر عراق تأسیس نماید. وی همچنین توانست حدود پانصدنفر از طرفداران خود را مسلح کند و روز عاشورای سال ۲۰۰۸م را روز قیام برای آزادکردن دو استان بصره و ناصریه مقرر کرد. طرفداران وی نیز در حالی که وسط هیئت­های عزاداری فریاد می‌زدند: «مهدی آمد مهدی آمد» به‌سوی پلیس بصره تیراندازی کردند و به‌‌شدت با آن‌ها درگیر شدند. درگیری به ناصریه هم کشیده شد و به مدت یک‌هفته ادامه یافت و حدود صدنفر از آن‌ها کشته و چندصدنفر نیز دستگیر شدند و احمد اسماعیل نیز فراری و مخفی شد. به‌دنبال این امر، پرونده‌ای امنیتی برای وی نزد پلیس بصره تشکیل شد که در قسمتی از این پرونده آمده است: «یمانی احمد اسماعیل صالح الحسن از عشیره البوسویلم و متولد سال ۱۹۶۸م است».‏[۸]‎ رئیس پلیس بصره پس از این واقعه درباره وی چنین گفته است: «ما با خانواده وی ملاقات کرده و اطلاعاتی درباره او جمع‌آوری کردیم و برای ما معلوم گشت که وی از خانواده‌ای علوی نبوده و نسب به پیامبر اسلام نمی‌برد و از سحر و شعبده و هیپنوتیزم برای جذب افراد استفاده می‌کند».‏[۹]‎ نکته قابل تأمل و تأسف‌باری که در گزارش رئیس پلیس بصره درباره این جریان آمده این است که بیش‌تر کسانی که جذب وی شدند جزو فرهنگیان، دانشجویان، اساتید دانشگاه، فارغ‌التحصیلان حوزه علمیه و مهندسین هستند.‏[۱۰]‎ وی همچنین تأکید می‌کند  که با تعدادی از دستگیرشدگان گفت‌وگو کرده و متوجه شده علت ایمان آن‌ها به احمد اسماعیل رؤیا بوده است؛ به‌گونه‌ای که بعضی از آن‌ها گفته‌اند: امام حسین و حضرت زهرا سلام‌ﷲ علیهما را در خواب دیده‌اند که به احمد اسماعیل سفارش کرده‌اند. بعضی دیگر، سفارش حضرت مسیح(ع) و رسول خدا(ص) در خواب را علت ایمان خود به وی ذکر کرده‌اند.‏[۱۱]‎

احمد الحسن

احمد اسماعیل اگرچه در ابتدا، حرکت خود را به‌عنوان همان یمانی وعده‌داده‌شده در روایات آغاز کرد، ولی رفته‌رفته ادعای خود را توسعه داد و علاوه بر یمانی‌بودن، ادعا نمود فرزند امام مهدی(ع) و وصی و نماینده آن حضرت است. وی درعین‌حال خود را مهدی نیز خوانده و بسیاری از روایات مهدی(ع) را بر خود تطبیق کرده است.‏[۱۲]‎ ادعاهای احمد اسماعیل را می‌توان به‌صورت ذیل خلاصه نمود:

* سید یمانی است؛

* وصی و جانشنین امام مهدی(ع) و اولین جانشین از جانشینان آن حضرت که مهدی خوانده می‌شوند است؛

* فرزند امام مهدی(ع) است.

نکته مهم و تأثیرگذار درباره احمد اسماعیل و سیر ادعاهایش این است که او تلاش می‌کند تا القابی که مخصوص امام زمان(ع) است را نیز درباره خود به‌کار ببرد. احمد اسماعیل با استفاده از این ادعا که لقب مهدی و صاحب‌الامر و قائم در روایات برای یمانی نیز به‌کار برده شده است، در بسیاری مواردِ کاربرد این واژه‌ها دست برده و آن‌ها را به یمانی معنی کرده است؛ مثلاً در روایتی وارد شده تا تعداد یاران قائم(ع) به ده‌هزار نفر نرسد قیام نخواهد کرد.‏[۱۳]‎ همچنین عنوان پنجمین از فرزند هفتمین را که یکی از عناوین امام مهدی(ع) در روایات‏[۱۴]‎ است به نفع خود به‌کار برده و خود را مصداق آن می‌داند.‏[۱۵]‎ از این‌گونه موارد در کلام او و پیروانش بسیار است؛‏[۱۶]‎ ولی در این تطبیق از هیچ‌معیاری پیروی نمی‌کنند؛ یعنی معلوم نیست در چه مواردی، منظور از واژه قائم و مهدی، یمانی است و در چه مواردی منظور از آن‌ها امام زمان(ع) است. از همین‌رو گاهی این دوواژه را بی‌هیچ قاعده و قانونی، به یمانی تطبیق می‌دهند. البته شاید بتوان یک قانونی برای این امر استنباط نمود و آن این‌که احمد اسماعیل بر این باور است که حکومت بدون جنگ و در حالی که امام مهدی(ع) در خانه خود نشسته است، به آن حضرت می‌رسد؛ بنابراین، منظور از این دوواژه در همه مواردِ کاربرد آن‌ها در روایات که به جنگ و قیام و غیبت اشاره دارد، یمانی است. از همین‌رو، احمد اسماعیل برای قیام خود، همان سیری را تصویر نموده است که تا دیروز، همه – از جمله پیروانش – آن را همان سیر قیام امام زمان(ع) می‌شناختند؛ حال این احمد اسماعیل است که غایب می‌شود و سپس قیام می‌کند و بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود و به مدت هشت‌ماه با دشمنان می‌جنگد و جبرئیل و میکائیل با او بیعت و از او حمایت می‌کنند و حکومت عدل جهانی را برپا می‌کند و سرانجام، آن را به جدّ خود که کاری جز خانه‌نشینی ندارد، تسلیم می‌نماید و بعد از مدت کوتاهی و پس از مرگ وی، جانشین او می‌شود و دست آخر، آن را به مهدیِ بعد از خود – که معلوم نیست کیست و چرا هویت او را حتی برای پیروان خود مشخص نمی‌کند – تحویل می‌دهد.

بی‌تردید جریان احمد اسماعیل جریانی انحرافی است که با هدف ضربه‌زدن به اندیشه مهدویت و علمای شیعه در کشور عراق شکل گرفته و رفته‌رفته شکل کلامی به خود گرفته است. به‌نظر می‌رسد هدف اصلی وی ادعای مهدویت بوده است که ابتدا در قالب ادعای یمانی‌بودن، آن را مخفی کرده است؛ یعنی او مانند هر مدعی دیگری که با تفکر وارد عرصه می‌شود، ابتدا ادعای اصلی خود را مخفی نگاه داشت و ادعایی نمود که طبایع شیعیان – که گروه هدف هستند – از آن منزجر و متنفر نشود؛ تا کم‌کم و با برنامه و زمان‌بندی مشخص، بتواند هدف اصلی خود را به آن‌ها که ادعای ابتدایی‌اش را پذیرفته بودند، القا کند؛ در چنین حالتی و با توجه به مقبولیت و محبوبیتی که نزد آن‌ها به‌دست آورده است، ادعای اصلی او، به‌راحتی پذیرفته می‌شود. به‌راستی چرا احمد اسماعیل مانند دیگرهمسانان خود در عراق – مثل برزنجی و کرعاوی – به‌صورت شفاف ادعای مهدویت نکرد؟ جواب آن این است که ادعای مهدویت لوازم و مشکلات بسیاری دارد. نخستین مشکل این است که مهدی(ع) در مکه قیام خواهد کرد و با او بین رکن و مقام بیعت خواهد شد و از آسمان، نام او صدا زده می‌شود و امور دیگری که تحقق آن‌ها فقط به‌دست خداست. اگر او (احمد اسماعیل) ادعای مهدویت می‌نمود، قطعاً این امور از او مطالبه می‌گردید و خیلی زود، دست او رو شده و ادعای او به تمسخر گرفته می‌شد؛ ولی وقتی ادعای مهدویت با ادعای یمانی‌بودن توأم گردد، راه فرار از این‌گونه مطالبات راحت خواهد بود؛ زیرا هروقت از او معجزه و تحقق نشانه‌های مهدی(ع) طلب شود، ادعا می‌کند که من یمانی یا مهدی اول هستم؛ نه مهدی موعود. با این روش، از پراکنده‌شدن طرفداران خود جلوگیری می‌کند و هروقت از او لوازم یمانی‌بودن خواسته می‌شود – مثل این‌که چرا قیام و زمینه‌سازی نمی‌کند – به خصوصیات مهدی(ع) تمسک می‌جوید و به‌راحتی پاسخ می‌دهد: باید تعداد یاران به ده‌هزار نفر برسد و هنوز چنین نشده است. هروقت هم که در قیام و نبرد شکست بخورد – درحالی‌که شکست در قیام مهدی(ع) راه ندارد – پاسخ می‌دهد: من یمانی هستم و شکست برای یمانی امکان دارد! اگر هم پیروز شود، از آن به‌عنوان نشانه‌ی مهدویت خود یاد می‌کند.

سؤال دیگر درباره احمد اسماعیل این است که چه‌چیزی باعث شد او به ادعای یمانی‌بودن اکتفا نکند و ادعای مهدویت را نیز به آن ضمیمه نماید؟ پاسخ این سؤال نیز روشن است و آن این است که ادعای یمانی‌بودن، هدف اصلی حامیان او را که همان زیر سؤال بردن اعتقادات شیعه است، تأمین نمی‌کند. احمد اسماعیل با این دیدگاه که او جهان را از عدل و داد پر خواهد نمود، نور امیدی در دل کسانی که او را باور کرده ­اند ایجاد می‌کند؛ ولی با توجه به این‌که این امر ادعایی بیش نیست، پس از مدتی (که وعده‌ها محقق نشوند) تخم ناامیدی در دل آن‌ها کاشته می‌شود و ثمره آن، پیداشدن شک و تردید نسبت به اصل اندیشه مهدویت است و این­، همان هدفی است که توسط حامیان همه مدعیان دنبال می‌شود.

Exit mobile version