سخنان آیتﷲالعظمی وحید خراسانی در روز شهادت امام حسن عسکری(ع)، درباره کرامات و علم امام یازدهم شیعیان، آغازگر مباحثه و گفتگوهایی شد که در ابتدا انتقاد برخی از چهرههای سیاسی را در پی داشت و سپس برخی از اساتید حوزه علمیه قم، به پاسخگویی در این زمینه پرداختند و این گفت و گو همچنان ادامه دارد.
آیتﷲالعظمی وحید خراسانی، ۱۷ آذر ۱۳۹۵، در بیاناتی درباره ویژگیهای امام، وظایف مومنان را دو مورد دانست؛ اول معرفت امامت، و دوم، معرفت امام زمان. وی سپس به تبیین ویژگیهای امام حسن عسکری(ع) پرداخت و او را خزینه علم ﷲ و خزینه علم نامتناهی دانست. این استاد درس خارج حوزه علمیه قم، در ادامه سخنان خود، به بیان حکایتی پرداخت که راهبی نصرانی، برای بارش باران دعا کرد و امام حسن عسکری(ع) با تکیه بر علم الهی، فاش کرد که استجابت دعای راهب، ناشی از استخوان یکی از انبیای بنیاسرائیل بوده است، نه از قدرت خود آن راهب مسیحی.
بخشی از بیانات آیتﷲالعظمی وحید خراسانی که مورد نقد سید عطاءﷲ مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفت، در ادامه میآید:
باران نیامد، همه علمای مذهب رفتند به دعای باران. قطرهای نازل نشد. یک راهب نصرانی آمد، تا دست بلند کرد به آسمان، مثل سیل باران سرازیر شد. همه مسلمانها مضطرب [شدند]. کار به جایی رسید که اشقی الاشقیا، خلیفه عباسی بیچاره شد. دید تخت و تاج در خطر است. پناهنده شد به حضرت عسکری. گفت: یابن رسول ﷲ! امت جدّت را دریاب. این است امام حسن عسکری. فرمود: فردا اعلان عمومی بشود؛ مسیحی، یهودی، مسلمان بیایند به دعای باران، من هم میآیم، آن راهب هم بیاید. فردا غوغایی شد… اینها در تاریخ مجهول مانده، [انگار] همچو روزی اتفاق نیفتاده؛ اسلام در خطر، مسیحیت در ظفر؛ دست بلند کرد راهب به طرف آسمان. امام دست دراز کرد، دستش را گرفت. از بین دو انگشت چیزی درآورد. فرمود: حالا دعا کن. [راهب] دستها را بلند کرد، ابرهای متراکم همه پراکنده شدند. خلیفه عباسی مات و مبهوت [ماند که] چه خبر شده است؟ پرسید: یابن رسول ﷲ! واقعه چیست؟ فرمود: این استخوان یکی از انبیاء بنی اسرائیل است، خاصیت استخوان نبی این است که اگر بلند بشود به طرف آسمان، مثل سیل باران سرازیر میشود. فرمود: حالا دعا کن. دست برداشت ابرها پراکنده شد. اگر آن روز امام یازدهم نبود، الان من و تو معلوم نیست آیا مسلمان بودیم یا مسیحی؟ این جور اثر کرد. این است امام یازدهم.
عطاءﷲ مهاجرانی، ۱۹ آذر ۱۳۹۵، در واکنش به این اظهارات، با اشاره به رواج مداحی و «سخنان بی اعتبار مداحان و مرثیهخوانان»، آیتﷲ وحید خراسانی را دارای درس و بحثی گرم و پراستقبال در حوزه علمیه قم خواند و او را فقیهی مسلط، اصولی ممتاز، و دارای دستی قوی و ذوقی رفیع در خطابه دانست. این وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، در ادامه با ذکر بخشی از سخنان آیتﷲالعظمی وحید خراسانی، چند نکته درباره آن ذکر کرد. به گفته مهاجرانی، داستان نقل شده از سوی آیتﷲ وحید خراسانی، در نیمه دوم قرن ششم هجری در دو کتاب ذکر شده که هر دو کتاب، سرشار از داستانهای خیالانگیز، سست و بیاعتبارند. مهاجرانی همچنین راوی این واقعه را شخصی به نام علی بن حسن بن شاپور دانسته و اضافه کرده است که چنین شخصیتی، «به کلی مجهول و متروک است و هیچ نشانی از ایشان در تمامی کتب درجه اول رجالی شیعه وجود ندارد.» مهاجرانی در ادامه چنین نوشته است: «چگونه آیتﷲ وحید، سخن فرد متروک و مجهول و بیهویتی را روایت کردهاند و فراتر از آن را پذیرفتهاند؟»
عطاءﷲ مهاجرانی، در بخش دیگری از یادداشت خود، اصل مورد اشاره آیتﷲ وحید خراسانی را زیر سوال برده و چنین نوشته است: این اصل که استخوان پوسیده پیامبرِ در خاکشده، اگر مکشوف شود و رو به آسمان قرار گیرد، باران میبارد، از کجاست؟ این روایتها و مطالبی از این دست، دین و ایمان را در قلمرو جادو و جنبل تنزل میدهد.» او همچنین با اشاره به جمله «کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا» که از امام صادق(ع) روایت شده، اضافه کرد: «مکتب شیعه که کتاب اصول کافیاش با کتاب العقل آغاز میشود، چرا بایست مرجع تقلیدش خرافهای را با لحن حماسی تبلیغ و ترویج کند؟ کاش مراجع مقیم قم هم شکوه و وقار و دقت و باریکبینی و نازکاندیشی مرجع اعلای تقلید، سید سیستانی را داشتند.»
آیا نیامدن نام یک راوی در کتب درجه اول رجالی، دلیل بر بیهویت بودن اوست؟
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نائینی، از اساتید برجسته حوزه علمیه قم و از چهرههای شناختهشده «نشست دورهای اساتید»، به یادداشت عطاءﷲ مهاجرانی واکنش نشان داد و به ذکر چند نکته پرداخت. این استاد درس خارج فقه و اصول، ابتدا این پرسش را مطرح کرده است که «آیا صدور کرامات و معجزات از انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام، مورد انکار جناب عالی است؟» وی همچنین پرسیده است: «آیا نیامدن نام یک راوی در کتب درجه اول رجالی، دلیل بر بیهویت بودن اوست؟ و عناوین «متروک» و «مجهول» و «بیهویت» را دارای بار معنایی همسان با «مهمل» میدانید؟ و اساسا آیا تنها راه اثبات توثیق، راوی کتب رجال است؟»
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نائینی، در ادامه پاسخ خود به سید عطاءﷲ مهاجرانی، نوشته است: «جناب عالی در یادداشتتان عدهای از بزرگان فقها و محدثین بزرگوار امامیه مانند فقیه بزرگ، مرحوم ابن حمزه را متهم به نگاشتن کتاب یا احادیث خیالانگیز، سست و بیاعتبار کردهاید…. پرسش این است که اگر جناب ابن حمزه(ره) در قیامت به حضرت عالی بگویند این روایت را از فلان کتاب متقدم که به دست شما نرسیده آوردهام، و از نظر کلامی نیز چنین کراماتی را برای انبیا و ائمه طاهرین محال نمیدانم، چه اینکه نمونههایی از این دست در قرآن کریم نیز آمده است، و شما با این ادبیات در نقد، پارا از نقد علمی فراتر نهاده و به اعتبار من خدشه وارد آوردهاید و مرا به عنوان یک خیالپرداز سستنویس معرفی نمودهاید، واقعا چه پاسخی خواهید داشت؟»
این استاد برجسته حوزه علمیه قم، همچنین با اشاره به بخشی از یادداشت مهاجرانی درباره آیتﷲالعظمی وحید خراسانی، تاکید کرده است: «مراجع عظام مقیم قم را با این عبارات مورد طعن قرار دادهاید که کاش مراجع مقیم قم هم شکوه و وقار و دقت و باریکبینی و نازکاندیشی مرجع اعلای تقلید، سید سیستانی را داشتند. هیچ تردیدی در اوصافی که برای مرجع عالی قدر حضرت آیتﷲالعظمی سیستانی دام عزت آوردهاید، ندارم، اما میخواهم نمونهای از دقت و باریکبینی معظم له را که به آن تذکار دادهاید برایتان بازگو کنم. دوستان زیادی از ایشان نقل کردهاند که هر شب برای طول عمر حضرات آیات عظام، وحید خراسانی و صافی گلپایگانی دعا میکنند. در طول بیست سال مرجعیتشان هر اقدامی که توانستهاند، برای تقویت و تکریم بزرگواران نمودهاند، چون نیک میدانند که بخش مهمی از شکوه و عظمت حوزه و تشیع در زمان حاضر، مرهون تلاش این سروران است.»
تکلیف خود را با نقل وقایع غیبی در قرآن روشن کنید
آیتﷲ ابوالقاسم علیدوست، از اساتید درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم هم به یادداشت عطاءﷲ مهاجرانی واکنش نشان داد و برخی از تعابیر مهاجرانی را فاقد آداب مواجهه با مقام مرجعیت دانست و گفت: سخن اینجانب با جناب مهاجرانی، از قرائت نخستین صفحات قرآن کریم آغاز میشود که غیبباوری (یؤمنون بالغیب) را در شمار اوصاف پرواپیشگان برشمرده است. خداوندی که آقای مهاجرانی نگران تنزل یافتن دین او شده است، در کتاب آسمانی خود، ایمان به غیب را ابتدا به صورت نظری تعلیم داده و آنگاه با نقل وقایعی به تعمیق این ایمان در جان خود پرداخته و بدین منظور، پیروان قرآن را عملا به تماشای وقایعی نشانده که در آن وقایع، گاه شتری زیبا از دل صخرهای خارج میشود.»
آیتﷲ علیدوست، در ادامه، موارد فراوانی از اشارات قرآن کریم به معجزات و امور غیبی را برشمرده و سپس تاکید کرده است: «گویا ایمان به غیب آنقدر برای خداوند مهم بوده که به صرف توصیه بسنده نفرموده، بلکه با ارائه نمونههایی فراوان میخواهد چشم مادیزده انسان را با مشاهده مکرر این وقایع، عملا از کوتهبینی مادیزده نجات بدهد و با جمال غیب آشنا کند. درست است که اسلام عزیز ما را به سادهانگاری امر غیب و زودباوری در آن سوق نداده، اما بالاخره جناب مهاجرانی اگر بخواهد نقل کرامات اهل بیت علیهم السلام را آن هم وقتی توسط یک مرجع تقلید انتخاب شده باشد، جادو و جنبل بنامد، باید تکلیف خود را با نقل این همه واقعه غیبی در قرآن روشن کند.»
این استاد دروس خارج حوزه علمیه قم، در پایان تاکید کرده است: «نکند جناب مهاجرانی که خود روزگاری با نوشتن کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی»، به مصاف یک مسلماننمای مقیم بریتانیا رفته بود تا از ساحت قرآن کریم دفاع کند، به سرنوشت سراحمدخان هندی دچار شود که غیبیات قرآن را با مادینگری تأویل برد.»