سالیان زیادی است روحانیت با پوششی همچون عبا، قبا، لباده، عمامه و نعلین در بین مردم شناخته شده و این نوع پوشش، معرف روحانیت شده است.
در این بین سهم بانوان طلبه از پوششی که معرف اصلی این صنف باشد، طی سالهای بعد از استقرار رسمی حوزههای علمیه خواهران و معرفی صنفی از جنس زنان بهعنوان طلبهی حوزههای علمیه، با سلیقهی صنفی یا شخصی همراه بوده است.
برخی بر این باورند که بانوان طلبه باید سهمی از شناختهشدن در عرصهی اجتماع بهعنوان یک طلبه داشته باشند و متحدالشکل کردن پوشش بانوان را خواستارند.
سلایق شخصی بانوان طلبه سبب شده، تنوع و تکثر پوشش را شاهد باشیم که میتوان از آن بهعنوان «پوشش حداقلی و حداکثری» یاد کرد.
برخی «روبنده»، «پوشیه» و «مقنعه»، برخی روسری تیره و برخی دیگر از روسری روشن و عدهای سِتکردن آستینچه و روسری را برگزیدهاند؛ بهعبارتی شاید بتوان گفت که سیر و روند پوشش بانوان طلبه عرفپذیرتر شده است.
حل این مناقشه که کدام پوشش معرف صنف طلبگی است و کدام پوشش نخواهد بود، سئوالی است که اظهار نظرهای متفاوتی را به همراه داشته است؛ برخی سِت کردن آستینچه و روسری یک بانوی طلبه را لباس شهرت مینامند و برخی دیگر سرکردن روسری روشن طلاب را خلاف عادت مشهور طلاب دانسته و عدهای میگویند کجای دین گفته روسری روشن نپوشید!
گرچه کارزار امروز در باید و نباید حجاب، حجاب اجباری یا انتخابی است؛ اما این کارزار در بین بانوان طلبه از پوشش حداقلی یا حداکثری حکایت دارد! پوششی که آیا همگرایی با عرف جامعه را به همراه خواهد داشت و یا جامعه را با خود همراه خواهد کرد؟!
آیا روند تحولی پوشش بانوان طلبه، به پوشش حداقلی منجر خواهد شد؟!
(تصویر از رسا)