مباحثات
یادداشت وارده

دفاع بی‌دردسر وهجمه کم‌خاصیت

عکس:خبرگزاری حوزه/عارف عبدالله‌زاده

چندی پیش در سالروز میلاد قمر منیر بنی‌هاشم گزارش خبرنگار محترمی از قاب جادوئی تلویزیون پخش شد که علی‌الظاهر به اشتباه جمله‌ای را گفت که مورد انتقاد به‌حق مدافعین حریم ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار گرفت. ایشان در آن بیان به جای تعبیر به تبعیت اباالفضل علیه‌السلام از «امام زمان خویش» تعبیر به تبعیت از «ولی‌فقیه زمان خویش» می‌نماید، که ناگفته پیدا است تعبیر بسیار نادرستی است و همانطور که حضرات منتقدین هم اشاره فرموده‌اند طبق بیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام «لایقاس بآل محمد من هذه‌ الامة احد».
لکن خود مستحضرید که برد منفی این بیان در حد گفتار در همان لحظه یا نهایتا یک گفتمان‌سازی بعیدالطریقی بود که شاید بسنده کردن به یک تذکر مختصر هم کفایت می‌کرد.
لکن غفلت عمومی‌ای که در بین حضرات مدافعین حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام و اعزه و طلاب گرانسگ (ادام‌ﷲ عزهم) فراگیر شده غفلتی نابخشودنی و خوابی به مانند خواب چوپان در کنار گرگ‌های درنده است که اگر دیر به داد آن برسند جز ذلت دنیا و سرافکنی عُقبی در محضر چهره‌های نورانی آل‌ﷲ نتیجه‌ای نخواهد داشت.
چندی است در مشهد مقدس شخصی به تعبیر خودش صوفی مسلک و همفکران‌اش تمام سرمایه‌های تشیع را به سخره گرفته و مُدرس عقاید شیعه در میان طلاب و حتی دانش‌آموزان گشته، به طوری که اداره امور جوانان آستان مقدس رضوی علیه افضل‌التحیة والسلام در اختیار اینان است.
یادم است در اوان جوانی به فلسفه علاقه‌ای وافر داشتم و بدین منظور و جهات دیگر از مشهد به قم هجرت نمودم تا فلسفه را بی‌طرفانه بفهمم و قضاوت کنم، و به نصایح بزرگان کمتر گوش دادم که این جمله را در گوشم زمزمه می‌کردند که طبق فرمایش علی علیه‌السلام در تمثیل برای استفاده از بیانات آل‌ﷲ علیهم‌السلام «یردونه ورود الهیم العطاش»، باید همانند تشنه بر استخر ولایت ایستاد تا سیرابت کنند (کنایه از اینکه اگر خودت را جای دگر سیر کرده‌ای، حتی دریای اهل‌بیت برایت مفید نیست).
لکن از همان اوان که گفتند اصالة‌الوجود، نفهمیدم اصالت یعنی فرش، یعنی عرش، یعنی پدر، یعنی مادر، یعنی چه. گفتند عرض بدون جوهر نمی شود، گفتم خب جوهر هم بدون عرض نمی‌شود و شکل نمی‌گیرد و ده‌ها سؤال انباشه و بی‌پاسخ دیگر. اما بالاخره ما را اینگونه توجیه کردند که لسان فلسفه لسان مبارزه با ملحدان و آتوئیست‌ها و در یک کلمه دین‌ ناباوران است، تا با شمشیر برهان و استدلال و مغلطه و سفسطه و … دهان یاوه‌گویان ضد دین را ببندند و در مخاصمه روانی و رسانه‌ای غالب گردند، که سلمنا قبول کنیم و دین مبین اسلام را نعوذ بﷲ عاجز از تسلیم کردن بی‌دینان بدانیم و مناظرات عقائدی ائمه مظلوم‌مان را نعوذ بﷲ به تاریخ پیوسته بپنداریم.
ولی این آقایان مشارالیه چندی است در مشهد کارگاه دوره معارف کاربردی را در حد وسیع و در اردوگاه‌های اطراف مشهد (در میان مکاتب عقائدی بی‌خاصیت مشهد) به‌پا کرده و زیرکانه به جای بحث نبوت‌شناسی یا امامت‌شناسی آن را تبدیل به راهنماشناسی نموده‌اند. اینان نبوت را تقسیم به تشریعی و انبائی، و برای راه‌یافتگان خود مقام تشریع قائلند و با نوشتن کتبی چون تطهیرالشیعة عن حدیقة‌الشیعة، شهید عارف و … فقهای ما همچون مقدس اردبیلی و شهید اول (رض) را به مسلخ کینه‌توزانه و جاهلانه خود می‌برند.
در خود آستان مقدس رضوی دوره کشوری تربیت استاد عقائد اسلامی برگزار و از میان هزاران داوطلب ۱۷۰ طلبه جوان با دل پاک، ولی از همه‌جا بی‌خبر را در کام اژدهای جهل خود می‌ریزند و آنها را بر دامن جوانان پاک شیعه می‌نشانند. راستی در دوره عقائد اسلامی غیر از فلاسفه‌ی مطرح عقائدشناس دیگری وجود نداشت؟! آیا اسمی از تراث کلامی شیعه به نحو صحیح در آن دوره‌ها برده می‌شود؟ راستی مگر قرار نبود این به ظاهر اساتید فلسفه فقط بی‌دینان را به صراط دینداران دعوت کنند، از کی استاد عقائد شده‌اند ما خبر نداریم؟!
اینجاست که با کمال خجلت از طرف خودم و همه کسانی که در کوچک‌ترین مضال مدافعان ولایت‌اند از محضر ثامن‌الحجج علیه‌السلام پوزش می‌طلبم و شرمندگی خودم را از طلبه بودن و سرباز درگاه آن بزرگواران ابراز می‌نمایم.
به امید ظهور آن کسی که به تعبیر امیر علیه السلام «يَعْطِفُ‌الْهَوَى عَلَى‌الْهُدَى إِذَا عَطَفُواالْهُدَى عَلَى‌الْهَوَى وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى‌الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى‌الرَّأْيِ»‌

توجه: این یادداشت لزوما دیدگاه مباحثات نیست و آماده دریافت نظرات مخاطبان هستیم.

Exit mobile version