حجتالاسلام استاد سروش محلاتی در چند فایل صوتی و با معیار قرار دادن خاطرات دهه هفتاد مرحوم آیتﷲ هاشمی رفسنجانی به برخی نتایج بسیار مهم و مبنایی در حکمرانی جمهوری اسلامی ایران رسیده است. «نظام خطابه محور»، «نظام خودسری پذیر»، «نظام مدیریت دوگانه»و… از جمله آنان است.
همه کسانی که در متن نظام جمهوری اسلامی ایران بودهاند، از جایگاه خاص و کاملا تاثیرگذار مرحوم آیتﷲ هاشمی رفسنجانی آگاه و بدان معترف هستند. در این بین خاطرات روزنگاشت ایشان نیز یکی از اسناد مهم وقایع چهل ساله جمهوری اسلامی ایران است. اما آنچه که انگیزه اصلی نگارش این نقد شده است اقدامی دور از مبانی تحقیقی و منصفانه در چند فایل صوتی اخیر توسط استاد سروش محلاتی است. یکی از اصول و روشهای مهم برای نتیجهیابی کلی درباره مجموعه رفتارهای حاکمیتی، نگاهی جامع به همهی دیدگاههای مختلف است. اساسا معیار قرار دادن تک خاطره بدون حتی درصدی احتمال خطا در دیدگاه و روایت، اقدامی دور از انصاف و دور از شأن و ساحت محققین و اندیشمندان است. بنده نگاه کاملا منفی درباره روایت و خاطرات مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی را دور از انصاف میدانم و به همین میزان نیز اعتماد مطلق را هم کاملا نادرست. اقدامی که متاسفانه جناب سروش محلاتی در این مجموعه مطالب مرتکب شده است.
ایشان بدون ذرهای احتمال خطا در روایت، یا نادرستی در دیدگاههای راوی خاطرات، به نتایج کلی حکمرانی در جمهوری اسلامی دست یافته است. از جناب سروش محلاتی جای تعجب است که ندانند عرصه سیاسی توأمان با رقابت، همیشه دیدگاهها و روایتهای بازیگران این عرصهها را تحتالشعاع قرار میدهد. منافع سیاسی، حزبی، اقتصادی و… قدرتمندان باعث میشود واقعیات را آنگونه که مطابق منافع خود است، ببینند و روایت کنند.
برای نمونه در فایل نخست به ماجرای هشدار رهبری در خصوص «ثروتهای بادآورده»پرداخته شده است. آنگونه که آقای هاشمی روایت کرده است مسئولان مختلف با گرایشهای سیاسی گوناگون در گفتوگو با ایشان از تاثیرات نامطلوب این مواضع ابراز نگرانی کرده و آن را تهدیدی بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی دانستهاند. این در حالی است که همگان بر نوع نگاههای اقتصادی و مبانی عدالتی مرحوم آقای هاشمی واقف بوده و مخالفت ایشان با نظر رهبری در این زمینه را به خوبی میدانند. طبیعی است که -حتی ناخواسته- زاویه دید ایشان در نوع دریافت دیدگاهها و روایت آن تاثیر مستقیم داشته باشد. اما از یک پژوهشگر فقهی جای تعجب است که حتی احتمال چنین تاثیرپذیری را ندانسته و روایتهای مطرح شده را تمام واقعیت موجود انگارد.
اگرچه خارج از موضوع بحث است، اما خطای بعدی استاد سروش محلاتی این است که هنوز متوجه نشده است که مفاسد اقتصادی و هزاران اختلاس و مانور ثروت در دههی اخیر، حاصل سه دهه بیتوجهی به رانتبازی اربابان ثروت و قدرت است -از دولت آقای هاشمی گرفته تا احمدینژاد- و اگر از همان اواسط دهه هفتاد این هشدارها جدی قلمداد میشد، امروزه مفاسد اقتصادی در این حد گسترش نمییافت. گویا جناب سروش محلاتی در فضایی دیگر از مردم ایران زندگی میکنند و متوجه نیستند این مفاسد مردم را چگونه به ستوه آورده است!
با عرض پوزش و تاسف باید نکتهای را صراحتا بیان کرد. اگرچه تصور نمیکردم به این زودی زمان بیان آن فرا رسیده باشد! بسیاری از خوانندگان نخبگانی آثار استاد سروش محلاتی-از طیفهای مختلف حوزه و دانشگاه با گرایشهای گوناگون سیاسی- معتقد بودند مبانی ورود ایشان به مسائل و زاویه دید و مبنای نقد، براساس کینهی خاصی است که ایشان نسبت به برخی افراد یا جایگاههای حاکمیتی دارند.
جالب اینجاست که این درک و فهم از شخصیت ایشان با انتشار فایلهای اخیر و مورد بحث، از سطح نخبگانی به سطح عمومی هم گسترش یافته و حتی یک مخاطب با سطح اطلاعات عمومی هم میتواند به خوبی منشأ این نگاه را درک کند. به اعتقاد بنده خیلی زود بود که استاد سروش محلاتی جایگاه خود را از یک محقق حوزوی به یک ستوننویس روزنامه تقلیل دهد. در واقع خود ایشان باعث شدهاند نامشان از لیست محققین به گزارشنویسان ساده و پرغلط منتقل شود و نباید در آینده از بیتوجهی به آثار و سخنان خود گلهمند باشند.