مباحثات

سنجه‌ای برای جریان ولائی در حوزه

در روزهای اخیر بخشی از سخنان حجت‌الاسلام حامد کاشانی در برنامه تلویزیونی مورد توجه افراد مختلف قرار گرفت. بخشی که در تبیین جایگاه توحید و ولایت بود و تلاش می‌کرد توضیح دهد در دیدگاه شیعه شناخت توحید هم باید از مسیر ولایت و اهل‌بیت باشد.

سبق لسان یا سوء تفاهم و یا هر دلیل دیگر وجود دارد که گوینده منظور خود را نتواند به خوبی بیان کند یا اینکه به دلایل مختلفی سخنان به صورت گزینشی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شود – همانطور که متاسفانه مصادیق زیادی وجود دارد- اما واکنش‌ها و نوع مواجهه جریان‌های مختلف از جهتی برای بنده جالب بود. بدیهی است که هر فردی ممکن است اشتباهاتی داشته باشد و مطلب پش‌رو به منزله حمایت مطلق از حجت‌الاسلام کاشانی نیست.

قریب به اتفاق کسانی که سخنان حجت‌الاسلام کاشانی را مورد انتقاد قرار داده و فراتر از آن وی را تخریب کردند، کسانی بودند که اساساً باورهای دینی را قبول ندارند و به هر بهانه تلاش می‌کنند بنیان‌های دینی و اعتقادی جامعه را متزلزل کنند. انتقاد این افراد در ماجری اخیر ظاهراً غلو جایگاه اهل‌بیت(ع) و تحت‌الشعاع قرار گرفتن توحید بود، اما نگاهی به سابقه آنان نشان می‌دهد که توحید و تعبد در امور شرعی هم نقش پررنگ و محوری در اعتقادات و سبک زندگی آنان ندارد.

به نظر می‌رسد اساساً مشکل این افراد نه نگرانی برای باورهای دینی، بلکه بیشتر هجمه به هر آنچه که مربوط به ارتباط فکری یا سیاسی با نظام اسلامی است، می‌باشد.

اما در این بین نوع واکنش و مواجهه‌ی یکی از جریان‌های موجود در حوزه جالب توجه بود و چه بسا می‌توان گفت آزمونی برای رفتار این جریان بود.

در حوزه خرده جریانی در میانه‌ی جریان سنتی وجود دارد که ولایت و اهل‌بیت مشخصه‌ی اصلی آنان است. این جریان فکری «اهل‌بیت» و «ولایت» را پرچم فعالیت‌های خود و شاخص و مرز اصلی با دیگران قرار داده‌اند. ناگفته پیداست در اعتقادات شیعه و باورهای همه‌ی حوزویان در سطوح مختلف ارادت عقلی و قلبی به اهل‌بیت امری بدیهی است، اما این جریان – به زعم خود- پررنگ‌تر از دیگران به این موضوع می‌پردازند.

هرجا که به نوعی دفاع از ساحت اهل‌بیت باشد، بلافاصله با تمام وجود ورود پیدا می‌کنند. برای نمونه زمانی که یکی از چهره‌های ورزشی در شادی پس از گل نوشته‌ای در روی پیراهن خود را نشان داد که باعث بحث‌های مختلف مذهبی شد، این جریان تمام‌قد از او حمایت کردند.

اما چرا این جریان در ماجرای حمله به حجت‌الاسلام کاشانی سکوت مطلق داشتند؟ مگر نه‌ این است که او هم به خاطر تعظیم جایگاه اهل‌بیت سخنانی گفته بود؟

سکوت مطلق این جریان در ماجرای اخیر نشان می‌دهد متاسفانه رفتارهای حزبی و باندی که در فضای سیاسی کشور رایج است، به نوعی در همین جریان‌ها – احتمالا ناخواسته یا نادانسته- حاکم می‌باشد. رفتار سیاسی می‌گوید ما حامی کسی هستیم که فراتر از ایدئولوژی، از هر جهت در تیم و باند خودمان باشد والا حتی اگر دقیقا همان افکار ما را داشته باشد، ولی در گروه و باند خودمان نباشد، برایمان مهم نیست.

برآیند رفتار اخیر این جریان حوزوی به عبارت ساده این شد که: «ما برای اهل‌بیت از فردی حمایت می‌کنیم که از جهات مختلف از جمله نسبت سیاسی با نظام در تیم خودمان باشد!».

چگونه است که هجمه به یک ورزشکار به خاطر اهل‌بیت او را به جایگاهی می‌رساند که به دیدار برخی از مراجع و بزرگان این جریان برود، صفحات اینستاگرام این جریان همگی شعار «ما همه شایان مصلح هستیم» شود، اما هیچ‌گاه هجمه به یک حوزوی نه دیده شود و نه ذره‌ای مورد توجه این جریان قرار گیرد؟ آیا هجمه به حجت‌الاسلام کاشانی به خاطر تعظیم جایگاه اهل‌بیت در اعتقادات شیعه نبود؟

اگرچه در حسن نیت قاطبه‌ی این جریان  و بزرگان آنان در ارادت به اهل‌بیت و ولایت شکی نیست، اما رفتارها و واکنش‌ها نیز به اندازه اعتقادات در سنجش دیگران مهم است و این افراد نباید انتظار داشته باشند رفتار آنان سلیقه‌ای و براساس نسبت‌های اجتماعی و سیاسی برآورد نشود!

Exit mobile version