حضرت آیتﷲ محمد قائنی نجفی درباره قضیه پیش آمده در درمانگاه قران و عترت قم مصاحبهای با سایت جماران داشتهاند که با توجه به جنبه فقهی مصاحبه ایشان و نکاتی که درباره طلبه مذکور فرمودهاند، لازم میدانم چند جمله ای درباره مطالب ایشان ارائه دهم:
یکم: ایشان فرمودهاند: «وظیفه لسانی در نهی از منکر، جایی است که احتمال تاثیر داده شود و اگر احتمال تاثیر آن منتفی باشد، نهی از منکر دیگر موضوع ندارد. لذا اینکه میبینید خیلی از متدینین بیاعتنا از کنار بعضی از مظاهر منکر رد میشوند به دلیل این است که خودشان را مکلف نمیبینند. چون موضوع تکلیف، احتمال تأثیر است وقتی که احتمال تأثیر نمیدهند یک حالت عناد و تقابلی احساس میکنند، تکلیف را از خودشان ساقط میبینند و دیگر داعی ندارند به هر قیمتی برای دیگران ایجاد حساسیت کنند.» درباره این فرمایش ایشان چند نکته قابل تأمّل است:
اولاً احتمال تاثیر به معنای احتمال تاثیر فردی و فوری نیست و چنانچه در موردی با تعدّد امر به معروف و نهی از منکر احتمال تاثیر وجود داشته باشد یا این که احتمال تاثیر در آینده داده شود، وجوب آن قطعی است و تکلیف ساقط نمیشود. درباره بحث حجاب و عفاف آیا اگر واقعاً ده نفر یا بیست نفر در یک روز شخصی را نهی از منکر کنند، آیا فرد خاطی باز هم به خود اجازه میدهد با همان سر و وضع سابق به اماکن عمومی برود؟ چرا شما به جای ترغیب متدینین به توسعه امر به معروف و نهی از منکر، توجیهگر بی اعتنایی آنان به اعظم فرائض الهی میشوید؟
ثانیاً احتمال تاثیر هر چند ضعیف و هر چند در دراز مدت در اغلب موارد امر به معروف و نهی از منکر منتفی نیست و مکلّف نباید به بهانه عدم احتمال تاثیر از تکلیف قطعی شرعی شانه خالی کند که اگر این گونه شد منکرات همه جامعه را فرا میگیرد و امنیت روانی و فضای ایمانی برای قاطبه مؤمنین به شدت خدشهدار میشود. مقام معظم رهبری در زمینه احتمال تاثیر، بیان زیبایی دارند که نقل آن خالی از لطف نیست: «نهی از منکر برای مردم، فقط زبانی است. البته برای حکومت، اینطور نیست. اگر منکر بزرگی باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان».تعجّب نکنید. من به شما عرض میکنم که تأثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفتهام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّهای این کار را میکنند؛ اما همه نمیکنند. همه تجربه نمیکنند، میگویند آقا چرا اثر نمیکند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلًا لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یککلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی میتواند منکر را ادامه دهد؟ … بعضی گفتهاند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من میگویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرونمیرود و اثر نمیکند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است. (۱۳۷۷/۰۲/۲۲ بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران)
دوم: جناب استاد قائنی فرمودهاند: «برخی خیال میکنند که نهی از منکر از این مسیر است، در حالی که اینها نهی از منکر نیست؛ بلکه تسبیب به منکر و موجب نفرت است. لذا خیلی اسباب تأثر است. ممکن است اولیای امر خیال میکنند با مجال و فرصت دادن به این اشخاص، مذهب و دین و شعائر ترویج میشود؛ در حالی که اینگونه نیست. … همچنین ممکن است بعضی از آقایان گاهی با اغراض دیگری این کارها را انجام دهند. مثلاً برای ثبت و مواردی از این قبیل، اینها دیگر ربطی به امر به معروف ندارد. اگر بخواهند از کسی در حال انجام منکر عکس بگیرند، برای اینکه آن را به یک ادارهای منتقل کنند این کار ممکن است عکسالعملهای خوبی نداشته باشد و اشخاص به خاطر حیثیتشان منفعل شوند و عکسالعمل نشان دهند، لذا نقض غرض است.»
اولاً بر فرض که طلبه مذکور از آن خانم عکس گرفته باشد تا در مجامع قضایی ارائه دهد، هیچ دلیلی بر حرمت عمل مذکور وجود ندارد. چرا که عکس گرفتن در یک مکان عمومی بوده نه حریم خصوصی و کسی که در حریم عمومی مرتکب جرم میشود، تهیه عکس از جرم او برای اثبات جرم نه تنها اشکالی ندارد بلکه اگر تنها راه قلع ماده فساد منحصر به آن شود، واجب هم خواهد بود. نظیر عکس گرفتن دوربینهای پلیس از رانندگان متخلف و نظیر عکس گرفتن دوربین های فروشگاهها از کسانی که دستبرد می زنند و … .
ثانیاً این که شخص خاطی به خاطر عکسی که از وی تهیه شده منفعل شود و عکسالعمل نشان دهد، چه ربطی به نقض غرض نهی از منکر دارد؟ بسیاری از افراد مجرم و خاطی وقتی در دادگاه محکوم میشوند عکسالعمل نشان میدهند و قاضی را ظالم را مینامند. آیا این منجر به نقض غرض تشکیل دادگاه میشود؟ امروزه عکس گرفتن از مجرمان چه توسط دوربینهای مداربسته و چه توسط اشخاص، یکی از راههای اثبات جرم برای قاضی است و عکسالعمل فرد خاطی در برابر آن هم امری طبیعی است و هرگز نقض غرض نیست.
سوم: ایشان در پاسخ این پرسش که «برخی از آقایان معتقدند چنین برخوردی وهن به اسلام و روحانیت است. دیدگاه شما چیست؟» می فرمایند: «قطعاً همینطور است.»
مگر روحانی مذکور چه خطایی مرتکب شده که رفتار او را وهن به اسلام و روحانیت -که از بزرگترین کبائر است – می دانید؟ و جالب این که حضرتعالی نهی از منکر توسط این طلبه را وهن اسلام و روحانیت مینامید ولی نسبت به جسارتهای پیدرپی و فحّاشیهای آن خانم به یک روحانی معمّم اعلان موضع نمیکنید و کار وی را موجب وهن روحانیت نمی نامید!! به راستی چرا در این مواقع، مظلومیت ناهی از منکر و کسی که مورد تعرّض و فحّاشی قرار گرفته دیده نمیشود؟ آیا فکر نمیکنید با نگاهی که حضرتعالی درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر دارید و روشی که حضرتعالی مروّج آن هستید، باید بساط این فریضه را عملاً جمع کنیم؟ چرا که عموم مردم به بهانه عدم احتمال تاثیر، تکلیف را از دوش خویش ساقط میبینند و برخی افراد دلسوز مانند طلبه مذکور و دستگاههای مسؤول هم که حتی حق عکس گرفتن از صحنههای کشف حجاب را برای ارائه به دستگاههای مربوطه ندارند. با این وضعیت منفعلانه و از سرِ ضعف، عملاً باید دست از قانون الزام بر حجاب برداریم و حیا و عفت عمومی جامعه را به بوته فراموشی بسپاریم و در آیندهای نزدیک شاهد فروپاشی کانون مقدس خانواده باشیم.
امیدوارم حضرت عالی این چند سطر را نه جسارت یا اظهار فضل، بلکه درسی ببینید که در محضر یک استاد پس داده میشود تا ان شاءﷲ تاثیرات مثبتی در ادای رسالت حوزههای علمیه درباره فریضه امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد.