برای به دست آوردن تفسیر شیعه از آزادی، با رهیافت اصول استنباط و هرمنوتیک، به موضوع پرداخته شده است و از آنجا که آزادی یک مفهوم مشکک بوده، به برداشتهای گوناگون از آزادی پرداخته شده و آزادی از منظرهای متفاوت، تبیین مفهومی شده است.
برای به دست آوردن تفسیر شیعه از آزادی، با رهیافت اصول استنباط و هرمنوتیک، به موضوع پرداخته شده است و از آنجا که آزادی یک مفهوم مشکک بوده، به برداشتهای گوناگون از آزادی پرداخته شده و آزادی از منظرهای متفاوت، تبیین مفهومی شده است. تبیینهای مفهومی آزادی، مرتبط با مبانی معرفتی است و با تشریح هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی میتوان نوع آزادی مورد نظر آموزههای شیعی را استنباط نمود. هستیشناسی، در آموزههای شیعی بر ارتباط نظام خلقت و امور تشریعی میپردازد و هماهنگی بین دین و دنیا ایجاد مینماید و بر این مبنا، نمیتوان بین امور دینی و دنیایی، جدایی افکند. از سوی دیگر، انسانشناسی آموزههای شیعی نیز بر نیاز انسان بر راهنما و عقل منفصل (پیامبران) اشاره دارد و بر ذات نامستقل انسانی تأکید میکند. در معرفتشناسی نیز به عقل اهمیت داده میشود، ولی عقل، همعرض شرع و وحی قرار نمیگیرد، بلکه در طول وحی مطرح میشود.
از این مبانی، دو نوع استنتاج به دست میآید. اول، آنکه محدودیتها و قلمروهای خاصی برای آزادی مطرح است و تخطی از این قلمروها جایز نیست و میتوان به قلمروهای دینی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی و… اشاره کرد. دوم آنکه آزادیهای مدنی- که شامل آزادی عقیده، بیان و سیاسی است- نیز مرتبط با آن قلمروها معنا پیدا میکند. بدینسان نمیتوان پذیرفت که انسانها در اظهار هر نوع عقیده، آزاد باشند و بدون محدودیت، آنچه در فکر دارند، بر زبان جاری نمایند. آزادیهای سیاسی؛ از قبیل اجتماعات، احزاب، گروهها و غیره نیز بر این معنا تفسیر میشوند. به طور خلاصه میتوان گفت که آزادی مورد نظر آموزههای شیعه بیشتر به آزادی مثبت در آموزههای سیاسی قرابت پیدا میکند و در آن آموزهها نیز بیشتر به اهرمهای کنترلی و منشأهایی که موجب رفتار خاصی میشود، پرداخته میشود. از آنجا که انسان، ذات نامستقل دارد و باید این اهرمها کنترلی را از نصوص دینی (قرآن و متون روایی) به دست آورد، هر چند عقل و عرفیات نیز در ادامه شرع و وحی، به شرط عدم مخالفت با نصوص دینی و وحی، قابل طرح است.