مباحثات
در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر کریم خان‌محمدی؛

احیای مساجد و محلات؛ راه‌حل تقویت حجاب

حجت‌الاسلام والمسلمین کریم خان‌محمدی، دکترای فرهنگ و ارتباطات، دانش‌آموخته سطح خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و رئیس پژوهشکده مطالعات دینی فرهنگ، وابسته به پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است. فعالیت‌های علمی و پژوهشی وی در زمینه ارتباطات و جامعه‌شناسی است. او افزون بر ۳۳ مقاله علمی-پژوهشی در این زمینه، همچنین اجرای چندین طرح پژوهشی را بر عهده داشته که اکنون «آسیب‌شناسی فرهنگ مذهبی ایرانیان» در حال اجراست. دکتر خان‌محمدی، در سال ۱۳۸۵ موفق به دریافت تندیس ملی فداکاری در مقطع دکتری، و سال ۱۳۸۶ استاد پژوهشگر نمونه دانشگاه باقرالعلوم شد.

زندگی در شهرهای بزرگ با فشردگی جمعیت و تراکم اخلاقی و آزادی نسبی و کنترل‌ناپذیری محیط، سبب گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی شده است. ازاین‌رو، کریم خان‌محمدی بر این باور است که در نهادینه‌سازی فرهنگ حجاب و عفاف، باید محله‌ها و مساجد احیا شوند؛ زیرا مساجد، بهترین مکان برای تشکیل هویت دینی است. بنابراین، باید حوزه علمیه از طریق روحانیون، با احیای مساجد در این زمینه نقش‌آفرینی داشته باشد. رسانه ملی پس از نهادهای آموزشی، سهم عمده‌ای در تعمیق یا تضعیف این فرهنگ در جامعه بر عهده دارد. رسانه ملی، می‌تواند با داشتن دیدگاهی سیستمی، ساخت سریال‌هایی با مضامین عالی و هدف‌دار، شخصیت‌پردازی صحیح از بانوان چادری در برنامه‌ها، و غفلت نکردن از پوشش مردان و نظارت تخصصی و محتوایی بر تولیدات، گام‌هایی اساسی در این زمینه بردارد.

به عنوان اولین سؤال، بفرمایید وضعیت عفاف و حجاب را در جامعه امروز ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مسئله حجاب در مناطق مختلف ایران متفاوت است. در شهرستان‌ها مشکلی نداریم. در مناطق روستایی نیز حجاب به صورت سنتی رعایت می‌شود. مشکل در شهرهای بزرگ است. در تهران، ما با پدیده بدحجابی روبه‌رو هستیم. پدیده بی‌حجابی در ایران وجود ندارد، بلکه معضل، -به تسامح،- بدحجابی و به تعبیر دقیق‌تر، حجاب ناقص است. البته به لحاظ عفاف، شاخصه فقط ستر و پوشش نیست. برخی مؤلفه‌ها حکایت از این دارد که در این زمینه، مشکلات و مسائلی داریم. برای مثال، مصرف لوازم آرایشی در ایران بسیار بالاست و گفته می‌شود در این زمینه رتبه اول را در دنیا داریم. این یک شاخصه است. گاهی آمار مزاحمت‌های خیابانی بالاست. این نیز شاخصه‌ای برای ضعف در زمینه عفاف است. در مقایسه با دیگر کشورها، ایران از عفیف‌ترین کشورهاست و حتی در میان کشورهای اسلامی نیز برتر است. ما در آسیب‌شناسی، معیاری داریم. برای مثال، در توسعه، کشور متروپل یا فلان کشور معیار ماست و با آن معیار ممکن است بگوییم کشور ما نیز توسعه‌یافته است یا خیر. اما در این زمینه، معیار، معیارهای اسلامی و شاخص ما، جامعه مطلوبی است که اسلام ترسیم کرده است. بنابراین، اگر وضعیت حجاب را با جامعه مطلوب مقایسه کنیم، ضعف داریم، ولی اگر با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، عفیف‌ترین کشور هستیم. در عین حال، ما با آن الگوی مطلوب عفاف و حجاب اسلامی، فاصله داریم.

با توجه به اینکه سخن را با بحث حجاب آغاز کردید، آیا رویکرد شما درباره وضعیت جامعه فعلی و عفاف اجتماعی، به سمت بانوان گرایش دارد؟

خیر. رویکرد من لزوما بر بانوان نیست. ما بیشتر حجاب بانوان را در ایران مطرح کرده‌ایم. پژوهش‌های صورت گرفته نیز، تصویرسازی از زنان در رسانه‌های ملی است. اگر تصویرسازی مردان در رسانه را دنبال کنید، تحقیق کمتری در این زمینه صورت گرفته است. در برخی از دوره‌ها به مردها توجه زیاد و از زنان غفلت می‌شد. اکنون نیز تحت تأثیر فمینیسم، به زنان بیشتر توجه می‌شود. بنابراین، عفاف و حجاب، هم برای مرد است و هم برای زن؛ ولی حدودش فرق می‌کند. اسلام می‌فرماید برای زن قرص صورت و کفین می‌تواند باز باشد و برای مرد بخش بیشتری از بدن.

چه عواملی را در ایجاد و تشدید وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه، مؤثر می‌دانید؟

دو گونه علل؛ ساختاری و فرهنگی برای وضعیت حجاب می‌توان در نظر گرفت. شیوه رویارویی با هرکدام باید متناسب با آن علل باشد.

الف: منظور از علل ساختاری، این است که متناسب با تحولاتی که در جامعه رخ می‌دهد، خود را متحول کنیم. در غیر این صورت، عدم تناسب، مردم را به بدحجابی رهنمون می‌سازد. برای مثال، یکی از علل ساختاری، بزرگ شدن شهرهاست. وقتی که شهر بزرگ می‌شود، افراد در آن شهر به صورت گمشده زندگی می‌کنند؛ یعنی با اینکه جمعیت شهر زیاد است، افراد تنها زندگی می‌کنند. در شهرهای بزرگ از یک سو کنترل سنتی از بین می‌رود از سوی دیگر، زن‌ها گرایش به تبرج دارند؛ یعنی دوست دارند زیبایی‌های خود را نشان دهند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَقَرْنَ فِی بُیوتِکنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الْأُولَی؛ و در خانه‌های خود بنشینید و چون زنان جاهلیت نخست، خودنمایی نکنید.» (احزاب: ۳۳) با توجه به این آیه، انسانیت در این است که تبرج نکنیم. در جامعه سنتی قدیمی نمی‌توانستند تبرج کنند، ولی در شهرهای کلان مثل تهران که احساس کنترل وجود ندارد، تبرج بروز و ظهور دارد.

از دیگر علل ساختاری، مسئله اشتغال زنان است. در قدیم هم زنان اشتغال داشتند، ولی در خانه کار می‌کردند؛ چادر را کنار می‌گذاشتند و کارشان را انجام می‌دادند. در این دوره، زنان در محیط اداره، بانک‌ها و مانند آن کنار یک مرد کار می‌کنند. محیط کار ایجاب می‌کند که لباس به گونه‌ای خاص باشد، ولی دستور اسلام حجاب است.

ب: یکی از علل فرهنگی، تعامل با فرهنگ‌های بیگانه است. با پیدایش رسانه‌ها و گسترش ارتباطات، امکان ارتباط با کشورهای بیگانه فراهم شده است. این ابزارها زمینه را برای تهاجم فرهنگی ایجاد کرده است. برای مثال، امریکا فرهنگ خود را به ما القا می‌کند، در حالی که با نبود تلویزیون و ماهواره، این نوع تهاجم امکان نداشت. تهاجم فرهنگی از طریق رسانه‌ها و پیشرفت تکنولوژی، امکان‌پذیر شده است. کشورهای غربی الگوهای خود را به ما نشان می‌دهند و می‌گویند زن، بی‌حجاب یا بدحجاب باشد، راحت‌تر است. عده‌ای نیز تحت تأثیر این فرهنگ قرار می‌گیرند.

نقش وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم را در زمینه گرایش به بدحجابی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از منظر جامعه‌شناختی، بهترین قشر، طبقه متوسط است. هرچند کلیت ندارد اما کسی که بسیار فقیر است، دین‌فروشی می‌کند، کسی که بسیار ثروتمند است سرمست می‌شود و اغلب، فرزندان‌شان بدحجاب و ناهنجار هستند. افراد فقیر نیز، به دلیل بی‌پولی، به خودفروشی و دزدی و ناهنجاری روی می‌آورند. پس به لحاظ تئوریک، بهترین طبقه، قشر متوسط است؛ یعنی کسانی که کار می‌کنند و درآمدشان در حد کفاف است. در قرآن نیز آمده است: وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکنْ ینَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ. (شوری: ۲۷)؛ و اگر خدا رزق را برای همه بندگانش فراخ می‌کرد، در زمین طغیان می‌کردند، ولی هر چه را بخواهد به اندازه نازل می‌کند؛ چرا که از وضع بندگانش باخبر و [به حال آنان] بیناست.

وقتی خدا روزی را گسترش دهد، بعضی طغیان می‌کنند. اگر فاصله طبقاتی بیشتر شود، ناهنجاری نیز زیاد می‌شود. به لحاظ تئوریک می‌توان گفت: ما باید برای تعادل جامعه بکوشیم. اسلام با کمونیسم و لیبرالیسم مخالف است. در واقع، هردوی فقر و اشرافیت و اشرافی‌گری در گرایش به ناهنجاری تأثیر دارد. نظر اسلام این است که ثروت باید در حد کفاف بین همه تقسیم شود؛ یعنی هیچ فقیری در جامعه نباشد. دولت، موظف است حداقل معیشت را برای همه افراد جامعه فراهم کند.

برای اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب چه اقدام‌هایی باید صورت گیرد؟

اصلاح‌گر باید به علل پیدایش پدیده‌ای مثل بدحجابی که آسیبی اجتماعی است، توجه داشته باشد و آن‌ها را از بین ببرد. یکی از عوامل ساختاری بدحجابی، بزرگ شدن شهرها و کاهش کنترل‌هاست. در این مسئله باید محله‌ها را احیا کنیم؛ یعنی باید در شهرهای بزرگ، شهرها و محله‌های کوچک احیا شود. هر کس متعلق به یک محله باشد، تا بداند که کنترل می‌شود. از نظر فرهنگی اگر بخواهیم انحرافات مردان و زنان، از جمله بدحجابی کاهش یابد، باید آن‌ها را به محله‌های کوچک وصل کنیم؛ یعنی باید مساجد و محله‌ها احیا و NGOها توسعه یابد. با ترویج NGOها و عضویت افراد مختلف در آن‌ها، رفتار اعضا کنترل می‌شود. باید الگوهایی با محوریت مسجد و محله ایجاد کنیم.

اشتغال زنان نیز ایجاب می‌کند که لباس آن‌ها با شغل‌شان متناسب باشد. ما باید برای لباس‌های متناسب با وضعیت جدید، الگو معرفی کنیم، ولی در این زمینه بسیار ضعف داریم. خداوند می‌فرماید: «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا» (بقره: ۲۷۵). خداوند وقتی می‌خواهد ربا را حرام کند، پیش از آن، بیع را حلال کرده و راهکارش را نشان داده است. بنابراین، اگر در جامعه تغییرات ساختاری داریم، باید به سرعت الگوی بهینه و متناسب با جامعه را معرفی کنیم که رسانه ملی باید عهده‌دار معرفی آن باشد. ما باید برای حجاب الگو معرفی کنیم که در این زمینه بسیار ضعف داریم. باید در برابر الگوهای بیگانگان، چادرهای زیباتر و الگوهای زیباتری برای دختران جوان ایجاد کنیم که هم زیبا باشد و هم حجاب رعایت شود.

در زمینه علل فرهنگی نیز باید از تهاجم فرهنگی جلوگیری کنیم و این کار، با کنترل و فیلترینگ امکان‌پذیر نیست. ما باید جامعه را واکسینه و هویت‌سازی کنیم.

در مرحله دوم، توجه داشته باشیم که با دست خود زمینه‌های تهاجم را ایجاد نکنیم. رسانه ملی باید هدایت‌محور باشد، در حالی که رسانه ما نه‌تنها هدایت‌محور نیست، بلکه انعکاسی از طبقات مرفه است. ما با نشان دادن ارتباط دختر و پسر در رسانه ملی، زمینه تهاجم فرهنگی را ایجاد می‌کنیم، در حالی که در جامعه سنتی، افراد چادری و باحجاب چنین ارتباط‌هایی با نامحرم ندارند. گاه این کار به منظور جذب مخاطب است که کاملا اشتباه است. باید به دنبال کیفیت فیلم باشیم، نه کمیت آن.

گاهی به بهانه جذب مخاطب، زمینه را برای تهاجم فرهنگی ایجاد می‌کنیم. مخاطب با دیدن انحراف در رسانه ملی، بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد تا دیدن همان صحنه یا بدتر از آن در ماهواره؛ زیرا در معرض تعریف مثبت از آن عمل قرار می‌گیرد، برخلاف ماهواره که مخاطب را در معرض تعریف مثبت قرار نمی‌دهد. اگر فرد تعریف مثبتی از انحراف دریافت کند، آن انحراف را می‌آموزد و انجام می‌دهد. اما اگر انحراف مثبت تعریف نشود، معمولا افراد باهویت این کار را انجام نمی‌دهند. استدلال دختران چادری از خانواده‌های مذهبی این است که در سریال‌های ما زنان همه مانتویی هستند؛ یعنی الگوی آن‌ها تلویزیون است. به عبارت دیگر، برخلاف ماهواره، تلویزیون توان مشروعیت‌بخشی دارد و زمینه را برای تهاجم فرهنگی فراهم می‌کند.

هر یک از نهادها و سازمان‌های علمی، آموزشی، پژوهشی، انتظامی و قضایی، چه سهمی در اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب دارند؟

اگر بخواهیم مشکل حل شود، باید بدانیم چه کسانی باید نقش‌آفرینی کنند. به نظر می‌رسد نخستین رکن، مساجد هستند. در مقوله عفاف و حجاب، باید حوزه علمیه و روحانیان نقش داشته باشند؛ آن هم در مساجد. مسجد باید پایگاهی اسلامی و فرهنگی باشد. باید به مساجد و روحانیان بودجه دهیم تا این مشکلات را حل کنند. مشکلات فرهنگی فقط با مسجدمحوری و بازگشت روحانیون به مسجد قابل حل است. دومین رکن، نهادهای آموزشی هستند؛ دبستان و راهنمایی و سپس دبیرستان و دانشگاه. در حال حاضر اگر در دانشگاه کار کنیم، فایده چندانی ندارد؛ زیرا شخصیت دانشجویان شکل گرفته است. در مرحله سوم، رسانه ملی باید کار فرهنگی کند.

در زمان‌های گذشته امثال آیت‌ﷲ مجتهدی تهرانی، امام جماعت مسجد می‌شد و مخاطب را جذب می‌کرد. امروزه نخبه‌های ما در مساجد حضور ندارند.

در مرحله چهارم، دیگر نهادها را مؤثر می‌دانم و نیروی انتظامی و قوه قضائیه در مرحله آخر است. یکی از آسیب‌های آخرالزمان به فرموده رسول اکرم(ص) «کَثُرَ الشُرَط» است؛ شرطه، یعنی پاسبان. هر جامعه‌ای که با پاسبان کنترل می‌شود، دچار آسیب است. اگر بخواهیم جوانی را کنترل کنیم، نخست باید با او با مدارا رفتار و به او محبت کنیم، مشورت بدهیم، کار و شغل و شرایط ازدواج را فراهم کنیم. سپس اگر مرتکب خلاف شد، او را مجازات کنیم. ما زمینه اصلاح را فراهم نمی‌کنیم و بعد می‌گوییم ۷۰ درصد بدحجاب داریم. این افراد بدحجاب، بدذات نیستند و گاهی مسئله، لج و لجبازی است.

در زمان‌های گذشته امثال آیت‌ﷲ مجتهدی تهرانی، امام جماعت مسجد می‌شد و مخاطب را جذب می‌کرد. امروزه نخبه‌های ما در مساجد حضور ندارند. به نظر من اگر بودجه‌هایی را که برای ارشاد و فرهنگسراها هزینه می‌کنند، کاهش بدهند و بسیاری از کارها را به نخبه‌های روحانیت بسپارند تا مساجد را تقویت کنند، جوان هویت خود را پیدا می‌کند. با کمک روحانیان می‌توان کلاس‌های زبان و مانند آن را در مسجد برگزار کرد. مساجد باید مشاوران توانمند داشته باشند. وقتی جوانان عضو این مسجد شدند، دیگر نمی‌توانند بدحجاب باشند؛ زیرا همدیگر را می‌شناسند. ما به انقلاب فرهنگی نیاز داریم و آن انقلاب، این است که باید بودجه بسیاری از نهادها را به مساجد منتقل کنیم و نخبه‌های طلاب را به مساجد بازگردانیم. همان‌طور که حضرت امام فرمودند: «مساجد سنگرند، سنگرها را پر کنید»، همه فعالیت‌ها باید در مسجد متمرکز باشد.

مردم برای دیدن سریال‌های جذاب در ماه محرم و رمضان به مسجد نمی‌روند، در نتیجه حجاب نیز نهادینه نمی‌شود؛ زیرا تأثیری که مسجد دارد، رسانه ندارد.

شما رسانه ملی را در رتبه سوم قرار دادید. سهم رسانه ملی را در این زمینه چگونه ارزیابی می‌کنید و چه وظایف و مسئولیت‌هایی برای آن قائلید؟

۱. رسانه ملی باید نگاه سیستمی داشته باشد. نداشتن نگاه سیستمی باعث می‌شود ما اشتباهاتی انجام دهیم که دشمن در تهاجم فرهنگی از آن سوءاستفاده کند. نگاه سیستمی یا ساختاری، مثل بازی شطرنج است. وقتی شطرنج بازی می‌کنیم، هم خودمان باید درست عمل کنیم و هم باید نگاه کنیم که طرف مقابل چه حرکتی انجام می‌دهد تا آن را خنثی کنیم. پس ما نیز باید به رسانه‌های غربی توجه داشته باشیم تا اشتباه نکنیم. برای مثال، مردم برای دیدن سریال‌های جذاب در ماه محرم و رمضان به مسجد نمی‌روند، در نتیجه حجاب نیز نهادینه نمی‌شود؛ زیرا تأثیری که مسجد دارد، رسانه ندارد. اگر مساجد پر شوند، بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود. بنابراین، رسانه ملی باید به درستی حجاب را تبیین و شکل‌دهی الگوی آن را درست بیان کند.

۲. معرفی الگوی بهینه؛ یعنی ساخت سریال‌هایی جهت‌دهنده به سمت حجاب با مضامین عالی؛ سریال‌هایی که به حجاب جهت می‌دهد. یعنی ما باید حجاب را در سریال‌ها وارد کنیم، اما این کار را نمی‌کنیم. برای مثال، بازیگر نقش اول سریال «ثریا» حجاب داشت، ولی دنبال ربا بود. در فرهنگ ما این بسیار نادرست است. بنابراین، رسانه ملی باید حجاب را به عنوان ارزشی اجتماعی نمایش دهد.

۳. سومین نقش رسانه ملی، پرهیز از کج‌کارکردهاست؛ یعنی کاری نکند که کارکردهای پنهان داشته باشد؛ مثل سریال کلید اسرار که می‌خواهیم بگوییم در این عالم، ماورایی هست و اسراری هست، ولی این اسرار به حجاب ربطی ندارد. به نظر من در تمام مراحل سیاست‌گذاری، تولید، نظارت و ساخت، باید متخصصانی باشند که نظارت کنند. همچنین باید در رسانه ملی یک شورای سیاست‌گذاری متشکل از افراد مختلف داشته باشیم. ما به نخبه‌های جامعه اهمیت کمی می‌دهیم. از نخبه‌های مذهبی و حتی غیرمذهبی باید استفاده کرد.

سازمان صدا و سیما، شوراهای راهبردی سیاست‌گذاری و نظارتی دارد که از نخبه‌ها استفاده می‌کند.

سریال‌ها را باید در مرحله اول، پیش از پخش، بررسی و نظارت نمایند. شورا باید در این زمینه‌ها از افراد متخصص و فعال استفاده کند.

از موانع دیگر، رفتار گزینشی و نمادینه‌سازی حجاب است. رفتار گزینشی در مقوله حجاب، این است که از میان این همه تخلف، بدحجابی را ببینید.

مهم‌ترین موانع تأثیر برنامه‌های رسانه ملی در زمینه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب و مقابله با بدحجابی چیست؟ چگونه می‌توان بر این موانع غلبه کرد؟
یکی از موانع اثرگذاری، سیاسی کردن و سیاسی شدن موضوع است. باید بکوشیم مقوله حجاب را به عنوان گزاره‌ای دینی، از سیاسی بودن خارج کنیم. گاهی در انتخابات، نماد چادر و حجاب را با مقوله سیاست عجین می‌کنند؛ این یکی از موانع است که متأسفانه برخی سیاست‌مداران نیز به این مسئله دامن می‌زنند.

از موانع دیگر، رفتار گزینشی و نمادینه‌سازی حجاب است. رفتار گزینشی در مقوله حجاب، این است که از میان این همه تخلف، بدحجابی را ببینید. این روش، تأثیر منفی دارد. در جامعه اگر غیبت کنی یا دروغ بگویی مهم نیست، ولی اگر حجاب را رعایت نکنی، معضلی اجتماعی است.

مانع دیگر، غفلت از کارکردهای منفی دیگر عوامل مؤثر است. بحث حجاب فقط به رسانه ملی ربط ندارد، خانواده نیز بسیار مهم است. ما باید کیان خانواده را حفظ کنیم. یکی از مؤلفه‌های عقلانیت دینی، خانواده‌گرایی است. ریشه بسیاری از مشکلات، این است که افراد به خانواده وابسته نیستند. افراد جداافتاده از خانواده، اغلب به انحراف روی می‌آورند.

مانع دیگر، بهره نگرفتن از افراد معتقد و متخصص است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «اِنَّ خیرَ مَنِ استَأجَرتَ القوی الامین؛ بهترین اجیر، کسی است که هم نیرومند باشد و هم امین.» (قصص: ۲۶). یعنی انسان اول باید قوی باشد و بعد امین؛ اول تخصص، بعد تعهد. شما باید سراغ متخصص‌ها بروید و از میان آن‌ها متدین‌ترین را گزینش کنید. گاه به تخصص، اهمیت کمی می‌دهیم و از افراد متدین غیرمتخصص استفاده می‌کنیم که همه چیز را خراب می‌کند؛ زیرا تخصص ندارد.

یکی از موانع پذیرش یک هنجار، فضای آنومیک است. فضای آنومیک سه معنا دارد:

۱. اجمال هنجار؛ یعنی اینکه نمی‌دانیم حجاب چیست.

۲. تعارض هنجارها که سبب می‌شود فضای آنومیک ایجاد شود و مخاطب نپذیرد. برای مثال، پدر و مادری با هم اختلاف دارند. مادر به کودک می‌گوید این کار را انجام بده و پدر می‌گوید این کار را نکن. کودک نیز به هیچ‌کدام گوش نمی‌دهد. اینجا فضای آنومیک ایجاد می‌شود. پس باید پدر و مادر در غیاب کودک، به یک اجماع یا توافق برسند که کودک باید چه کند. در سطح جامعه، نخبگان و حاکمیت به مثابه والدین نقش دارند. در صورت عدم وفاق، جامعه با فضای آنومیک مواجه می‌شود.

۳. فقدان هنجار؛ سومین معنای فضای آنومیک این است که ما در یک زمینه، اصلا هنجاری نداشته باشیم. برای مثال، دختر ۱۱ ساله می‌پرسد من چطور لباسی بپوشم؟ می‌گوییم برای تو تکلیفی نیست (چون هنجار نداریم). ما باید تکلیف را روشن کنیم. دولت نمی‌تواند بگوید تکلیف ندارید. باید لباس‌های مناسب در سنین مختلف را مشخص کرد.

به عنوان آخرین سؤال، اگر رسانه ملی بخواهد یک برنامه‌ریزی اصلاحی در پیش گیرد تا وضعیت فعلی عفاف و حجاب را در رسانه ملی و اجتماع ایران رو به بهبود برد، چه اهداف، سیاست‌ها و راهبردهایی را باید سرلوحه کار خود قرار دهد و بر اساس چه برنامه زمان‌بندی‌شده‌ای، باید اقدام به این کار کند؟

برای ساماندهی این کار، باید از نخبه‌ها و متخصص‌ها بر اساس تئوری زمینه‌ای استفاده کرد تا آن‌ها به گفت‌وگو و تبادل نظر بپردازند. از دل این گفت‌وگوها، این فرایند نیز به دست می‌آید. ما در سریال‌های خود باید تحولاتی داشته باشیم که این در دست دولت و رسانه ملی است. آن گروه نخبه باید الگوی حجاب را معرفی کند و بگوید از این‌ها نباید سرپیچی شود. سریال‌ها باید کاملا اسلامی باشد.

نتیجه‌گیری:

Exit mobile version