حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رئیس شورای سیاستگذاری حوزه علمیه استان تهران پیش از آغاز درس خارج فقه صبح دوشنبه (دوازدهم آذر) در حوزه علمیه امام رضا(ع) تهران:
- آقای فاضل که از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم است، در ضمن سخنرانی در دومین همایش نکوداشت مرحوم آیتﷲ موسوی اردبیلی(ره) گفته بود: فقه فاقد نظام است، و نظام سازی فقهی ممکن نیست، و اگر چنین بود، آنکسی که باید به آن میرسید در درجه اول حضرت امام(ره) بود.
- من برای شخص و شخصیت ایشان، به اعتبار فضائل خود او و به اعتبار مقام والد بزرگوارشان، احترام خاصی قائلم. ایشان فرد محققی است، من باور نمیکنم ایشان به چنین مطالبی تفوه کرده باشند.
- توقع نمیرود یک انسان فاضل فقه را فاقد نظام بداند، این سبب دل نگرایی مؤمنین میشود، در نهجالبلاغه آمده است که امیر حکمت و بلاغت میفرمایند: «الْفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْیِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَلَمْ یُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَکْرِ اللَّهِ ». (نهج البلاغه: قصار۹۰) من به الکفایه و بلکه مافوق کفایت هستند کسانی که در این ایام به فقه و فقاهت و فقها میتازند، دیگر خودیها و اصحاب حوزه به این موج و مد نپیوندند و دامن نزنند.
- آنچه در سدههای اخیر بعد از محقق حلی(ره) و تألیف تاریخسازش شرایع الاسلام، رایج بوده است همان الگوی چهاربخشی محقق، یعنی تقسیم کلان فقه به عبادات، عقود، ایقاعات و احکام است، و این الگو ایرادهایی دارد که ما قبلاً در همین دروس آنها را مطرح کردهایم اما این ایرادها مستلزم فقدان نظام نیست، کما اینکه نقد ساختارهای موجود به معنی انکار نظاممندی نیست بلکه به معنای دفاع از نظاممندی فقه و تلاش برای کشف و یا صورتبندی کارآمدتر و روزآمدتر آن است.
-
این خلاف بدیهی است که کسی بگوید فقه کنونی فاقد نظم است. بلکه کسانی که میگویند باید نظام سازی فقهی کرد از سویی میگویند نظام و الگوهای ساختاری که درگذشته به فقه دادهشده است متناسب با نیاز زمانه خود بوده و روزگار ما روزگار پیچیده و پیشرفتهای شده است باید نظمی متناسب و مطابق با اقتضائات این روزگار به فقه و احکام الهی داده شود و میگویند اگر نظم و نظام موجود فقه درگذشتههای دور با مقاصد دیگری تنظیمشده است اکنون باید نظم متناسب با نیاز زمانه جدید داده شود، و این هرگز بعید نیست که نسلهای آتی در قیاس با نسلهای ماضی نوآوری کنند و مطالب جدید و عمیقتری از دین دریافت کنند. ازجمله نظام کاملتری را کشف و ایجاد کنند. بسا فقهایی ظهور کنند که قویتر از فقهای پیشین باشند، حوزه عقیم نیست، اسلام زنده، زایا و پویاست. سرشت شریعت چنین است و نقش اجتهاد همین است.