مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

درباره سال شهادت امام هادی(ع) منابع کهن تاریخی و حدیثی شیعیان و سنیان متوازن‌اند. هرچند برخی از این منابع بدان نپرداخته‌اند، ولی آن دسته که بدان پرداخته‌اند همگی، شهادت آن حضرت را سال ۲۵۴ هجری دانسته‌اند. با توجه به این‌که در ایام شهادت آن بزرگوار (به روایت ماه رجب) هستیم، در این نوشتار مختصر، شهادت آن حضرت را مورد بررسی قرار می دهیم و بررسی ولادت ایشان را به مجالی دیگر وامی‌گذاریم.

مختصری از القاب، ولادت و زندگی امام

علی بن محمد(ع) امام دهم شیعیان و تنها کنیه‌اش، ابوالحسن است. آن حضرت ابوالحسن ثالث نیز خوانده می‌شود‏[۱]‎ چنان‌که به امام رضا(ع) ابوالحسن ثانی و به امام کاظم ابوالحسن اول گفته می‌شد؛ و این بدان جهت بود که اشتباه رخ ندهد.

لقب معروف آن حضرت، هادی و نقی است و لقب‌های دیگری چون نجیب، مرتضی، عالم، فقیه، امین، مؤمتن، طیب، متوکل، عسکری یا فقیه عسکری، ابن‌الرضا، ناصح، فتاح، دلیل، رشید، موضّح، شهید، وفیّ، متّقی و خالص نیز برای آن عزیز ثابت شده است. به گفته اربلی: وی به یارانش توصیه می‌کرد که چون واژه متوکل، برای حاکم وقت عباسی به کار می‌رود و از القابش به‌شمار می‌آید، درباره او این واژه را به‌کار نبرند.

با توجه به این‌که قصد بررسی تاریخ شهادت آن حضرت(ع) را داریم، اجمالا بیان می‌کنیم که با توجه به بررسی‌های صورت گرفته در منابع، امام هادی(ع) در روز پنجشنبه یا شنبه، پانزدهم ذی‌الحجه سال ۲۱۲ هجری در «صُریا» (شش کیلومتری آن زمان مدینه) دیده به جهان گشود.

امام هادی(ع) در دوران حیاتش – که در حدود ۴۲ سال به طول انجامید – ۳۴ سال مسئولیت امامت را بر عهده داشت. او در هشت سالگی به امامت رسید و چون پدرش امام جواد(ع) در حدود هفت سالگی این مسئولیت را عهده‌دار شده بود، مسأله کم سن و سال بودن وی برای پذیرش امامت، موجب شگفتی و تردید نشد؛ بدین جهت پیروان امام جواد(ع) پس از شهادت آن گرامی در امامت امام هادی(ع) تردیدی نکردند؛ جز اندکی از آنان که مدتی به برادرش موسای مبرقع، روی آوردند و پس از چندی به امام هادی(ع) بازگشتند.

امام هادی(ع) در بخش نخست امامتش، در مدینه زندگی می‌کرد و ضمن پاسخ‌گویی به پرسش‌های شیعیان، به تقویت نهاد وکالت پرداخت و بدین طریق به ساماندهی امور مالی و وجوهات و پاسخ‌گویی به پرسش مردم اقدام کرد و درباره رهبری شیعیان در مدینه و دیگر شهرها به پیشرفت‌هایی نیز دست یافت.‏[۲]‎ متوکل عباسی که از این وضعیت احساس خطر می کرد، با بهانه‌جویی‌های مختلف، امام را به سامرا فراخواند و تحت نظر گرفت. از این‌جا بود که بخش دوم امامت آن حضرت آغاز شد و در این بخش به‌گونه‌ای دیگر به انجام وظیفه پرداخت که برخی از آن‌ها مبارزه فرهنگی با انحرافاتی از قبیل فتنه خلق قرآن‏[۳]‎ ، فتنه غلو غالیان‏[۴]‎ ، فساد اخلاقی حاکمان‏[۵]‎ و… است. امام با شیوه‌هایی مانند گفتمان‌های علمی، مکاتبه، گسترش معارف ناب در قالب زیارت‌ها، ترغیب به دعا، روایت‌ها و تربیت شاگردانی برای پاسخ‌گویی، به مبارزه با این آسیب‌ها بر‌آمد. هرچند عباسیان این فعالیت‌های امام را برنمی‌تابیدند و با دستگیری، شکنجه و قتل وکیلان امام به مقابله با ایشان پرداختند؛ اما به مقصودشان دست نیافتند و سرانجام به مسموم کردن و شهادت آن حضرت روی آوردند.

با توجه به این‌که در ایام شهادت آن بزرگوار (به روایت ماه رجب) هستیم، در این نوشتار مختصر، شهادت آن حضرت را مورد بررسی قرار می دهیم و بررسی ولادت ایشان را به مجالی دیگر وامی‌گذاریم.

ماه شهادت آن حضرت و بررسی تاریخی

درباره سال شهادت امام هادی(ع) منابع کهن تاریخی و حدیثی شیعیان و سنیان متوازن‌اند. هرچند برخی از این منابع بدان نپرداخته‌اند، ولی آن دسته که بدان پرداخته‌اند همگی، شهادت آن حضرت را سال ۲۵۴ هجری دانسته‌اند. این مسأله بسیار اهمیت دارد؛ زیرا بزرگانی چون نوبختی، کلینی، مفید، طوسی، طبرسی و… حضور دارند. یکی از عوامل این هم‌سویی، هم‌زمانی گزارش‌گران نخستین با امام هادی(ع)، یا نزدیک بودن اینان به آن دوران است؛ مثلاً دوران جوانی یعقوبی(۲۹۲ ق)، نوبختی(۳۰۰ق)، اشعری(۳۰۱ق) کلینی(۳۲۹ق) و… هم‌زمان با سال‌های پایانی زندگی امام هادی(ع) یا نزدیک آن بوده و گردآوری گزارش در این خصوص برای اینان آسان‌تر از دوره‌های دیگر بوده است؛ چون از یک‌سو شرایط اجتماعی آن دوران با رشد فرهنگی و پیدایش نحله‌ها همراه بود و از سوی دیگر امام هادی(ع) در فضیلت‌های اخلاقی، علمی و فرهنگی سرآمد زمانش بود و این برجستگی سبب نفوذ شخصیتش نزد هاشمیان و دیگر گروه‌های مردمی بود.‏[۶]‎ از دست رفتن چنین شخصیتی با این شرایط اجتماعی می‌طلبید که تاریخ شهادتش را همگان بدانند و ثبت کنند.

منابع کهن تاریخی درباره ماه شهادت امام هادی(ع) از پراکندگی به دور نیستند؛ بخشی از آن‌ها دراین‌باره سخن نگفته‌اند و بخشی دیگر که بدان پرداخته‌اند، با پراکندگی از ماه رجب و جمادی‌الثانی نام برده‌اند. نوبختی، اشعری، شیخ مفید( در سه کتابش)، شیخ طوسی(در دو کتابش)، طبری امامی، فتال نیشابوری، طبرسی، ابن شهر آشوب، ابن طقطقی، اربلی، شهید اول، علامه حلی، حمدﷲ مستوفی، کفعمی، عاملی(پدر شیخ بهایی)، شیخ بهایی و مجلسی از عالمان شیعی‏[۷]‎ گنجی شافعی و یاقوت حموی از نگارندگان سنی مذهب‏[۸]‎ جانبدار شهادت آن عزیز در ماه رجب‌اند.

در برابر اینان، یعقوبی، ابن ابی الثلج، کلینی، مسعودی، حسن بن محمدقمی، ابن خشاب و کیا گیلانی از نگارندگان‏[۹]‎ طبری، خطیب بغدادی، سمعانی، محمدبن طلحه شافعی، ابن جوزی، ابن خلکان، ابن اثیر، ابن کثیر، ابن صباغ و برخی از متأخران از تاریخ‌نگاران اهل سنت‏[۱۰]‎ ماه شهادت آن عزیز را جمادی‌الثانی ثبت کرده‌اند.

از بررسی منابع به‌دست می‌آید که هر دوگویه خاستگاهی دارند؛ گویه نخست به گزارش ابراهیم بن هاشم قمی می‌انجامد که شهادت آن گرامی را در روزهای نخست ماه رجب دانسته و گویه دوم نیز نقل سهل بن زیاد آدمی است که شهادت آن حضرت را در روزهای پسین ماه جمادی الثانی ثبت کرده است. این دو نفر، از راویان و فرهیختگان آن عصر به‌شمار می روند و نخستین کسانی هستند که ماه و روز شهادت امام هادی(ع) را گزارش کرده‌اند.

نگارنده به چند جهت روایت ابراهیم بن هاشم (شهادت آن بزرگوار در ماه رجب) را برتر می‌داند:

۱. با توجه به دغدغه رجال شناسان درباره شیوه گزارشی سهل بن زیاد، باید گفت گزارش وی در تعارض با روایت ابراهیم بن هاشم (که اعتبار دارد) توان رویارویی ندارد.

۲. نخستین کسی که این گزینه را از ابراهیم بن هاشم نقل کرده، شیخ طوسی است و طریق او به ابراهیم بن هاشم صحیح و بی تردید است.‏[۱۱]‎

۳. هرچند کلینی گزارش شهادت آن عزیز در ماه جمادی‌الثانی را در ابتدای سخنش ثبت کرده؛ لیکن همو به شهادت آن بزرگوار در ماه رجب با تعبیر «رُوی» تصریح کرده است، و این‌گونه نقل، گرچه تردید ناقل درباره آن را نشان می‌دهد؛ ولی از این نکته نیز حکایت دارد که او به روایت ابراهیم بن هاشم دست پیدا نکرده؛ بلکه از راه‌های دیگر به محتوای آن آگاه شده و چون به سند این محتوا اطمینان خاطر نداشته، با تعبیر «رُوی» به نقلش پرداخته است.

۴. گرچه یعقوبی، طبری و مسعودی تاریخ شهادت آن نازنین را ماه جمادی‌الثانی گزارش کرده‌اند، نقلشان بی‌سند و مرسل است و در تعارض با سند معتبر شیخ مفید و طوسی، توان مقابله ندارد.

۵. از طرفی به‌نظر می‌رسد منابعی که شهادت آن گرامی را روزهای پسین ماه جمادی‌الثانی گزارش کرده‌اند، روزهای بیماری آن حضرت را که به شهادت وی در ماه رجب انجامید، به اشتباه به‌جای روز شهادت ثبت کرده‌اند.

 

روز شهادت

با توجه به آن‌چه درباره ماه شهادت آن امام عزیز بیان شد، باید گفت: امام هادی(ع) در روز سوم ماه رجب ۲۵۴ هجری به‌شهادت رسید. این تاریخ در روایت معتبر ابراهیم بن هاشم به صراحت بیان گردیده  و در منابع فراوان دیگر نیز بر آن تأکید شده است؛ حتی در روایت ابن عیاش نیز بدان تصریح شده است.

از گزارش‌های متعدد موجود، چنین به‌دست می‌آید که گردآمدن یاران مورد اطمینان امام در شرایط بیماری شدید و تشکیل جلسه برای بیان امامت امام عسکری(ع)، آن هم در شرایط سیاسی سختی که آن حضرت در مراقبت همه جانبه حاکمان عباسی بود، دست کم زمانی حدود یک هفته را می‌طلبید. بدین جهت اگر بگوییم در روزهای پایانی جمادی‌الثانی، آن گرامی مسموم و بیمار گشت و این مسمومیت یک هفته به درازا کشید و در سوم رجب به لقای معبودش شتافت، سخنی گزاف نیست.

علت شهادت

امام در فضیلت‌های اخلاقی، علمی و فرهنگی سرآمد دورانش بود و این ویژگی موجب برجسته‌شدن شخصیتش نزد هاشمیان، طالبیان و بخشی دیگر از مردم زمانش شده بود. از سوی دیگر، وضعیت نابسمان عباسیان، اسراف و رفاه‌طلبی درباریان و سلطه ترکان، حکومت آنان را رو به سستی می‌برد و از جایگاهشان می‌کاهید. این سستی و آن برجستگی موجب حساسیت خلفا نسبت به امام هادی(ع) گردید و از این گمان به دور نبودند که چه‌بسا اقبال مردم به امام هادی(ع) سبب از دست رفتن حکومت آنان گردد. بنابراین به‌دنبال محدود کردن، بدنام کردن و در نهایت ترور آن حضرت بودند. پس از ناکامی در این شیوه، در مرحله دوم از شیوه‌های دیگری بهره گرفتند و در پی بایکوت سیاسی و بدنام کردن امام برآمدند که در این شیوه نیز ناکام ماندند. عباسیان سرانجام به روش سوم که قتل و مسمومیت آن حضرت بود، روی آوردند. متوکل عباسی تلاش زیادی در این خصوص انجام داد؛ اما موفق نشد‏[۱۲]‎ اما در بخش پایانی دوران معتز- زبیربن‌متوکل- عباسی (۲۵۲-۲۵۵ق) این نیرنگ به ثمر نشست و آن حضرت به دستور معتز، مسموم گشت و به شهادت رسید.

پانوشت‌ها

  1. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج ۴، ص ۴۳۲ [⤤]
  2. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۳۴۹-۴۴۹ [⤤]
  3. صدوق، التوحید، ص ۲۲۴ [⤤]
  4. طوسی، اختیار معرفه الرجال، صص۵۲۰-۵۲۱ [⤤]
  5. ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۶۱ [⤤]
  6. ابن جوزی، تذکره الخواص، ص ۳۵۹-۳۶۰ [⤤]
  7. فرق الشیعه، ص۹۲؛ المقنعه، ص۴۸۴ و… [⤤]
  8. کفایه الطالب، ص۴۵۸؛ معجم البلدان، ج۴، ص۱۲۳ [⤤]
  9. شیعی الکافی، ج۱، ص۴۹۷ و… [⤤]
  10. تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۵۷؛ الأنساب، ج۴، ص۱۹۶ و… [⤤]
  11. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۱۸. [⤤]
  12. قطب راوندی، الخرایج و الجرایح، ج۱، صص۴۱۷ – ۴۱۹ [⤤]

رده‌های مرتبط