اهمیت و لزوم نگاه تمدنی
سخنان دکتر سبحانی با اشاره و نقدی به روش رایج بررسی جریانهای سلفی و تکفیری آغاز شد. وی دراینباره گفت: «مقوله تکفیر در حوزه فکری چه با رویکرد تبیین و چه با هدف نقد، بیشتر با رویکرد فقهی و کلامی صورت گرفته است». دکتر سبحانی با اشاره به اینکه این روش نقد، به دلایل مختلف کارآمد نبوده است، به سراغ بررسی تکفیر از بعد تمدنی رفت و به این پرسش پرداخت که تمدن چیست؟ وی گفت: «تمدن دولایه مختلف دارد که گاه به لایه اول و گاهی به لایه دوم و گاهی به هر دو توجه شده است. تمدن در نگاه اول عبارت است از ساختی منسجم و هماهنگ از عناصر نهادین و نمادین است». وی سپس به تبیین مقولههای اساسی در تعریف تمدن پرداخت و گفت: «رویه تمدن دو محور اصلی دارد: نهادها و نمادها. نمادها صورتها و ظواهری هستند که ماهیت درونی را نشان میدهند؛ مانند معماری ساختمانها. و نهادها برآمد ساختاری است که تمدن برای حل مشکلات خود ساخته است». با این تعریف، «تمدن زمانی شکل میگیرد که یک قوم با یک جهانبینی خاص براساس تجربه عینی و تجربه محیطی دنیای بیرونی، خودشان را براساس نظام ارزشی درونی خودشان بازسازی میکنند. تمدن تنها زمانی شکل میگیرد که در یک قوم، نظام ارزشی بهعنوان محور هویت و وحدت وجود داشته باشد»؛ طبیعتاً «تمدن اسلامی یعنی ظاهر حیات مسلمانی، که بر اساس باطن مسلمانی ساخته شود».
محور دیگر سخنان حجتالاسلام سبحانی بررسی فواید نقد تمدنی پدیده تکفیر بود. از این منظر، با نقد تمدنی این پدیده، نگاهی گستردهتر به مقوله تکفیر ایجاد شده و طبعاً افراد بیشتری علیه جریان تکفیر همراه خواهند شد؛ زیرا هدف اصلی در این نقد، نشاندادن مخالفت نگرش تکفیری با هرگونه علمگرایی و اخلاقگرایی است.
از نگاه دکتر سبحانی، عدم توجه به نقد تمدنی پدیده تکفیر باعث شده است که هنوز جریانی همصدا علیه تکفیر شکل نگیرد. وی تصریح کرد: «ما نتوانستهایم ذهنیت جریان روشنفکری را علیه تکفیر درگیر کنیم و این مشکل حتی در ایران نیز به چشم میخورد». وی افزود: «جریان تکفیر نمیگوید زیارت و امامت شما کفر است؛ بلکه میگوید اساس تمدن و مسلمانی شما، اسلام نیست و اسلام آن چیزی است که ما میگوییم».
ماهیت تکفیر
بخش بعدی سخنان دکتر سبحانی تحلیل بنیادین تکفیرگرایی و تمدّنگرایی و تضادهای این دو با یکدیگر بود؛ وی در گام اول به بررسی و بازتعریف مقوله تکفیر پرداخت و با اشاره به اینکه اندیشه تکفیر بهدنبال مرزبندی ایمان و کفر است گفت: «مقوله تکفیر ارتباط مضمونی با یک ایدئولوژی یا یک مذهب خاص ندارد. تکفیر پیش از اینکه یک محتوای ارزشی و اعتقادی باشد، یک رویکرد و روش است و نه یک مضمون یا درونمایه معرفتی. ثانیاً تکفیر یک اندیشه نیست، بلکه یک گرایش و روش عملی مواجهه با پدیدههاست که شاخصههای خاصی دارد». سبحانی برخی نتایج این مقدمات را به این شرح برشمرد:
– مقوله تکفیر ارتباطی با محیط مذهبی یا دین یا اندیشه مذهبی ندارد و به همان اندازه که میتواند در یک مکتب دینی بهوجود آید، در یک مکتب و تفکر مادی نیز میتواند پدید آید و از همین رو ما تکفیر را در گذشته یهودیت و مسیحیت میبینیم و در دوره معاصر نیز با گرایشهایی همچون فاشیسم و برخی گرایشهای مارکسیستی قابل تطبیق است.
– مقوله تکفیر بیش از آنکه از منظر فقهی و کلامی نیازمند نقد و بررسی باشد، باید از نظر معرفتشناختی نقد و بررسی شود و بنابراین باید به سراغ بسترهای رشد اندیشههای تکفیری و ریشههای ساخت و بافت این نوع اندیشهها رفت؛ یعنی بهجای بررسی اندیشههای محمد بن عبدالوهاب، به زمینههای رشد و اقبال گروهی از مردم به این فکر در جامعه بپردازیم.
شاخصههای جریانهای تکفیری
دکتر سبحانی در بخش دیگری از سخنان خود به بررسی شاخصههای تکفیر پرداخت و این شاخصهها را بدین شرح برشمرد:
شکلگرایی: خاستگاه این نگرش، این است که حقیقت و اصول بر اساس قالبهایی کاملاً مشخص است و اگر آن شکل باشد، حقیقت هست والا حقیقتی در کار نیست. در مقابل این نگاه، نگاه معناگرایانه قرار دارد؛ نگاهی که بهجای توجه به ظاهر به معنا و باطن توجه میشود. نویسندههای عرب با توجه به تقابل این دو معنا، دو اصطلاح «التکفیر» و «التفکیر» را در مقابل هم مطرح کردهاند.
سادهسازی: اندیشه تکفیری میگوید برای فهم دین نیاز به مطالعات گسترده و سالها رنج و مرارت نیست؛ بلکه در مدت کوتاهی میتوان تمام اسلام را آموخت؛ یعنی دین به مجموعهای از گزارههای ساده و مشخص تخفیف داده شده است. این افراد از ابتدا چنین مطرح میکنند که اسلام عبارت است از چند گزاره ساده و بسیط که به تفسیر و اجتهاد نیاز ندارد؛ مثل مارکسیسم که تمام دنیا را بر اساس پنج اصل تحلیل میکرد و در اوائل انقلاب توانسته بود بخشی از جوانان تحصیلکرده را به خود جلب کند و جالب اینجاست که بسیاری از سران تکفیریهای جدید، دانشآموختگان دانشگاههای بزرگ دنیا هستند.
دگرپنداری: بر این اساس هرگونه اختلاف و تفاوت در حوزه مورد نظر قابل قبول نیست و باید حذف شود.
احساسگرایی در حوزه دین: معمولاً تکفیریهای معاصر شیعیان را به تعصب و احساسی بودن متهم میکنند؛ در حالی که جریان تکفیری درهرکجا به شدت بر احساسگرایی مذهبی تأکید دارد.
دکتر سبحانی در بخش پایانی سخنان خود گفت: «جریان تکفیر در هر جامعهای میتواند بهوجود بیاید؛ اگر این اصول بهوجود آید. از همین رو غربیها در تحقیقاتشان میگویند تکفیر بازتولید دگماتیسم و جزماندیشی است؛ لذا بهنظر میرسد ما در زمینه تکفیر بیش از آنکه نیازمند کار پژوهشی باشیم نیازمند کارهای تربیتی هستیم. یعنی اگر در محیطهای تربیتی ما این مقولهها به وجود بیاید، این نتیجه هم به دنبالش به وجود میآید. خطر اصلی جریان تکفیری امروز این است که این جریان قصد دارد خود را بهعنوان اسلام مجسّم در روزگار ما مطرح کند و اگر روزی از خلافت اسلامی و جهادی سخن گفته میشد، امروزه ادبیات این جریان به سراغ مقوله تمدنی آمده است. از همین رو ما نیز باید نشان دهیم که از یکسو ساختن تمدن با تکفیر مشکل است و از سوی دیگر اسلام از مسیری کاملاً متفاوت از تکفیر عبور میکند.