چند روزی است که موجآفرینی تازه BBC درباره رایزنی امام با سران امریکا در سالهای ۴۲ و ۵۷ نام میرزا خلیل کمرهای(۱۳۶۳-۱۲۷۷ شمسی) را بر سر زبانها انداخته است؛ روحانی پرکار و نوگرایی که همانند دیگر همتایان خود؛ طالقانی و برادران زنجانی چندان مشهور نماند.
میرزا خلیل روحانی پرتلاش و پرکاری بوده و همین که سال ۴۸ به نیکسون؛ رییسجمهور وقت امریکا نامه مینویسد و «فتح بیغرور کره ماه» را تبریک میگوید گویای شخصیت و نگاه او به دنیای معاصر است. عناوین آثار متعدد وی نیز میتواند حاکی از روحیات شیعی و البته نوگرایانه او باشد. ملکه اسلام فاطمه زهرا(س) و اولین محکمه قضایی بعد از پیغمبر، مسلم بن عقیل و اسرار پایتخت طوفانی کوفه، قائم آل محمد(ص) و فلسفه غیبت آن حضرت، ندایی از سرزمین بیتالمقدس، یک شب و روز عاشورا، سروش مقدس وادی ایمن، علی و زهرا(ع) سرچشمه آب حیات از جمله کتب وی هستند.
همچنین وی به تناسب روحیه نواندیشانهای که داشت، کتابی با نام «آراء ائمة الشیعة فی الغلاة» نوشت و نشان داد که روی مسأله غلو درباره ائمه شیعه نیز حساس و نگران است. وی از متفکرین و مسؤولین کشورهای اهل سنت میخواهد که میان شیعیان و غلات تفکیک قائل شوند. یکی دیگر از دغدغههای مهم، همین تصویر غلطی بود که در کشورهای اسلامی نسبت به شیعیان شکل گرفته بود و میکوشید با ارائه تصویر واقعی از بزرگان و اعتقادات شیعه، به وحدت اسلامی کمک کند.
حضور پررنگ وی کنفرانسهای جهان اسلام در کشورهای مختلف اسلامی و تلاش برای تقریب مذاهب از نقاط درخشان زندگی اوست. از جمله در کنگره جهان اسلام در پاکستان در سال ۱۳۳۱ به عنوان رییس برگزیده شد.
دیشب که دقایقی توفیق داشتم آیتﷲالعظمی شبیری زنجانی را به منزلشان برسانم، در ماشین فرصت را غنیمت شمردم و از ایشان درباره میرزا خلیل پرسیدم. ایشان گفتند: «حاج میرزا خلیل از شاگردان حاج شیخ عبدالکریم بود. حاجآقای ما میگفت حاج شیخ به اشکالات دو نفر توجه نمیکرد که یکیشان همین میرزا خلیل کمرهای بود. با اینکه اشکالات بدی هم نمیکرده، ولی شیخ چندان به وی اعتنا نداشته است. میرزا خلیل چون فلسفه [اسلامی] درس میداد و ذائقه حوزه، تدریس فلسفه را خیلی قبول نمیکرد، لذا چندان در حوزه مطرح نشد.»
از ایشان درباره رابطه میرزا خلیل با دیگران روحانیون متجدد پرسیدم و گفتند: «آقای طالقانی پیش میرزا خلیل فلسفه خوانده بود و با ایشان ارتباط داشت. اما میرزا خلیل چون ولایی بود با امثال شریعت سنگلجی مرتبط نبود.»
در تأیید این سخن ایشان درباره ولایی بودن میرزا خلیل میشود به تقریظ وی به الغدیر اشاره کرد که نوشته است: « کتاب پرمایه الغدیر از علاّمه خبیر ما شیخ عبدالحسین احمد امینی؛ کاتب مقتدر توانا، بحّاثه محدّث امین دانا، دریایی است از حدیث … در جای خود یک دوره انسیکولوپیدیایی است که در محیط شرق تاریک، با فقد وسیله و قیام فردی تألیف شده است …».
البته این روزها برخی برای تضعیف ادعای بیبیسی کوشیدند فرضیه ارتباط وی با دربار پهلوی را مطرح کرده و وی را آخوندی درباری جا بزنند. انصاف این است که چنین سخنی چندان مستند نمیتواند باشد. مگر آنکه هرگونه رابطه و دیدار با شاه را که از قضا فعالان وحدت اسلامی همچون امام موسی صدر در سابقه خود دارند، نشانه درباری بودن افراد تلقی کنیم!
اگر از روحیات خاص محمدرضا شاه برای نقشآفرینی جدی در جهان اسلام مطلع باشیم، خواهیم دید که چنین دیدارها و روابط محدودی نمیتواند دال بر وابستگی افراد به دربار تلقی شود. سال گذشته که که کتاب سقوط آسمان از سوی یک استاد دانشگاه کلمبیا ادعاهایی درباره ارتباط امام موسی صدر با دربار پهلوی و تلاش وی برای جلوگیری از سقوط شاه را مطرح کرد، از آیتﷲ شبیری زنجانی درباره ادعاهای این کتاب که از قول فردی هشتاد و چند ساله به نام «علی کنی» به عنوان «دوست دوران کودکی آقای صدر و مشاور محمدرضا شاه» بیان شده بود پرسیدم. ایشان که خود از نزدیکترین دوستان آقای صدر از کودکی تا میانسالی بودهاند گفتند چنین فردی را نمیشناسند و این ادعا هم نمیتواند درست باشد. چون آقا موسی صدر کسی نبود که برای شکست آقای خمینی به شاه کمک کند و این بیانصافی در حق ایشان است. آیتﷲ شبیری همچنین گفتند که البته شاه چنین روحیهای داشت که برای تقویت موقعیت خود در جهان اسلام به شیعیان دیگر کشورها کمک کند و در همین راستا هم آقای صدر سعی میکرد از این موقعیت برای بهبود وضعیت شیعیان لبنان استفاده کند. اما این رابطه در حدی نبود که منجر به دسیسه برای شکست آقای خمینی و انقلابیون شود.
ناشناس
شرح ماجرا در کتاب در احوال و اندیشه های آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای آمده است:
https://ia601504.us.archive.org/26/items/KhalilKamarei/%d8%af%d8%b1%20%d8%a7%d8%ad%d9%88%d8%a7%d9%84%20%d9%88%20%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%d9%87%20%d9%87%d8%a7%db%8c%20%d8%a2%db%8c%d8%aa%20%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87%20%d8%ad%d8%a7%d8%ac%20%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7%20%d8%ae%d9%84%db%8c%d9%84%20%da%a9%d9%85%d8%b1%d9%87%20%d8%a7%db%8c.pdf