انتفاضه شیعه علیه شیعه؟
آیتﷲ سید علی میلانی؛ فقیه ۶۸ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغهاش مباحث اعتقادی شیعه بوده است، در سایت اینترنتی خود درباره آیتﷲ سید کمال حیدری؛ فقیه ۶۰ ساله متولد کربلا و مقیم قم که دغدغه او هم سالها دفاع از اعتقادات شیعی بوده، نوشته است: افکار وی مردود است.
آقای میلانی تنها مجتهدی نیست که در نقد سید کمال حیدری وارد صحنه شده است. برخی مراجع دیگر نیز در پاسخ به استاد عراقی مقیم قم بیانیههایی صادر کردند و یا در پاسخ به مقلدان وی به رد آرای جنجالی سید کمال حیدری پرداختند.
سید کمال از طریق سیمای جمهوری اسلامی به شهرتی فراگیر رسیده است. وی حدود یک دهه در شبکه ایرانی «الکوثر» در دفاع از عقاید شیعیان سخن میگفت و وهابیها را به چالش میکشید. مدیران شبکه کوثر معتقد بودند که برنامههای سید کمال تأثیرات عمیقی در جهان اسلام گذاشته و موجب گرایش اهل سنت به شیعه شده است. آنها از عمق اثرگذاری این برنامه در عربستان سعودی سخن میگفتند. تا اینکه در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جملهای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا میکنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعبالاحبارها و یهودیان و نصرانیها و مجوسها به ما رسیده است».
این جمله و بازتابهای گسترده آن، سید کمال را به مسیری انداخت که سایت وی، آن را «حرکت اصلاحی علامه سید کمال حیدری» میخواند و برخی رسانههای عربزبان از آن بهعنوان یک انتفاضه علیه برخی اعتقادات شیعی یاد میکنند. از آن سال موجی در سایتها و شبکههای اجتماعی عربزبان به راه افتاد که: «یکی از علمای شیعه اعتراف کرده که شیعه، یک مذهب اسلامی نیست و ریشه یهودی و مجوسی و نصرانی دارد».
پروژه اصلاح فهم دینی
در این میان واکنش مدیران شبکه کوثر و برخی سایتهای اصولگرای داخلی هم قابل توجه بود. آنها ضمن دفاع از سید کمال و موجهدانستن سخنان وی، از «نگرانی شیعیان جهان» نسبت به تعطیلی برنامه سید کمال سخن گفتند و مدیر شبکه نیز گفت: «سید کمال الحیدری ده سال در الکوثر ماهیت وهابیت را افشا میکرد و این اعتراضات تأثیری در قطع برنامه نداشته است». وی وعده داد که این برنامه با رویکرد جدیدی به فعالیت خود ادامه خواهد داد؛ وعدهای که با شتاب سید کمال در پروژه فکری جدیدش محقق نشد. او بدین نتیجه رسید که همچون غرب، ما نیز برای پیشرفت جامعه، باید از «اصلاحات دینی» به سبک مارتین لوتر آغاز کنیم. البته تعبیر سید کمال، اصلاح فهم دینی است:
«همه اصلاحاتى كه در چند قرن اخير در كشورهاى غربى و خصوصاً كشورهاى اروپايى رخ داده است، اصلاحات دينى بوده است … اگر شما برگرديد اين سه یا چهار قرن اخير را نگاهی بیندازید خواهید دید كه همه اصلاحاتى كه انجام شده است و همه پيشرفتهايى كه رخ داده است زيربنای آن اصلاحات دينى بوده است و مبنای آن اصلاحات «لوترى» يا به تعبير عربى «لوثری» بوده است. كه اگر به آن مبانی خوب دقت کنید خواهید یافت که اصلاح فلسفى نبوده؛ بلکه اصلاح دينى بوده و بر اساس اصلاح دينى همه اصلاحات ديگر شروع شده است. پس هیچ راهی نداريم که در جوامع خودمان اگر مىخواهيم اصلاحى، پيشرفتى، تقدمى، نموّى رخ دهد، اوّل بايد از اصلاحات دينى شروع كنيم. اين را كه مىگويم اصلاحات دين، اين تعبير امكان دارد كه يک مقدار در آن مسامحه باشد؛ بنده هيچ وقت نمىگويم دين را اصلاح كنيم؛ دين وقتى نازل شد – به اعتقاد ما از خداوند متعال نازل شده- معنى ندارد كه دين را اصلاح كنيم؛ بايد تعبيری دقيقتر استفاده کنیم و آن اینکه فهم خودمان را از دين، قرائت خودمان را از دين بايد اصلاح كنيم؛ نه اينكه دین را اصلاح کنیم».
در ماه رمضان سال ۹۲ سید کمال حیدری جملهای بر زبان آورد که چالش عمیقی در محافل شیعی و حوزوی علیه وی ایجاد کرد: «من ادعا میکنم که بسیاری از میراث روائی شیعه از کعبالاحبارها و یهودیان و نصرانیها و مجوسها به ما رسیده است».
حال دیگر سید کمال به دنبال نقد وهابیت نبود؛ بلکه میگفت برای آنکه تقریب و نزدیکی میان مذاهب اسلامی محقق شود، باید ابتدا از نقد میراث شیعی شروع کنیم تا اهل سنت نیز میراث خود را بازبینی کند. وی با سخنرانیهای متعدد در قم و تهران به آنچه که «حرکت اصلاحی» مینامید شتاب بخشید. وی در مؤسسه فکری و فرهنگی امام جواد(ع) که وابسته به خود وی است، و نیز در جلسات رسمی حوزه قم و حتی دانشگاههای این شهر به ترویج آرای خود میپردازد و البته تأکید دارد که هنوز یک مجتهد شیعه است. او ابایی ندارد که اردیبهشت سال گذشته در جلسه انجمن علمی ادیان و مذاهب حوزه بگوید: «اگر اهل سنت، انتقاد از عثمان و معاویه را برنمیتابند، برای این است که خاکریز اول آنهاست تا شیعه به مرحله انتقاد از ابوبکر و عمر نرسد؛ وگرنه آنقدرها روی خلیفه سوم تعصب ندارند». اما در جلسات متعددی گفته که علمای شیعه نیز باید دست از نگاه تکفیری به اهل سنت بردارند تا تقریب و گفتوگو میان دو فرقه شکل بگیرد. همزمان تأکید میکند: «فردا نگويند آقای حیدری منكر عصمت شده! بنده وﷲ بﷲ معتقد به عصمت هستم؛ كتاب العصمة را هم نوشتهام؛ كتاب بحث حول الامامة را هم نوشتهام؛ كتاب علم الامام را هم نوشتهام؛ هفت كتاب در بحث امامت دارم».
وی به شیعیان هشدار میدهد که وهابیت با حربههای علمی جدیدی به تخطئه شیعه همت گمارده است:
«اخيرا بر مبانى آقاى خوئى، آمدهاند روايت به روايت، در اصول كافى، در وسائل، در كتب صدوق، مىگويند بر مبانى خودتان اين روايت يا ضعيف است يا ده مجهول در آن وجود دارد. اين را نیز پياده كردند؛ در كجا؟ در مسأله اثبات امامة الائمة؛ چون ما ادله عقلى مبنی بر اثبات ائمه كه نداريم؛ دليل ما برای امامت امامان باقر و صادق و جواد و هادى و عسكرى(ع) و امام زمان(عج) همه ادله نقلى است. اخيراً پاياننامه دكترا در بغداد درآمده از «عداب الحمش»؛ ايشان آمده نوشته «المهدي المنتظر في روايات أهل السنة والشيعة الامامية» و آنجا رفته و بحث كرده، مىگويد اصول كافى شما در باب امامت امام عسكرى(ع) دوازده روايت آورده؛ آن دوازده روايت را بر مبانى آقاى خوئى در معجم رجال حديث یک به یک بررسی کرده؛ يازده روايت را تضعيف كرده و يک روايت مانده! اينها را بايد حل كنيم آقايان! فردا همين جوان دانشگاهى مىآيد و مىگويد شما بر چه اساسى اين حرف را مىزنيد؟ مىگوييد در روايت آمده؛ مىگويد روايت كه ضعیف است! چون از آن شبکههای وهابيت مىگويند روايت ضعيف است و مجهول و موضوع و مدسوس است. چه جوابى برای اينها داريم؟».
سید کمال از غلو و اخباریگری جدید میان شیعیان ابراز نگرانی میکند و درباره نهاد مرجعیت نیز طرح نوینی دارد:
«بنده معتقدم ما باید یک نهادی داشته باشیم که مراجع متعدد در آن باشند؛ یعنی برای پاکستان مرجعی باشد؛ برای هندوستان مرجعی؛ برای ایران مرجعی. اما نه شورای مرجعیت؛ بلکه شورای سیاستگذاری برای کل جهان تشیع؛ تا بتوانند یکدیگر را تغذیه نمایند؛ چرا که مرجع هر کشور نسبت اوضاع و احوال آن کشور از دیگران شناخت بیشتری دارد».
البته سید کمال میگوید که اجتهاد سابق دیگر توان پاسخگویی به نیازهای زندگی را ندارد؛ از اینجا نیاز به خونی تازه و اجتهادی نو و برداشتی نوین داریم؛ برای تقویت و بازگشت استحکام به اساس مکتب فکری.
سید کمال حیدری از چیزی نگران است که میگوید درباره تعداد محدودی از شیعیان صدق میکند:
«ما تاکنون خدا را شکر، سلفیگری کُشتاری نداریم که افرادی از شیعیان بیایند و دیگران را ذبح نمایند. این اکنون بهعنوان یک پدیده وجود ندارد؛ اما سلفیگری تکفیری و حذفی و اتهامی و لعنی دیگران؛ این در برخی از شبکههای فتنه وجود دارد؛ با اینکه خدا را شکر تعدادشان محدود است».
شاگرد علیه استاد
تخریب آیتﷲ خویی از جمله محورهای مهمی بود که مخالفان سید کمال در رد وی مطرح میکنند. از جمله آیتﷲ سید صادق روحانی که خود و برادرش مرحوم آیتﷲ سید محمد روحانی جزو شاگردان برجسته آیتﷲالعظمی خویی بودهاند در اینباره نوشت:
«مرجعیت مبارکشان تنها به بیان حلال و حرام اکتفا نمیکرد؛ بلکه ایشان نقشی عظیم در ترویج علوم دینی و حوزوی و تربیت صدها بلکه هزاران فقیه و عالم و مجتهد و اندیشمند داشتهاند؛ همچنین محافظت از حوزه علمیه نجف اشرف در سایه خشنترین حکومت ظلم و جور و تأسیس مراکز اسلامی در نقاط مختلف جهان، بهخصوص در کشورهای اروپایی، از دیگر اقدامات بزرگ ایشان است . هر سخنی به جز این گفته شود، سخنی ناآگاهانه است که تنها افراد جاهل یا مریض آن را بر زبان میآورند».
به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.
همچنین یک روحانی جوان عربزبان به نام جابر جویر کتابی در بیروت منتشر کرد تا از آقای خویی در برابر حملات سید کمال دفاع کند. این کتاب که مواضع للنظر نام داشت، چهار سال پیش از سوی مؤسسه «التاریخ العربی» در بیروت منتشر شد و به دفاع از آیتﷲ خویی برخاست. شیخ جابر جویر که تحصیلات عالی حوزوی خود را در قم گذرانده است، در کتاب خود کوشید نشان دهد که سید کمال حیدری با گزینش برخی مطالب آقای خویی سعی کرده چهره ناقص و ناموجهی از وی ارائه دهد و او را تخریب کند. این کتاب پاسخی بود به یکی از برنامههای سید کمال حیدری در شبکه کوثر که اکنون با عنوان «مرجعیت و چشمانداز پیش رو (اختیارات و وظایف رجعیت)» در سایت وی منتشر شده است. در این برنامه که ماه رمضان سال ۹۱ از شبکه ایرانی کوثر پخش شد، وی ضمن بیان دو دیدگاه آیتﷲ خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است. سپس جملاتی از کتب نراقی، صاحب جواهر و شیخ انصاری خواند و نتیجه گرفت که امام خمینی در بیان این نظریه تنها نبوده است. آنگاه نتیجه میگیرد که استادش آقای خویی از مصادیق این سخن صاحب جواهر است که به دلیل انکار ولایت عامه فقیه، طعم فقه را نچشیده است.
سید کمال در ادامه با مخاطب قرار دادن شیعیان عراق گفت که بهتر است به سراغ فقهایی بروند که مثل آیتﷲ خویی نباشند و وظیفه خود را منحصر در نوشتن رساله توضیحالمسائل و نهایتاً قضاوت در نزاعهای اجتماعی نکنند و متکفل تمام امور دینی باشند. به باور سید کمال، آیتﷲ خویی معتقد بوده که وظیفه مراجع دینی در عصر غیبت کبری این است که فقط رساله عملیّه بنویسند و وظیفه دیگری ندارند.
طبیعی بود این موضعگیری سید کمال که خود از شاگردان آیتﷲ خویی و نیز شاگرد شاگردان آقای خویی بوده است، بر دوستداران و طیف قدرتمند حامی آقای خویی گران آید. شیخ جابر جویر که از نویسندگان جوان حوزوی است، در کتاب ۱۹۷ صفحهای خود میکوشد نادرستی نقل قولهای سید کمال از صاحب جواهر و آقای خویی را نشان دهد. وی معتقد است که فقط سید کمال حیدری نیست که مراد صاحب جواهر را به درستی متوجه نشده است، بلکه برخی از استادان و محققان معاصر حوزوی و دانشگاهی همچون آیتﷲ جوادی آملی، مرحوم آیتﷲ معرفت و دکتر احمد جهانبزرگی نیز برداشت ناتمامی از جملات صاحب جواهر درباره اختیارات فقها داشتهاند. به باور وی، آنجا که صاحب جواهر در صفحه ۳۹۷ از جلد ۲۱ جواهرالکلام میگوید: «کسانی هستند که از طعم فقه، ذرهای نچشیدهاند»، مرادش کسانی است که نظر سلّار (سالار) دیلمی (فقیه نامدار بغداد در قرن پنجم) در کتاب مراسم را درباره ولایت فقها بر اقامه حدود در زمان غیبت قبول ندارند؛ نه کسانی مثل آقای خویی که ولایت فقها بر اقامه حدود و امور حسبیه را قبول داشته و با ولایت فقیه به شکلی که در پارادایم سیاسی کنونی رایج است، موافق نبودهاند. وی به صفحه ۳۹۴ همان جلد جواهر اشاره کرده که صاحب جواهر به بیان نظر سلار پرداخته و سه صفحه بعد، آن تعبیر تند را درباره مخالفین سلار بیان کرده و ضمیر «ذلک» در صفحه ۳۹۷ نیز به نظر سلار برمیگردد.
سید کمال حیدری در شبکه کوثر در برنامهای با عنوان «مرجعیت و چشمانداز پیش رو (اختیارات و وظایف مرجعیت)» ضمن بیان دو دیدگاه آیتﷲ خویی و امام خمینی درباره شئون و اختیارات فقها در عصر غیبت، تأکید کرد که نظر امام خمینی مورد قبول اکثر فقهای شیعه بوده و نظر آقای خویی در اقلیت است و اگر کسی بگوید امام خمینی مبتکر نظریه ولایت فقیه به شکل کنونی بوده، بیمار یا نادان است.
شاید بیمناسبت نبود که شیخ جابر جویر به این هم اشاره میکرد که صاحب جواهر در چندین جای جواهر مشابه این تعبیر تند و گزنده را درباره برخی فقها به کار برده و نمیتوان این رویه او را دال بر نادرستی فاحش نظرات دیگران دانست. همچنین در همان صفحه ۳۹۷ و در ادامه جملاتی که سید کمال استفاده کرده، به نظر سلار تصریح مجددی شده و گفته شده که این نظر بدین معنی نیست که فقیه، همه اختیارات متعلق به معصومین را دارد. صاحب جواهر سپس تصریح میکند که اگر بگوییم فقیه همه اختیارات حکومتی معصومین را دارد، دیگر «غیبت» بیمعنی خواهد شد؛ چون اگر شرایط برای متولی شدن فقها در همه امور جامعه وجود دارد، پس به طریق اولی، شرایط برای خود امام زمان(ع) نیز فراهم شده و زمان ظهور فرارسیده است. پس استمرار غیبت به معنی این است که فقها نمیتوانند همه اختیارات معصومین را نیابت کنند. صاحب جواهر به سرپرستی قوای نظامی برای اداره جنگ ابتدایی اشاره کرده و آن را از اختیارات معصومین دانسته است که قابل تفویض به فقها نیست. بنابر این ایراد شیخ جویر بیراه نیست و نمیتوان سید خویی را از مصادیق تعبیر تند شیخ نجفی در جواهر دانست.
جویر در ادامه همچنین به ایراد دیگر سید کمال به آقای خویی پرداخته که مدعی بود با استناد به جملات سید خویی میتوان گفت که وی به جز تألیف رساله عملیه و نهایتاً قضاوت، وظیفه دیگری برای فقها قائل نبوده و همین سبب عدم اهتمام حوزه نجف به نیازهای مردم شده است. وی ضمن برشمردن موارد متعددی از احتیاجات و نیازهای مردم که از نظر سید خویی، فقها متکفل و متولی رفع آنها هستند، در صفحه ۵۰ تعریضی هم به نظر محسن کدیور در کتاب نظریات دولت در فقه شیعه وارد کرده و گفته که ادعاهای سید کمال حیدری و شیخ محسن کدیور درباره مبانی سیاسی و اجتماعی آقای خویی با توجه به چنین شواهدی که در آثار و آرای ایشان دیده میشود نادرست است. جویر همچنین در صفحه ۵۲ از تعلیقه میرزا جواد تبریزی بر مکاسب نقل کرده که وی نیز همچون استادش آقای خویی قائل به دخالت فقها در امور سیاسی و اداره امور مسلمانان و دفاع از جامعه اسلامی بوده است.
بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سستدانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بیشباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را میپذیرد؟
البته میتوان به سیره سیاسی آقای خویی هم اشاره کرد که نشان میدهد وی چندان بیاعتنا به مسائل سیاسی و اجتماعی نبوده است. با این حال شاگردان سید کمال حیدری در سایتی که برای دفاع از وی به راه انداختهاند، در پاسخ به برداشتی که جویر از سخنان صاحب جواهر ارائه داد، به وی گوشزد کردهاند که طلبه مبتدی و جوانی بیش نیست و میتواند به برداشت آیتﷲ سید محمود هاشمی شاهرودی از سخن صاحب جواهر مراجعه کند که عین برداشت سید کمال حیدری است.
مصاف با عقلانیت روایی
نکته دیگری که حامیان سید کمال حیدری متذکر میشوند این است که ایرادات وی به میراث روایی شیعه، همانند ایرادات آیتﷲ آصف محسنی – روحانی برجسته افغان – است و هر دو فقیه قصد دارند میراث شیعه را از خرافات پالایش کنند. البته استنادهای سید کمال به نظرات مرحوم بهبودی در کتاب موروث الروائی بین النشأة و التأثیر نشان میدهد که وی در سالیان اخیر ترجیح میدهد به جریان تجدیدنظرطلبی که مرحوم بهبودی و آیتﷲ محسنی ذیل آن تعریف میشوند نزدیک شود.
به باور سید کمال، وجود تعداد زیادی از روایات جعلی در میراث روایی شیعه و سنی سبب شد که عقلانیت موجود در جهان اسلام، نه عقلانیت قرآنی، بلکه عقلانیت روایی باشد.[۱] از نگاه وی اسلام در اثر این عقلانیت روایی، تبدیل به یک افیون ضد عقلانیت و سبب عقبماندگی مسلمین شده است.[۲]
سید کمال معتقد است فرهنگ دینی حاکم بر اهل سنت متأثر از صحیح مسلم و صحیح بخاری و فرهنگ حاکم بر شیعیان متأثر از بحارالانوار است و ما باید تأثیرات بحارالانوار و نحوه دسترسی علامه مجلسی به منابع بحار را بررسی کنیم.[۳] این روحانی ۶۰ ساله عراقی از «وهابیت شیعی» سخن میگوید و همه را از رشد افراطگرایی شیعی برحذر میدارد.
سید کمال حیدری و چشمانداز پیش رو
چند سال از جنجالآفرینی سید کمال حیدری میگذرد. اگرچه دیگر او را در بخش برونمرزی تلویزیون ایران نمیبینیم؛ ولی وی روابط خود را با نهادهای علمی رسمی ایران حفظ کرده است. فعالیت دفتر وی در نجف و قم با جدیت ادامه دارد. مؤسسه حوزوی تحت نظر وی به جذب و تربیت نیرو مشغول است و تصاویر وی در مناطق مختلف شهرهای نجف و کاظمین گویای آن است که حملات تند وی به فقهای نامدار این شهر، سبب محدود شدن وی نشده است.
شاگردان وی میکوشند استادشان جای خالی مرحوم سید محمدحسین فضلﷲ را پر کند. نزدیکی وی به آرای نواندیشان دینی ایران و همسویی وی با امثال مرحوم بهبودی و آیتﷲ آصف محسنی میتواند به تدریج، جریان تجدیدنظرطلب درونحوزوی را تقویت کند. سید کمال با فعالیتهای چند سال اخیر خود نشان داده که بیمیل نیست با بدنهی نوگرای دینی جامعه ایران پیوند یابد.
او شاگردان فعالی دارد که دست به قلم هستند و اهل تألیف کتاب. برخی مثل شاگرد لبنانیاش شیخ حیدر حبﷲ اکنون در رده اساتید و نویسندگان مطرح حوزوی، همپای استاد خود به پروژهای که «اصلاح فهم دینی»اش میخوانند مشغولند و برخی نیز در ردههای میانی حوزوی مشغول تألیف و پژوهش هستند.
سید کمال همچنین از معدود روحانیون تجدیدنظرطلبی است که روابط حسنه خود با مسؤولین جمهوری اسلامی را حفظ کرده است. شهرت وی مدیون رسانه رسمی جمهوری اسلامی بوده و او نیز همانگونه که تصریح کرده است، از نظر مبانی فقهی به امام خمینی نزدیک است و نه استادش آیتﷲالعظمی خویی. حتی برخی حامیان وی معتقدند که دلیل حملات سنگین به وی، حمایتش از مرجعیت آیتﷲ خامنهای در سال ۷۳ و روابط حسنه وی با رهبر جمهوری اسلامی است. به هر حال اکنون فعالیتهای مرجعیتی دفاتر سید کمال در ایران و عراق گسترش یافته و جنجالها و شایعات چند سال اخیر، از وی شخصیتی مطرح در کشورهای عربی ساخته است. مسیری که سید کمال برای خود برگزیده، نه حرکت در روال مرسوم و متداول حوزوی، بلکه مخاطبیابی در میان نوگرایان حوزوی و تحصیلکردگان دانشگاهی است. او کوشیده وجهه ضد شیعی و تجدیدنظر طلبی که از وی ساخته شده، تعدیل شود تا بتواند مخاطبان سنتی خود را نیز حفظ کند.
اما آیا آنگونه که خود در سایت رسمیاش در گفتاری تحت عنوان «اصلاحات دینی را چگونه شروع کنیم؟» آورده است، قصد اصلاحات لوتری در جوامع شیعی را در سر دارد؟ بعید به نظر میرسد که از ماهیت و کیفیت اصلاحات مارتین لوتر در دنیای مسیحیت بیاطلاع باشد. شالوده این رفرمیسم مذهبی بر اساس نفی مرجعیت انحصاری کلیسا در فهم کتاب مقدس و مقابله با سنن و فرامین کلیسایی بود که به دو پاره شدن جهان مسیحیت منجر شد. بخشی از کارنامه چند سال اخیر سید کمال در زیر سؤال بردن فهم برخی فقهای شاخص از دین و نیز سستدانستن میراث روایی شیعه و تأکید معنادار بر قرآن شاید بیشباهت به پروژه اصلاحات لوتر نباشد؛ اما آیا خود وی چنین نسبتی را میپذیرد؟ و آیا او فکری برای تفاوتهای بنیادین حوزههای علمیه شیعه با نهاد کلیسا و نیز فرق جایگاه قرآن در میان شیعیان با جایگاه انجیل در جهان مسیحیت کرده است؟ البته وی اصرار دارد که در تبیین حرکت لوتر بگوید اصلاح فهم دینی بر اصلاح فلسفی تقدم دارد. اما آیا نام بردن از لوتر موجب بدفهمیهایی در فرایند دیالوگ وی با منتقدان شیعی و به ظاهر حامیان سنیاش نمیشود؟
امیر
سید کمال که ظاهرا به دنبال تثبیت ساختار قدرت فقهاست. منظورش هم از نفی روایات غیرعقلانی همون سنت فقه پویا و عقلانیتی است که در منویات امام بود. ایشون با اخباریگری مخالفه. نمی دونم به چه معنا میشه ربطش داد به مارتین لوتر.
اصل کار لوتر نفی ساختار و سلسله مراتب کلیسای کاتولیک بود. سید کمال در جهت اثباته.
اون شکل تشیع اخباری که ایشون نفی می کنه یعنی همین انجمن حجتیه و ایت الله خویی.
ناشناس
اگر ايشان عمده تراث شيعه را قبول ندارند چطور براي اثبات جايگاه مرجعيت به سراغ روايت فاما الحوادث الواقعه مي روند .
اينجا هم ايشان بايد سراغ قرآن بروند ….
ناشناس
ایت الله حیدری بارها سر درس فرمودند که بنده گفتم کثیر نه اکثر روایات شیعه اسرائلیاته، و کثیر یعنی تعداد قابل تتوجهی از روایات،متأسفانه نویسنده متن بالا ظاهرا با مباحث علمی ایشان آگاه نیست که کثیر را بسیار معنا کرده،در ضمن ایت الله حیدری چندین کتاب در این موضوع دارند و چگونگی استدلال به روایات را نیز در آنها بیان کردند
محمد
ایشان اکثر الروایات هم گفتند این هم ویدیدو https://www.aparat.com/v/cnl8K
ناشناس
کثیرالروایات میگن نه اکثر
ناشناس
اتفاقا میگن اکثر…. آخر متن جوابت رو بگیر
اما بعضی ها انگار مریض هستن و خدا لعنت کند کسایی را که آبروی مؤمنین را زیر سؤال می برند.(چه رسد به علما).
این کلام در مباحث فقه المراء (فقه زن)بیان شده و مربوط به روایات صادر شده در خصوص زن هستش(روایات را بشنوید خودتون متوجه می شوید)که اسلام منزه از این اکاذیب است و بنده این درس را کاملا گوش دادم.این موضوع را از سایت ایشان دانلود کنید و کامل گوش بدید. یا علی
انظر ما قال لا من قال
بر فرض که ایشون مرادشان کثیر روایات باشه نه اکثر باز هم این شخص در اشتباه بسیار بزرگی است . کسی تاریخ حدیث شیعه رو متوجه نشده است کسی که عصمت و علم به ما یکون اهل بیت علیهم السلام را متوجه نشده است و کسی که طرق و اجازات و نسخ رو بررسی نکرده ، ناچار است از روی جهل خویش این حرف ها را بزند . انشاالله خود صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ایشون رو هدایت کند
داش علی
در اون ویدیو کلمه اکثر به صورت خاص فقط در بحث فقه زنان آورده شده. به نظرم باید دغدغه دین داشت و ایشان هم این دغدغه را دارند. با یک کلمه که ممکن است اشتباه برداشت شنونده باشد نمیتوان شخصی را محکوم کرد. البته درک میکنیم که دلیل این توجه برخی به مبارزه با ایشون این جملات نیست بلکه به خاطر انتقادات ایشان به برخی مراجع مثل مرحوم آیت الله خوئی است که البته آن مرحوم هم معصوم و دارای علم لدنی نبودند. بنابر این کلیات مبارزه با آیت الله حیدری جای اشکال است.
کمیل
شما ظاهرا عربی بلد نیستی برادر.
احمد
بسم الله الرحمن الرحيم….حالا شما به اين گیر کردید یک بهانخ شده دست خودتان این همه مباحاث فایده نداشت حالا این فایده شما از دین چه میفهمید که میخواهید انتقلد بگیرید خجالت بکشید واسه شما خوب نیست … با دین بازی نکنید اگه شما ادعا میکنید اهل دین هستید چرا در تلفزیون ظاهر نمیشید و خرف بزنید یا اینکه نیترسید میکشن شما را …. بس حرف و علکی و مفت نزنید اگه تو اهل ایمان و دین هستید برو تو تلفزیون اعلام کن پس به اسلام ضربه نزنید مدافع شیطان و دجال نباشید ….
ابواحمد
متاسفانه افرادی که با علامه حیدری مخالفت می کنند اکثرشان از همین مطالب اینترنتی و شبکه های اجتماعی که مخالفین ایشان تولید می کنند، قصد شناختن ایشان را دارند.
در حالیکه سید کمال حیدری ده ها جلد کتاب در موضوعات مختلف دارد که خوشبختانه فایل پی دی اف آنها را سخاوتمندانه در اختیار مخاطبان قرار داده است. صدها ساعت صوت علمی در سایتشان موجود است. فیلم های زیادی هم از بیانات ایشان چه در تلویزیون و چه در سر کلاس موجود است. خلاصه ی مطالب ایشان را هم می توانید از کانال فارسی ایشان در تلگرام بگیرید.
نظریاتشان کاملا منطبق با اندیشه های امام خمینی ره و علامه طباطبایی ره است.
دشمن هم زیاد دارند. کسانی که در مقابل امام خمینی ره جانب احتیاط را رعایت می کنند به این مرجع عراقی رحم نمی کنند.
از بین ۸۵ هزار روایتی که در بحار هست تنها ۴۰ هزارش مربوط به کتب اربعه است. به رفض همه ی روایات کتب اربعه هم صحیح السند باشند، یقینا تعداد زیادی از موروث روایی ما مدسوس است. خود اهل بیت این را فرمودند و فرمودند که روایات را به قرآن عرضه کنید. عده ای جعال کتب اصحاب را می گرفتند و روایات جعلی به آنها اضافه می کردند.
عبارات مجلسی در مشیخه ی فقیه را حتما ببینید. اینها روایات صحیح است:
«صفوان بن یحی گوید: ابو قرّۀ محدّث از من خواست که او را به محضر امام رضا (علیه السلام) ببرم. از آن حضرت اجازۀ ملاقات خواستم. به من اجازه دادند. ابوقرّه به محرش شرفیاب شد و از حلال و حرام و احکام دین پرسش کرد تا آنکه پرسش به توحید کشانده شد و عرض کرد: برای ما روایت کرده اند خداوند، (توفیق) دیدار و هم سخنی خویش را میان دو پیغمبر تقسیم فرمود. قسمت هم سخنی را نصیب موسی و دیدار را نصیب محمد (ص) کرد. حضرت فرمود: پس آنکه از طرف خدا به جنّ و انس رسانید که «دیده ها او را درک نکند» [انعام/ ۱۰۳]، «دانش آفریدگان او را فرا نگیرد» [نجم/ ۱۱]، و «چیزی مانند او نیست» [نجم/ ۱۸]، چه کسی بود؟! مگر محمد (ص) نبود؟! گفت: آری. فرمود: چگونه ممکن است مردی به سوی تمام آفریدگان آید و به آنها بگوید که از طرف خدا آمده است و انها را به فرمان خدا، به سوی خدا خواند و بگوید: «دیده ها او را درک نکنند»، و «دانش آفریدگان او را فرا نگیرد» و «چیزی مانند او نیست»، سپس همین مرد بگوید: من با چشم خدا را دیدم و بر او احاطل علمی یافتم و او به شکل انسان است؟! [از این سخنان بی اساس] خجالت نمی کشید؟! زندیق ها نتوانستند چنین نسبتی به او بدهند که او چیزی از طرف خدا آورد و سپس از راه دیگر، خلاف آن را گوید [و حرف خود را نقض نماید]. ابوقرّه گفت: خداوند خود فرماید: «قطعاً بار دیگری هم او را دیده است» [نجم/ ۱۳]، حضرت ابوالحسن (علیه السلام) فرمود: همانا بعد از این آیه، آیه ای دلالت دارد بر آنچه پیامبر، دیده است؛ آنجا که فرماید: «دل آنچه را دیده، دروغ نشمرد» [نجم/ ۱۱]؛ یعنی دل محمد (ص) آنچه را دیده دروغ ندانست، سپس خدا آنچه را محمد دیده خبر دهد و فرماید: «پیغمبر از آیات بسیار بزرگ پروردگارش دید» [نجم/ ۱۸] و آیه های خداوند، غیر از خداست و باز خدا فرماید: «دانش آفریدگان، او را فرا نگیرد»، در حالی که اگر دیدگان او را ببینند، دانششان او را فرا گرفته و شناختن حاصل شده است.
ابوقرّه گفت: پس شما روایات را تکذیب می کنید؟!حضرت فرمودند: هرگاه روایات مخالف قرآن باشند، دروغشان می شمارم و آنچه مسلمانان بر ان اتفاق دارند این است که بر او احاطۀ علمی نیابند و دیدگان او را در نیابند و چیزی مانند او نباشد».
علّت موضع گیری ایشان در تنقیح روایات، دفاع از مکتب شیعه در برابر شبهاتی است که بر اساس همین روایات ضعاف و اسرائیلیات به مکتب اهل بیت وارد می کنند.
در کلیپ زیر توضیح بیشتری می دهند:
http://alhaydari.com/ar/2018/01/62939/
ناشناس
گفنه ایشان در بیان اینکه «میراث شیعی از کعب الاحبارها و …» گرفته شده یعنی اینکه تمام بزرگان شیعه همچون، حلی، سید مرتضی، مجلسی،کلینی و هزاران عالم برجسته شیعه نفهمیدند ولی ایشان فهمیدند.
یک علاقمند
رب انت کهفی حین تعیینی المذاهب….
من حوزوی نیستم اما از نه از حوزه دورم نه از روشنفکری و نه از فضای لائیک در بطن اجتماع. در میانهی ماجرا تلاش دارم فهمی متواضعانه از مباحث مختلفی دینی و فلسفی داشته باشم که به زیست مومنانهای که در سر دارم کمک کند.
اجازه بدهید سربسته عرض کنم. آفت تمام فضای فکری و عقیدتی ما عجله، گزیدهخوانی و هیجانزدگی است. اگر کسی قصد اصلاح فکر دینی یا اصلاح منابع روایی را دارد باید شدیداً مراقب مواضع و جملات خود باشد. یک جملهی اشتباه ده سال تلاش مستدل علمی را تباه میکند. کسی را متهم نمیکنم اما در نقد بزرگان تندروی و عدم رعایت ادب ولو آنکه نقدی درست باشد، جز آشوب و اختلاف چیزی برجا نمیگذارد. روش اصلاحات پیشنهادی باید روشمند، منسجم باشد، کارگشا و خصوصاً اعتدالی باشد. فروافتادن از دو سوی پشتبام قرآن و عترت یا از پشت بام عقل و نقل خلاف رویهی امام معصوم است و منجر به آشفتگی فکری مخاطبان میشود.
به عنوان یک مقلد عامی و طلبهی ناچیز، از همه ی اعاظم حوزه و متفکران فراحوزوی التماس میکنم کمی محتاطتر رفتار کنند و در تاختن به آرای هم از مسیر اعتدال خارج نشوند. از مثل منی، البته داناتر از من، که در موضوع بیطرفی و کشف حقیقت نشسته است اگر بپرسید عرض خواهم کرد اغلب این اختلافات باید گفتگو در فضای مسالمتآمیز قابل رفع یا لااقل قابل تقریب است.
روزگار ما به قدر کافی آشفته است. آشفتهترش نکنیم.
یا علی
داود پویاآتاسی
اجرکم الله . جان کلام در طول تاریخ بشریت و مخصوصا هم اکنون نیز همین است.
ناشناس
رحمك اللّه و والدیك…
رضا
خدا پدر آقای «یک علاقمند» رحمت کند، من با نظر ایشان موافق هستم.
حسن راده
ایشان یک احمق هست باید خلع لباس بشود. مراجع عظام نباید در
برابر فتنه گری این دلقک بی تفاوت باشند.
مخالف حیدری
سلام برحق پذیران. وقتی که جناب حیدری میگوید: »ما نمی فهمیم که امام حسن ع چرا صلح کرد و امام حسین ع چرا جنگید؟ پس نباید حکومت تشکیل دهیم و باید صبر کنیم تا امام زمان ظهور کند تا بفهمیم که چه باید بکتیم»، یا «ما در مورد حجاب نباید الگویمان فاطمه زهرا س باشد»، باید گفت: آیا این دیدگاه امام خمینی ره است؟ دیدگاه ایشان در مورد «عدم تشکیل حکومت» را بزرگترین دشمنان اسلام، یعنی آمریکا و اسرائیل هم دوست دارند.
محمد
بهرحال طرح دیدگاههای مختلف امرمبارکی است که نبایدطرد شود.ومسلم است که تفکروگرایش حوزههای باصطلاح علمیه روایی است تاقرآنی واین گرایش به جد قابل نقداست.
محمدی
من دیدگاه قرآن محوری ایشان را می پسندم.
دوری از روایات جعلی بسیار مورد پسند است.
زدودن غلو از روایات و اعمال و اعتقادات ماشیعیان بسیار خوب است.
وحدت اسلامی مطلوب خداوند است.
محمدی
بیائیم عقیدمان را از قرآن و سنت رسول الله و ائمه اطهار بگیریم.
قرآن ثقل اکبر و اهل بیت ثقل اصغر
دوری از قرآن یعنی پیروی از خرافات و اسرائیلیات
دوری از وحدت اسلامی یعنی پرورش وهابیت و داعش
پس بیائیم روی این مسائل اعتقادی تفکر کنیم نه تقلید
در اصول اعتقادی که تقلید جائز نیست پس چرا در اعتقادات تقلید می کنید.
محمدی
تو فضای مجازی از نقل احادیث عجیب و غریب توسط بعضی از اهل منبری ها همیشه مورد تمسخر واقع می شیم و منجربه دین زدایی از جامعه میشه جامعه امروزی عقلانیت رو می پسنده
جوان ها نسبت به دینی که ما ارائه می کنیم استقبال نمی کنند
نه تنها با اهل سنت متحد نمی شیم بلکه خودمون با هم هزار فرقه ایم
دوستان قرآن محوری شاهراه اتحاداسلامی هست پس به ریسمان الهی چنگ بزنیم.
حسین
چیزی که میفهمیم همون عقل انسان که درقران وغیره به ان پرداخته….اگر عقل ادم نپذیره بعصی از مسایلو قبولکردنش خیلی سخته….
ناشناس
نظرات اقاي كمال حيدري رو مطابق با عقلانيت و قراني پيدا كردم و بسيار لذت ميبرم و إسلام را زيبا يافتم
ناشناس
ایه الله سید کمال حیدری مصداق کل شیی هالک الا وجه .خداوند کمال مطلق است و هر پدیده ای روبه سمت کمال یاداری حرکت اصلاحی بسوی کمال نباشد مسیرش به هلاکت می رسد ..کل شیی هالک .مناین ایه را تفسیر نمی کنم که وظیفه ی مفسرین است ولی انچه ازان بر می اید همان است که عرض شد.بدیهی است که ایه الله حیدری مانند دیگر اصلاحگرا ونو اندیشان دینی مورد حمله ی اخباریون قرارگیرد درخاتمه ایه شریفه قران ( ان الشر من دواب صم وبکم لایعقلون رهگشا می باشد.
ناشناس
احسنت حیدری قران کلام خدا حرف خدا با بندگانش باید محور باشه
ناشناس
با سلام.به نظر بایستی بحارالانوار جدید نوشت و ترسی از این مسئله نداشت که با مواجه نمودن و گذراندن همه احادیث شیعه از فیلترهای لازم چه چیزهایی باقی میماند و چه چیزهایی باقی نمی ماند.