امام رضا«ع» در سال ۱۴۸ق بهدنیا آمد و در سال ۲۰۳ق در ۵۵ سالگی بهدست مأمون هفتمین خلیفه عباسی به شهادت رسید. دوران امامت حضرت ۲۰ سال بود (از ۱۸۳ -۲۰۳ق). فضای دوران امام فضایی است که محمد بن سنان که یکی از یاران امام رضا(ع) است آن (فضای دوران هارون عباسی) را اینگونه معرفی میکند: «از شمشیر هارون خون میچکید». امام رضا(ع) ۱۰ سال زندگیش را در زمان هارونالرشید گذراند و ۵ سال نیز همزمان با جنگهای داخلی خراسان و بغداد[۱] بود. وقتی مأمون بر اریکه قدرت بلامنازع تکیه زد، برای حل مشکل علویان و مبارزات تشیع تصمیم گرفت که امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان دعوت کند و ولیعهدی را الزاماً به او بسپارد. فلذا سال ۲۰۱ق۷ که سال ولیعهدی امام رضا(ع) بود، مأمون قصد داشت براساس اهداف زیر امام را با چالشی جدی مواجه کند:
- تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بیخطر: شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر داشتند و این مبارزات واجد دو ویژگی بود که در برهم زدن بساط خلافت تأثیر بهسزایی داشت: مظلومیت و قداست. مأمون با این کار میخواست این دو ویژگی ممتاز مبارزاتی شیعیان را از بین ببرد؛ چون وقتی رهبر شیعیان ولیعهد دستگاه خلافت شود، نه مظلوم است و نه چنان مقدس.
- مشروعیتدادن به خلافت اموی و عباسی: مأمون با این هدف دومش میخواست به همه ثابت کند که ادعای غاصبانه و نامشروعبودن خلافت اموی و عباسی از طرف شیعیان بیپایه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است؛ چون اگر خلافت دیگران نامشروع و جابرانه بود، خلافت مأمون نیز که جانشین آنهاست میباید نامشروع و غاصبانه باشد و چون امام رضا(ع) با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته، پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت برخوردار باشند و این نقضِ همه ادعاهای شیعیان است.
- کنترل رهبرِ مبارزات تشیع و به تبع آن کنترل یاران آن حضرت: مأمون با ولیعهدکردن امام رضا(ع) میخواست که امام را ـ که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود ـ در کنترل دستگاههای خود قرار دهد تا هم امام رضا(ع) و هم یاران و سلحشوران علوی را در سیطره خود داشته باشد.
- خلع ید از مردمیبودن امام رضا(ع): چون ائمه از جمله امام رضا(ع) چهرهای مردمی و مرجع سؤالات مردم بود، مأمون میخواست با حصر امام در دستگاه حکومتی خود رفتهرفته این رنگ مردمیبودن را از امام بگیرد .
- کسب حیثیتی معنوی برای خود: مأمون با این کار در اذهان عمومی بهدنبال کسب حیثیتی معنوی برای خود بود.
- تبدیل امام به توجیهی برای دستگاه خلافت: مأمون تصور میکرد که چون امام ولیعهد او شده، مجبور به توجیه اعمال دستگاه خلافت خواهد شد و در این صورت کسی نمیتواند اعتراضی به آن دستگاه داشته باشد.
با در نظرداشت اهدافی اینچنین میتوان ادعا کرد که مأمون فردی با هوش بوده که باتدبیری قوی و بیسابقه قدم پیش گذاشته است. لذا باید دید که امام رضا(ع) با چه سبکی، سیاستِ پخته و بینظیر مأمون را به مبارزه میطلبد. قبل از ورود به بحثِ سبک امام باید گفت که مأمون با همه هوشیاریش، چون نتوانست به اهدافش نایل شود و در مقابلِ سبک امام کم آورد، همان راهی را رفت که همه گذشتگانش در پیش گرفته بودند؛ یعنی قتل امام؛ و با اینکار نهتنها به هیچیک از اهدافش نرسید و نتوانست مظلومیت و قداست رهبر شیعیان و خود شیعیان را از بین ببرد یا حتی کم کند، بلکه موجب احیای مظلومیت و قداست ائمه(ع) شد. امام رضا(ع) در مقابل اهداف و اقدامات مأمون اقداماتی را انجام داد که بیانگر و تقویتکننده سبک امام رضا(ع)* یعنی سبکِ احیای امامت و مقابله با دستگاههای خلافت از درون آنان (یا دشمنی آشتیناپذیر با دستگاه خلافت) است.
اما اقدامات امام رضا(ع) عبارتند از:
- تصویرسازی برای مردم مدینه نسبت به اهداف شوم جریان ولیعهدی و موافقنبودن و معترضبودن امام از این امر: امام رضا(ع) هنگام خداحافظی به خانودهاش و مردم مدینه و مکه فهماند که این سفر سفر مرگ اوست. این مدعا را میتوان در وداع با حرم پیامبر(ص) و در وداع با خانوادهاش هنگام خروج از مدینه در طواف کعبه به اثبات رساند.
- نپذیرفتن و استنکاف امام از ولیعهدی و تهدید به قتل شدن: چون امام رضا(ع) ولیعهدی را نپذیرفت، در میان مردم و رژیم این تصور عمومی شد که حکومت و خلافت چه اندازه خوار شده است. به همین دلیل فضل بن سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت: «من هرگز خلافت را چنین خوار ندیدم؛ امیرالمؤمنین آن را به علی بن موسی الرضا تقدیم میکند و علی بن موسی دست رد به سینه او میزند». اهمیت مقام ولیعهدی در این حد بود که وقتی مأمون از ولیعهدی برادرش امین عزل میشود، کار به جایی میرسد که بهخاطر این عزل جنگی پنجساله میان خراسان و بغداد رخ میدهد و هزاران نفر کشته میشوند و سر امین شهربهشهر گردانده میشود. بنابراین استنکاف امام از پذیرفتن ولیعهدی این نکته را به ذهن مردم متبادر میکرد که مأمون در آن چیزی که سرمایهگذاری کرده موفق نبوده است.
- امام رضا(ع) ولیعهدی را به شرط عدم دخالت در هیچیک از شئون حکومت میپذیرد (نه جنگ و صلح و نه عزل و نصب و نه تدبیر امور). با تحقق این شرط، نقشههای مأمون نقش برآب شد.
- با پذیرش ولیعهدی مأمون توسط امام رضا(ع)، کار برای دستگاه خلافت عباسی و اموی به جایی رسید همهجا از فضایل اهلبیت(ع) و عظمت و نیکی آنان یاد شود و محدثین و متفکرین شیعه، معارفی را که تا آن روز جز در خلوت نمیشد به زبان آورد در جلسات درسی بزرگ و مجامع عمومی بر زبان راندند. تا پیش از آن، سالهای متمادی علناً بر منبرها به اهل بیت(ع) داده دشنام داده میشد و کسی جرأت بیان فضایل آنان را نداشت.