کلمه «خم» نام آن وادی میان مکه و مدینه است و به دلیل شباهت لفظی آن با خم در فارسی، سوژهای برای تعبیرات ادبی خاص شده که نشانهی سرمستی شیعه از این بادهی ولایت است؛ مثل: «باده بده ساقیا، ولی ز خمّ غدیر». به این قطعهی ادبی دقت کنید: «از خم غدیر، می ولایت مینوشیم و در کوچههای امامت، همراه نبوت جاری میشویم و به یاد غدیر و ذیحجه هیجده آیه تلاوت میکنیم. غدیر، برکه نیست؛ بلکه دریایی است مواج که کشتی نجات در ساحل آن پهلو گرفته است. غدیر ادامهی مکه است و از غدیر تا خدا فاصلهای نیست. غدیر، تجلی علی و تجلی خداست. غدیر، بهانهای برای کوچاندن غربت از قاب خستهی شیعه است؛ نامی است درخشان بر تقویم شیعه. غدیر، مقدمهی جوشش سبز در آخرالزمان است. روزی از انتهای تاریخ، مردی غدیری خواهد آمد».[۱] و از این نمونهها در تعابیر شعر و نثر فراوان است.
غدیر علی، هنوز هم چشمهای لبریز از آب حیات و دریایی مواج از کرامتهاست. غدیر، دریایی از باور و بصیرت، در کویر حیرت و هامون ضلالت است؛ تا کام جانها از آن سیراب شود. غدیر، یک کتاب مبین است؛ سندی برای تداوم خط رسالت در جلوهی امامت. غدیر، برای تشنگان، چشمهی زلال هدایت است و برای رهگمکردگان، صراطیست که به سنت پیامبر منتهی میشود. غدیر، عید ولایت است؛ روز اکمال دین و اتمام نعمت؛ برنامهای الهی برای حیرتزدایی از اذهان و اعمال امت در افقهای آیندهی تاریخ. غدیر، تداوم خط رسالت، در آیینهی امامت است. پس عاشورا با امامت پیوند دارد و غدیر با کربلا پیوسته است. اگر امت، غدیرها را پاس بدارند، عاشوراهای مظلومیت و کربلاهای خون و شهادت پیش نمیآید و خورشید امامت، در محاق خلافت قرار نمیگیرد. امت بیامام، رمهی بیچوپان است و گلهی بیشبان و راه بیعلامت و شب بیچراغ و کشتی بیناخدا و دشت بیچشمه و قنات خشکیده و بیآب…
رهشناستر از مولود کعبه کیست؟ و قاطعتر از ابوتراب و پسندیدهتر از مرتضی و والاتر از علی کدام است؟ علی، غدیر خم را از دریای فضائلش به موج نشانده است و رسول گرامی اسلام، دست روی چهرهی خوب و شایستهای گذاشته است. علی برگزیدهی محمد نیست؛ بلکه منتخب خداست و پیامبر فقط ابلاغگر پیام الهی نسبت به امامت اوست.
غدیر، کاشتن بذر ولایت در جانهاست. غدیر، نشاندادن خورشید به گرفتاران ظلمهاست؛ روز تکمیل دین و اتمام نعمت است؛ «عید ﷲ الاکبر» است؛ عید آل محمد؛ عید هواداران حق و وفاداران به پیامبر. غدیر، عید عدالت و رهبری است؛ عید انسانیت و کمالطلبی است؛ عید شعلهافکنی بر اندیشهها؛ عید امیدآفرینی در دلهاست. غدیر، روز بشریت و روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد در ولایت علی است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است.
حادثهای که در عاشورا اتفاق افتاد، پیامد تلخ زیرپا نهادن پیام غدیر از سوی امت محمدی بود. آنان که سر از اطاعت ولی خدا و امام معصوم برتافتند و با غیر حجت الهی بیعت کردند، در بستری از جاهلیت و نفاق افتادند و رفتهرفته آن سیر، سرعت گرفت و آن فاصله افزون گشت؛ تا آنجا که در عاشورای سال ۶۱ هجری (پنجاه سال پس از حادثهی غدیر خم) امت فریبخورده، بر محور سیاستهای خصمانهی امویان گرد آمدند و حجت خدا را لبتشنه در کربلا به شهادت رساندند و آلﷲ را بهعنوان اسیر شهربهشهر گرداندند. اگر پیام غدیر در سقیفه دفن نمیشد و اگر امام حق، پس از وفات رسول خدا خانهنشین نمیگشت و اگر آن ظلم نخستین توسط اولین ظالم در حق آل محمد صورت نمیگرفت، در عاشورا تیغ به روی فرزندان پیامبر نمیکشیدند.
اگر عاشورا را با غدیر پیوندی استوار است ـ چون از سوی جبههی حق در هر دو حادثه، تأکید بر امامت امام معصوم و ولایت صالحان است ـ سقیفه را هم با عاشورا ارتباطی تنگاتنگ است؛ چون حادثهی تلخ عاشورا نتیجهی آن ظلم نخست و انحراف اولیه در سقیفه است. وقتی آل علی را کنار زدند، آل سفیان سلطنت یافتند و بدعت به جای سنت نشست و کینههای بدر و احد و احزاب، در کربلا سرباز زد و فرزندان جاهلیت از فرزندان وحی، انتقام گرفتند. این درس را باید عمیقتر آموخت و این رابطهها را بهتر باید شناخت.
(منبع: کتاب فرهنگ غدیر، اثر استاد جواد محدثی)