بهلحاظ اعتقادی حوادثی مانند زلزله، خسوف و کسوف، آتشفشان، تگرگ شدید و خشکسالی احکام خاصی مانند نماز آیات و نماز استسقاء و دعاهای خاص دارند و بهلحاظ اعتقادی دلایلی هم برای وقوع اینها در روایات آمده است. مسألهای که میخواهم به آن اشاره کنم داوریهای سیاسیای است که در سالهای اخیر در باب این نوع حوادث به وجود آمده است؛ در مقابلِ کاستیهایی که درباب اعتقادات دیده میشود.
در سالهای گذشته در جریان زلزله شمال کشور، زلزله بم، آلایندههای جوّی جنوب و عدم بارش باران، از طرف شخصیتهای سیاسی اظهار نظرهایی شده است که در جامعه سبب چالشهای اعتقادی گردیده است. شاهد بودیم که برخی آقایان با استناد به برخی روایات، این نوع حوادث را ناشی از «گناهان مردم» و نوعی عذاب الهی تلقی کردهاند و در مقابل، برخی با استناد به روایاتی دیگر ـ مانند روایات مربوط به غرقشدن در دریا و سیل و آتشسوزی ـ این موضوع را انکار نمودند و اجر انسانهایی که در این حوادث از بین میروند را مانند اجر شهید در راه خدا تلقی نمودند. برخی از سیاسیون در شرایط خاص دیگری با استناد به علل طبیعی، این نوع حوادث را بیارتباط با معاصی مردم معرفی کردند و منکر تأثیر دعا و نماز و صدقه در ایجاد یا رفع این بلایا دانستند. ماجرا وقتی قابل تأمل میشود که تحت تأثیر افکار جناحی، این مسائل طبیعی، علمی و اعتقادی به تحلیلهای سیاسی تبدیل میشود. مثلاً انتظار از یک شخصیت کاملاً سنتی که به اصطلاح در گفتمان سنتی هم فکر میکند و حرف میزند، تحلیل سنتی بلایای طبیعی است. طبعاً او باید زلزله را با گناهان مردم پیوند بزند؛ اما در شرایط خاص سیاسی، یکدفعه اعلام میکند که زلزله ناشی از عوامل طبیعی و قانونمندیهای جاری در طبیعت است و ربطی به گناه مردم ندارد. در مقابل آدمی که به ظاهر مدرن و روشنفکر دینی است و انتظار میرود تحلیلش علمی باشد، در شرایط خاص، دلیل وقوع مثلاً همین زلزله را گناهان مردم در نوع انتخابشان برمیشمارد.
جوانهای ما امروز در معرض این نوع شبهات هستند و با سؤالات اعتقادی زیادی مواجه هستند که وقتی با سیاست هم گره میخورد، باورهای سیاسی و اعتقادیش با هم تضعیف میشود.
جوانان ما امروز میپرسند مگر قرآن کریم نفرموده است: «لو انّ اهل القری آمنوا و اتقّوا لفتحنا علیهم برکات من السمآء»؟ روی کره زمین مگر ملتی از ملّت ما با تقواتر و متدّینتر وجود دارد؟ پس کجاست آن برکات؟ مگر قرآن نفرمود: «و لکن کذبّوا فاخذناهم بماکانوا یکسبون»؟ کسانی که منکر آیات الهی هستند و کسانی که با دین میجنگند خدا با آنها مقابله میکند. برای جوان ما سؤال هست که پس چرا امروز منکران دین و خدا، در دنیا توسعه یافتهتر و قدرتمندتر هستند؟
در اوایل انقلاب اسلامی بسیاری از مردم و جوانانمان به دلیل احساس نیاز به دانستن و آگاهی از مسائل دینی، به سمت مطالعه و جلسات علمی میرفتند؛ کتاب عدل الهی شهید مطهری به دلیل ورود به این مسائل کمیاب شد. شهید مطهری که در عرصه جامعه حضور داشت و پاسخگو بود، برای جوانها رابطه بچه ناقصالخلقه را با عدل الهی توضیح داد؛ رابطه بلایا را با عامل طبیعی و عامل معنوی و انسانی شرح داد. آن روزها از هر جوان حزبﷲی، مسجدی و بسیجی در مورد علت وقوع این بلایای طبیعی سؤال میکردید، بلافاصله میگفت: اینها تصادفی بهوجود نمیآیند و علتالعلل اینها هم مادی نیست؛ به عناصر اربعه آب، خاک، هوا و آتش ختم نمیشود؛ چون عامل حادثه طبیعی متغیّر نمیتواند متغیّر باشد؛ والاّ تسلسل باطل پیش میآید. با همین استدلال جوان ما به متافیزیک طبیعت (مابعدالطبیعه) میرسید؛ ضمن اینکه به علل طبیعی اشاره میکرد، نقش ربوبیت الهی و دست قدرتمند غیبی را هم در پشت این حوادث میدید. به راحتی میتوانست بین قانونمندی تکوینی و طبیعی با عوامل معنوی و انسانی ارتباط برقرار کند و نقش انحراف و معصیت را هم در حوادث طبیعی ببیند.
امروز نه مطهریهای حاضر در صحنه داریم و نه احساس نیاز به مطالعه وجود دارد. از طرفی سؤالات و شبهات هم بیشتر شده است و متأسفانه همه چیز را هم به سیاست گره زدهایم. آدمهای بیکاری هم در این کشور پیدا شدهاند که بیجهت همه چیز را سیاسی میکنند. جالب است در کشور ما همهچیز متولی خاص دارد؛ اما حوزههای فرهنگ و اعتقادات متولی ندارد؛ آمار درستی از کاستیهای معرفتی در این زمینهها ارائه نمی شود. البته در تعامل با جوانان و بهویژه با مشاهده رسانهها و شبکههای اجتماعی، هر کسی میتواند بفهمد که ما با بحرانی بهنام «بحران اعتقادات سیاسی» مواجهیم.
جوانان ما امروز میپرسند مگر قرآن کریم نفرموده است: «لو انّ اهل القری آمنوا و اتقّوا لفتحنا علیهم برکات من السمآء»؟ روی کره زمین مگر ملتی از ملّت ما با تقواتر و متدّینتر وجود دارد؟ پس کجاست آن برکات؟ مگر قرآن نفرمود: «و لکن کذبّوا فاخذناهم بماکانوا یکسبون»؟ کسانی که منکر آیات الهی هستند و کسانی که با دین میجنگند خدا با آنها مقابله میکند. برای جوان ما سؤال هست که پس چرا امروز منکران دین و خدا، در دنیا توسعه یافتهتر و قدرتمندتر هستند؟
امروز جوان ما به روایاتی دسترسی پیدا کردهاند که نقل میکند وقتی در زمان حضرت امیر(ع) در مدینه زلزله آمد حضرت(ع) با دست مبارکشان بر زمین کوبیدند و خطاب به زمین فرمودند: تو را چه شده؟ آرام باش! پس زلزله آرام شد. حضرت در پاسخ به مردمی که تعجب کرده بودند، با قرائت آیه «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها» ـ یعنی آنگاه که زمین لرزانده شود به سختترین لرزههایش؛ و زمین بارهای سنگینش را بیرون میریزد؛ در آن روز زمین خبرهای خویش را حکایت میکند. و انسان می گوید که زمین را چه شده است؟ ـ فرمود: «من آن انسان هستم که به زمین میگویم تو را چه شده است؟». جمع بین این روایات با علم و قانونمندی طبیعی موجود در نظام آفرینش را باید عالمانه و مطهریوارانه پاسخ داد؛ نه سیاستمدارانه!
اندیشه انقلاب اسلامی نیاز به حضور حوزههای علمیه و شخصیتهای فرهیخته و اصولی و متدین دارد تا به این شبهات و سؤالات مردم پاسخ بدهند. جریانهای انقلابی مسئولند. امروز نیروی متدین، حزبﷲی، اصولگرا و اصلاحطلب تنها این نیست که شعار سیاسی بدهد. قبل از سیاست، ما باید باورهای اصولی و اعتقادیمان را تقویت و درست کنیم. انقلاب اسلامی قبل از آنکه یک انقلاب سیاسی باشد یک انقلاب اعتقادی و ایدئولوژیک و مبتنی بر باورهای دینی بوده است.
اندیشه انقلاب اسلامی نیاز به حضور حوزههای علمیه و شخصیتهای فرهیخته و اصولی و متدین دارد تا به این شبهات و سؤالات مردم پاسخ بدهند. جریانهای انقلابی مسئولند. امروز نیروی متدین، حزبﷲی، اصولگرا و اصلاحطلب تنها این نیست که شعار سیاسی بدهد. قبل از سیاست، ما باید باورهای اصولی و اعتقادیمان را تقویت و درست کنیم. انقلاب اسلامی قبل از آنکه یک انقلاب سیاسی باشد یک انقلاب اعتقادی و ایدئولوژیک و مبتنی بر باورهای دینی بوده است. تحول در باورهای مردم سبب حضورشان در انقلاب شد. متأسفانه ما انقلاب را منحصر در رویکردهای سیاسی و فقهی کردیم. التزامات عملی برای ما مهم شده است و التزامات اعتقادی به حاشیه رفته است. وقتی التزام اعتقادی و باور قلبی به خداوند، نظام آفرینش، ربوبیت و نقش خداوند نباشد، مگر با فقه و با سیاست میتوان ادعای اصولگرایی و اصلاحطلبی داشت؟ با هزار حیله خودمان را انقلابی جا میزنیم و کسی هم ممکن است متوجه نباشد. چرا امام راحل عظیم الشأن ما در اوایل انقلاب بسیار میفرمود خدا را حاضر و ناظر ببینید؟ «الم یعلم بانّ ﷲ یری؟». چرا این همه بر مسائل اعتقادی، اخلاقی و رعایت آداب دینی تأکید داشت؟ برای اینکه انسان معتقد دین را عین سیاست میداند و از موقعیت سیاسی خود سوءاستفاده نمیکند؛ دزدی نمیکند؛ اختلاس نمیکند؛ در هشت سال دفاع مقدس، جانانه در مقابل دشمن میایستد و با خدا معامله شهادت میکند.
مقام معظم رهبری قبل از انقلاب اسلامی در اوایل دهه ۵۰ در مشهد برای طلاب و دانشجویان سلسله مباحثی داشتند که بعدها کتاب شده است. در آنجا بحثی دارند از نقش باورهای توحیدی در زندگی سیاسی؛ نقش توحید در ساخت قدرت و اجتماع. جوانان ما باید خدا و باورهای الهی را در همه حالات ـ در کوچه بازار، در کاخ و کوخ، در اقتصاد و سیاست، در زندگی روزمره خود و در بلایای طبیعی ـ مشاهده کنند؛ تا بقای این انقلاب اسلامی تضمین شود.
م - م
البلاء للکافر ادب للمؤمن امتحان و للاولیاء درجه. ما حق نداریم برای کسی نسخه بپیچیم. هر کس خودش میداند خدای خودش .خدا خود میداند با بنده اش چگونه معامله کند نیاز به دستور العمل ما ندارد.
من باید ما بین خود و خدا کلاهم را قاضی کنم خودم خیلی خوب میفهمم که فلان گرفتاری نتیجه فلان اشتباهم بود و مابین خود و خدا توبه و طلب بخشش کنم اما برای دیگران من حق قضاوت ندارم .
اگر هر کس مابین خود و خدا اشکالات خود را رفع کند و به جای اینکه ذره بین بردارد و اعمال دیگران را زیر ذره بین قرار دهد خودرا بسنجد و ذرهبین را به سوی خود بگیرد و در صدد رفع معزلات اعتقادی واخلاقی و رفتاری خود برآید دنیا گلستان میشود.
تقوی .م
ورود فضلای حوزه به این مباحث به ویژه جلوگیری از سیاسی کردن مباحث طبیعی و اعتقادی امر لازمی است . از استاد مهاجرنیا و دوستانمان در سایت مباحثات تشکر می کنم که در همه مسائل و تحلیل ها به روز هستند.
ناشناس
آیاپیروی از ظلم گناه نیست کسی که ازظلم پیروی میکند درظلم ظالم شریک است
golam
خدا را شکر هر چی تقدیرش باشد وای به روزی که روی برگرداند طوفان چی زلزله چی مقیاس کوچکی است
نقی سنائی
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله:
اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤمِنِ اِمتحانٌ وَ لِلاَْنبياءِ دَرَجَةٌ وَ لِلاْولياءِكَرامَةٌ.
بلا براى ظالم مايه ادب، براى مؤمن آزمايش و براى پيامبران مايه ترفيع درجه وبراى اوليا بزرگوارى است.
جامع الأخبار، ص ۳۱۰، ح ۸۵۲
آن البلاء للظالم نه للکافر