مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت
بحثی انتقادی با موضوع رونق‌یافتن بازار فتاوای سیاسی در جهان اسلام

برنامه تلویزیونی «الف لام میم» چند سالی است با هدف بحث فکری در مورد مسائل و معضلات جهان اسلام در دوره معاصر از شبکه المیادین پخش می‌شود. رویکرد مباحث این برنامه ترویج اسلام معتدل ـ در مقابل اسلام خشن ـ است؛ دعوت از چهره‌های مختلف و گاه مخالف فکری، سیاسی و مذهبی به دلیل همین رویکرد است. مجری و کارگردان برنامه الف لام میم دکتر یحیی ابوزکریا محقق، روزنامه‌نگار و نویسنده الجزایری از چهره‌های مطرح رسانه‌ای در جهان عرب است که زبان‌های سوئدی، فرانسوی، انگلیسی، اسپانیایی و فارسی را نیز می‌داند. موضوع یکی از برنامه‌های اخیر الف لام میم «رونق‌یافتن بازار فتاوای سیاسی» بود. مهمانان این برنامه‌ی دکتر علی الشعیبی اهل سوریه، مشاور پادشاه اسبق عربستان ملک فهد و رئیس اسبق مرکز پژوهش‌های ملک فیصل (وی از وهابی‌های تندرویی بود که پس از تحقیقات بسیار به مکتب اهل بیت(ع) گروید) و دکتر صلاح‌الدین المستاوی دبیر کل مجلس اعلای اسلامی تونس، فارغ‌التحصیل از دانشگاه زیتونه، دارای تألیفات متعدد و مسلط به زبان فرانسه بودند. متن حاضر ترجمه‌ای آزاد همراه با تلخیص است از این برنامه.

یحیی ابوزکریا: وقتی که دین دین بود و وقتی که ترس از خدا (تقوا) پی و اساس فتوا‌دادن بود، احکام شرعی با دو سپر علم و عرفان صادر می‌شد و مفتی، خود را در حضور خدا احساس می‌کرد؛ چیزی را از جانب شارع امضا نمی‌کرد، مگر پس از اطمینان به این‌که مراد شارع همان است (از طریق شناخت علمی و مراجعه به نصوص). در کتاب «عقلاء المجانین» به استناد محمد بن یحیی بصری نقل شده که گفت: «منصور از  ابوحنیفه، ثوری، مسعر و شریک دعوت کرد برای قضاوت. ابوحنیفه گفت خود را به حماقت می‌زنم و بدین‌وسیله خلاص خواهم شد؛ مسعر هم خود را به دیوانگی زد تا خلاص شد؛ سفیان ثوری فرار کرد؛ اما شریک، گرفتار شد». محمد بن منکدر می‌گوید عالِم بین خداوند متعال و خلق اوست؛ پس باید ببیند چگونه به این موقعیت ورود می‌کند. امیر بیان، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فقیه و بصیر کامل در دین کسى است که از یک‌سو مردم را از رحمت و لطف الهى ناامید نکند و از سوی دیگر از مجازات‌‏هاى او ایمن ننماید». در حدیث شریف از حبیب قلوب(ص) چنین نقل شده که «جری‌ترین شما بر فتوادادن، جری‌ترین شما بر آتش جهنم است». مناوی در شرح جامع‌الصغیر ذیل این حدیث می‌گوید: جری‌ترین شما یعنی سریع‌ترین شما به جواب دادن به سؤال‌کننده از حکم شرعی؛ بدون مکث و تدبر؛ و افتاء یعنی بیان حکم مسأله‌ای. جری‌ترین شما بر آتش یعنی از اولین‌ کسانی‌که وارد جهنم می‌شوند؛ زیرا مفتی، تبیین‌کننده حکم خداست. پس اگر فتوایش بر اساس جهل یا به غیر از آن چیزی که یاد گرفته یا سهل‌انگاری در استنباط و نوشتن آن باشد، سبب ورودش به جهنم خواهد بود؛ «أألله ‌‌‌أذن لکم أم علی ﷲ تفترون؟».

دکتر یحیی ابوزکریا

با دروغ بستن بر خدا ـ در اثر گم شدن علم و تقوا و ورع ـ بازار فتوا رونق پیدا کرد؛ مفتیانی که فتوا می‌دهند به‌طور زنده و مستقیم در همه‌ی عرصه‌های زندگی؛ فتواهایی بر حسب نیازها و درخواست‌ها! حاکمان، منحرفان و سازمان‌های امنیتی برای هر فتوا  و هر فقیهی حقوقی پرداخت می‌کنند. دین خدا لقلقه‌ای بر زبان مدعیان فقاهت و فتوا شده است. در حدیث آمده که اگر سفها حاکم شوند، صداها در مساجد بلند شود، اطاعت از خدا همچون کالا باشد و خواننده‌ها زیاد و فقها کم شوند، پس سه چیز اتفاق خواهد افتاد: طوفان قرمز، شکافته‌شدن زمین و زلزله؛ و اتفاقات بزرگ دیگر. منظور از زلزله در این حدیث، فقط زلزله‌ی طبیعی نیست؛ بلکه فتنه‌، هرج و مرج، قتل، بی‌ثباتی و امثال این‌ها را نیز دربرمی‌گیرد؛ این‌ها  همچون زلزله‌ و آتش‌فشان، امنیت و سلامت مردم را از بین می‌برند. برای افغانستان و بوسنی فتاوایی صادر شد. برای هر تحول امنیتی‌ای در کشورهای اسلامی، چرخ فتوا می‌چرخید؛ تا جایی که فتاوا، بشارت‌دهنده‌ی شومی و نحسی شدند.

در حدیث شریف از حبیب قلوب(ص) چنین نقل شده که «جری‌ترین شما بر فتوادادن، جری‌ترین شما بر آتش جهنم است». مناوی در شرح جامع‌الصغیر ذیل این حدیث می‌گوید: جری‌ترین شما یعنی سریع‌ترین شما به جواب دادن به سؤال‌کننده از حکم شرعی؛ بدون مکث و تدبر

«رونق‌یافتن بازار فتواهای سیاسی»، عنوان برنامه این هفته‌ی «الف لام میم» است. در این برنامه دکتر و محقق برجسته علی الشعیبی از کشور سوریه و استاد ارجمند و فاضل، دکتر صلاح‌الدین المستاوی از کشور تونس ما را همراهی خواهند کرد.

دکتر علی؛ فتوادادن در نسل خداپرستان واقعی به‌گونه‌ای بود که اگر از مفتی حکم شرعی می‌پرسیدند دست‌وپایش می‌لرزید؛ اما فتواهای امروز بدون درنظر گرفتن خداوند صادر می‌شوند؛ درباره‌ی جنگ‌ها، فتنه‌ها، برانگیختن مردم، قضایای مذهبی و… . چطور شد که از تقوا گسستیم و به عفونت اخلاقی و ـ بالتبع ـ عفونت فتوایی رسیدیم؟

علی الشعیبی: فتوا حصار یا قلعه‌ی محکمی بود که هیچ انسانی جرأت ورود به آن را نداشت؛ بزرگان علما و بدریون (اهل جنگ بدر) از فتوا دادن فرار می‌کردند. در بیش از یک حدیث نقل شده از راویان مختلف که بدریون هنگامی که در مسجد رسول خدا می‌نشستند و از آن‌ها مسأله‌ای پرسیده می‌شد، آن را به یکدیگر احاله می‌کردند [از پاسخ‌دادن فرار می‌کردند]. همین ابوحنیفه که شما اشاره کردید می‌گوید: «اگر ترس از خدا نبود فتوا نمی‌دادم»؛ یعنی اگر ترس از این نبود که مردم به معصیت می‌افتند فتوا نمی‌دادم.

دکتر علی الشعیبی

اما این نوع‌ فتوادادن در دوران معاصر که شما به آن اشاره کردید، ریشه‌‌ی قدیمی دارد و اساس آن را ابوعبدﷲ الغرام بن غرام (م۲۵۵ق) پایه‌گذاری کرد. او فتوا می‌داد منافقین مدینه نزد خدا از جبرائیل، میکائیل و دیگرملائکه خدا برترند! نکته‌ی جالب توجه این‌ که ابن تیمیه نیز تحت تأثیر افکار ابن غرام بوده و البته فتواهایی بدتر و شنیع‌تر از ابن غرام صادر می‌کرد. این اساس، در قرون وسطی ضرر بسیاری به امت اسلامی زد. ابن رشد در کتاب «بدایة المجتهد» به این موضوع توجه کرده و گفته بود که فتوا اگر برای اهداف پست و مخالف شرع باشد، مصیبتی بزرگ برای امت است. این اساس و ریشه‌ی انحراف در فتوادادن، تا دوران استعمارگران ادامه پیدا کرد. ما در قرن نوزدهم می‌بینیم که لاروشکا سفیر فرانسه در تونس در ادعایی عجیب می‌گوید که خیلی از مفتی‌ها را به طمع انداخته بود که برایش فتوای دلخواهش را صادر کنند! مثلاً نقل می‌کند که در قرویین، اسکندریه و مکه مفتی‌هایی را اغوا کرده بود که برایش فتوا صادر کنند در جهت عدم مقاومت در مقابل فرانسوی‌ها در الجزایر و نیز این‌که وجود فرانسوی‌ها در الجزایر، قانونی است. از همین دست موارد می‌توان به بن‌باز، البانی و عبدﷲ عزام اشاره کرد که همه در همین مکتب دسته‌بندی می‌شوند و معتقد بودند مقاومت در مقابل اسرائیلی‌ها در فلسطین و جنگ با آن‌ها جایز نیست.

یحیی ابوزکریا: مفصلاً به موضوع فتاوای معاصر خواهیم پرداخت. دکتر صلاح‌الدین؛ بهتر است درباره‌ی زمان حاضر صحبت کنیم؛ تا برای نسل کم‌مطالعه‌ی امروز قابل لمس باشد؛ نسل جدید به مسائل ملموس و مبتلابه اهمیت می‌دهند. اگر برای آن‌ها از عصرهای اموی، عباسی، سلجوقی و صفوی صحبت کنیم، اعتنا نخواهند کرد؛ پس بهتر است مصداق‌های معاصر را بررسی کنیم. امروزه سیاست و شرع، حول فتوا در حال جنگ‌ هستند یا بهتر است بگوییم فتوا میان سیاست و شرع رد و بدل می‌شود؛ نظر شما دراین‌باره چیست؟

صلاح‌الدین المستاوی: خیلی متشکرم از شما برادر عزیز که این موضوع مهم و دقیق را انتخاب کردید در این برهه‌ی سخت برای امت اسلامی و دین حنیف. فتوا در دوره‌ی ما به دست نااهلان افتاده؛ همان‌هایی که تو در مقدمه‌ی کاملت آن‌ها را توصیف کردی. ترس از خدا و پرهیزکاری در فتوادادن کافی نیست و باید با علم راسخ همراه باشد. پرهیزکاری نیز حصاری است برای این علم تا منحرف نشده و از آن استفاده‌ی نابه‌جا نشود؛ تا دین از جایگاه بلند و عرفانی‌اش، از قداستش و از دعوتی که برای ارزش‌های جاودان می‌کند تنزل نیابد؛ همان ارزش‌هایی که کل ادیان به آن دعوت می‌کردند و در اسلام به‌دست پیامبر رحمت محمد(ص) کامل شدند. این بلندمرتبگی و جایگاه رفیع دین دست انسان را می‌گیرد و او را به درجه نفس مطمئنه می‌رساند.

دکتر صلاح‌الدین المستاوی

افسوس که امروز به‌جای این‌که دین در چنین مرتبه‌ای باشد، آن را در بازار می‌یابیم؛ خرید و فروش می‌شود توسط خاص و عام. این وسائل پیشرفته‌ی ارتباطی ـ مثل شبکه‌های ماهواره‌ای که تعدادشان بسیار زیاد است یا وسائل ارتباط جمعی و شبکه‌های اجتماعی ـ باعث شده‌اند این مضامین تحریف‌شده در دین به هر خانه‌ای شوند و همه، آن‌ها‌ را جزو مسلمات محسوب کنند. به‌وسیله‌ی این مضامین منحرف، گاه خون‌ها و نوامیس مباح می‌شوند، حرمت‌ها شکسته و امت متشتت و متفرق می‌شوند؛ امتی که خدا می‌خواست ید واحده باشند. مصیبت‌های ما در این فتوادادن‌هاست که دست هر کس و ناکسی افتاده و همان‌طور که اشاره کردی دست‌هایی بیرون از امت نیز در آن دخیل بوده و هستند؛ همان‌هایی که حمایت می‌کنند از صدور چنین فتواهای احمقانه‌ای. این فتواها توسط بعضی افراد شاخص که تصور می‌شود الگوی امت و عوام مردم هستند صادر می‌شود و امت را گرفتار کرده‌اند. امت به‌ آن‌ها به چشم الگو نگاه می‌کند؛ حال آن‌که آنان خدا را در امر امت ـ نسبت به آن‌چه از دهانشان خارج می‌شود ـ در نظر نمی‌گیرند. این‌ها فتاوادادن را دست‌کم می‌گیرند؛ در حالی‌که یک کلمه از آن، آن‌ها را هفتاد سال به قعر جهنم فرو می‌برد.  چقدر امام مالک حق داشت که گفت هرکس حرف‌زدنش را جزو اعمالش حساب کند، کمتر حرف خواهد زد. خداوند بدش می‌آید از قیل و قال زیاد و پرسش‌های فراوان؛ به‌ویژه اگر کسی نتواند پاسخ آن‌ها را بدهد؛ «یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن أشیاء إن تبد لکم تسؤکم».

یوسف کرازای (یوسف قرضاوی؛‌ در اصل افغانی بوده و از قبیله‌ی یهودی کرازای) قبل از این جنگ ناعادلانه وقتی به سوریه آمده بود، از اسلام بشار اسد و عظمت ارتش سوریه تعریف کرد؛ اما هنگامی که به کشورش بازگشت از او خواستند فتوایش را عوض کند و او نیز این کار را انجام داد.

یحیی ابوزکریا: پس با معضل خیلی مهم و خطیری مواجهیم: هرج و مرج فتاوا و صدور فتوا به نفع حاکمان و جماعات منحرف. متأسفانه طوری شده که حتی کسانی که علم شریعت یا فرهنگ قرآنی و یا تقوی ندارند چیزهایی را به خدا نسبت می‌دهند؛ گویی وکلای خدا بر روی زمین‌اند. دکتر علی الشعیبی؛ در چند سال اخیر، فتاوا به‌گونه‌ای بر ضد سوریه به خدمت گرفته‌ شده‌اند؛ علمای بزرگی  فتوا دادند به کفر رئیس‌جمهور و ارتش سوریه؛ خود شما پی‌گیر این مسائل هستید. بعد از آن، صحنه‌ی بازی عوض شد و فتنه‌ای بین دولت‌های خلیجی پیش آمد؛ علمایی که تابع قطر بودند فتاوایی ضد سعودی صادر کردند و علمای عربستان سعودی نیز فتاوایی ضد قطر. نظر شما در این‌باره چیست؟

علی الشعیبی: ‌بار دیگر تأکید می‌کنم که اگر فتاوای دینی به نفع امور سیاسی صادر شوند، یک رکن اساسی منهدم می‌شود؛ چراکه فتاوا تابع دین هستند؛ نه تابع سیاست؛ اما آن‌ها در لباس دین، به نفع سیاست چنین فتواهایی صادر کردند. منبع تغذیه فکری گروه‌های تکفیری در سوریه، همان مبنای فتوایی‌ای است که ابن تیمیه در سوریه بنا نهاد در تکفیر فرقه‌های مختلف مسلمین.

یحیی ابو زکریا: چطور یک عالمی مثلاً دولت سوریه را تکفیر می‌کند و بعد از مدتی که دولت سوریه با یک دولت خلیجی دیگر درگیر می‌شود، آن دولت جدید را هم تکفیر می‌کند؟ بحث را از ابن تیمیه بیرون ببریم و نمونه‌های معاصر را بررسی کنیم؛ یعنی به ابن تیمیه‌های معاصر بپردازیم.

علی الشعیبی: باید مبنای این جریان را تبیین کنیم. این‌هایی که تمام جنبش‌های سوریه را تکفیر کردند، آیا در صدور فتوا تقوا داشتند؟ آیا اصولاً درباره‌ی ملت سوریه تحقیقی کرده‌اند؟ آیا تقوا، شایستگی و دین‌داری رئیس جمهور سوریه را ندیدند؟ مثلاً یوسف کرازای (یوسف قرضاوی؛‌ در اصل افغانی بوده و از قبیله‌ی یهودی کرازای) را در نظر بگیرید؛ او قبل از این جنگ ناعادلانه وقتی به سوریه آمده بود، از اسلام بشار اسد و عظمت ارتش سوریه تعریف کرد؛ اما هنگامی که به کشورش بازگشت از او خواستند فتوایش را عوض کند و او نیز این کار را انجام داد. پس این مسأله‌ای که شما اشاره کردید ـ در مورد تناقض فتاوا ـ این‌گونه تبیین می‌شود؛ آن چیزی را که ابتدا به سوریه نسبت می‌دادند، اکنون به عربستان نسبت می‌دهند؛ در مقابل، علمای عربستان هم آن را به قطری‌ها نسبت می‌دهند (امثال کرازای و غیر او). فتوادادن تبدیل به بازیچه شده است؛ من از آن به «فتواهای ماهواره‌ای» تعبیر می‌کنم. همان‌طور که اشاره کردی، فتوای سیاسی فتوایی است که در مقابل درخواست‌ها صادر می‌شود؛ یعنی هرچه دلتان می‌خواهد بگویید تا مفتی‌ها درباره‌ی آن فتوا دهند!‌ مثلاً بگویید ملت یا ارتش مغرب مسلمان نیستند و تابع غیر خدا هستند؛ همان فتوا را می‌دهند؛ یا بالعکس؛ ملت اسرائیل ملتی مهربان و منعطف هستند و باید با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم (همان‌طور که الآن سعی می‌کنند همین کار را انجام بدهند). یک نمونه دیگر در این رابطه ـ که مصیبت بزرگی است و بسیاری از مسلمانان نمی‌دانند ـ کتاب «فرقان» جورج بوش است که در کویت عرضه شد و حتی یک فتوا در تکفیر یا تضعیف این کتاب صادر نشد! کسانی که دولت‌های سوریه، الجزیره و مصر را تکفیر کردند، یک فتوا علیه این کتاب ساختگی صادر نکردند.

یک نمونه دیگر در این رابطه ـ که مصیبت بزرگی است و بسیاری از مسلمانان نمی‌دانند ـ کتاب «فرقان» جورج بوش است که در کویت عرضه شد و حتی یک فتوا در تکفیر یا تضعیف این کتاب صادر نشد! کسانی که دولت‌های سوریه، الجزیره و مصر را تکفیر کردند، یک فتوا علیه این کتاب ساختگی صادر نکردند.

آن‌چه الآن اتفاق می‌افتد ـ‌ و تیلرسون وزیر خارجه آمریکا نیز به آن اشاره کرده ـ این است که آن‌ها در صدد از بین بردن تفکر وهابی و جایگزینی آن با افکار جدید هستند. فتواهای زیادی به همین زودی صادر خواهند شد مبنی بر این‌که ما فرزندان خانواده‌ی ابراهیمی هستیم (ادیان ابراهیمی)؛ هیچ فرقی بین اسرائیلی که به زمین تو تجاوز کرده و عربستانی‌ها وجود ندارد؛ پس رفت‌وآمدها را شروع کنیم و… .
بنابراین اسلام بازیچه‌ی دست علمای ماهواره‌ای شده است؛ همان صاحبان دلارهای سبز؛ همان صاحبان سیاست که از هوای نفس پیروی می‌کنند. بازی‌کردن با این فتواهای سیاسی رونق و عظمت فکر اسلامی را تحت تأثیر قرار داده است. در ابتدا گفتیم که فتوا قلعه‌ی متین و محکمی بود که هرکسی جرأت ورود به آن را نداشت؛ آن حدیثی که شما اشاره کردید (جری‌ترین شما بر فتوادادن جری‌ترین شما بر آتش جهنم است) نیز گویی به عصر ما اشاره دارد.

یحیی ابوزکریا: مفسران گفته‌اند «خداوند فراموش نمی‌کند» و معنای آیه‌ی «قال رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا؟ قال کذلک أتتک آیاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسی» این است که «خدا او را در آتش جهنم فراموش می‌کند». ظاهراً در جهنم بسیاری از علما، مفتی‌ها و معممین نیز حضور دارند. دکتر صلاح‌الدین؛ هدف از فرستادن پیامبران و پیدایش ادیان شناساندن خدا به بشر است؛ اصل اعتقادی به ما می‌گوید که خدا را نمی‌توان دید و او فوق مکان و کیفیت است و برای او نمی‌توان حدودی قرار داد. پس خدا پیامبران را فرستاد تا او را به مردم بشناسانند. نقش علما نیز در زندگی این است که خداوند را به مردم نشان بدهند. وقتی یک عالمی از دین به‌نفع سیاست‌ها، مؤسسات، سازمان‌های امنیتی، گروهک‌ها، منحرفان و هر مریضی استفاده می‌کند، آیا با این کارش مهم‌ترین قاعده در ارسال پیامبران را متزلزل نکرده است؟

صلاح‌الدین المستاوی؛ بله چنین است؛ علما ورثه انبیا هستند و انبیا نیز دینار و درهمی از خود به‌جای نگذاشتند. این منصب رفیع و این مکانت علما، با ختم رسالت به آن‌ها رسید. اگر علما منحرف شوند ـ همان‌طور که شما مفصلاً توضیح دادید ـ زبان حال من همان حرف سفیان ثوری خواهد بود که می‌گفت: «ای علما؛ ای نمک امت؛ نمک چه فایده‌ای دارد وقتی خودش گندیده شود؟». علما جای خداوند امضا و مردم را به صراط مستقیم هدایت می‌کنند و آن‌ها را از سقوط و انحراف در امان نگه می‌دارند. ما زینت دنیا را حرام نمی‌کنیم؛ اسلام هم می‌گوید: «وابتغ فیما آتاک ﷲ الدار الاخرة و لا تنس نصیبک من الدنیا و احسن کما احسن ﷲ الیک»؛ اما چه بیهوده است وقتی که این دنیا بزرگ‌ترین هم و غم کسی شود و وسعت علمش محدود به آن باشد. علما اولی هستند در تدبر نسبت به این آیات و باید این آیات همیشه جلوی چشمانشان باشد؛ به‌ویژه هنگامی که چیزی را از جانب خداوند امضا و به مردم ابلاغ می‌کنند. باید دقیق، صحیح و خالص برای خدا باشند و برای آن‌چه انجام می‌دهند به‌دنبال پاداش دنیوی نباشند؛ آن هم ثمن قلیلی که به زوال می‌رود.
علمای امت ما امروز در تفرقه هستند.  بسیاری از مصلحین و علما ـ از جمله علامه شیخ محمدطاهر بن عاشور در شمال آفریقا ـ فریاد می‌زنند ‌که امر فتوا به‌ویژه در این زمان نباید فردی باشد؛ بلکه باید مجموعه‌ای از علما بنشینند و فتوا صادر کنند؛ تا اگر یکی از علما به انحراف رفت، دیگران او را هدایت کنند. اما متأسفانه می‌بینیم در هر لحظه، فردی فتوایی صادر می‌کند که نه به جوهر دین ربط دارد و نه به قواعد آن. من نمی‌دانم این کسانی که فتوا می‌دهند بر ریختن خون، تعدی به نوامیس و تفرقه‌انداختن بین دولت‌های مسلمانان و ملت‌هایشان، استنادشان به کدام دلیل شرعی یا کدام مقصد از مقاصد شریعت است؟ آن هم شریعتی که همیشه دعوت به صلح و اصلاح ذات بین می‌کند. در زمانه‌ای هستیم که فتنه‌ها از همه‌سو بر ما هجوم آورده‌اند و اسلام نیز همیشه دعوت کرده است بر ایستادن در مقابل فتن.

علمای امت ما امروز در تفرقه هستند.  بسیاری از مصلحین و علما ـ از جمله علامه شیخ محمدطاهر بن عاشور در شمال آفریقا ـ فریاد می‌زنند ‌که امر فتوا به‌ویژه در این زمان نباید فردی باشد؛ بلکه باید مجموعه‌ای از علما بنشینند و فتوا صادر کنند؛ تا اگر یکی از علما به انحراف رفت، دیگران او را هدایت کنند. اما متأسفانه می‌بینیم در هر لحظه، فردی فتوایی صادر می‌کند که نه به جوهر دین ربط دارد و نه به قواعد آن. من نمی‌دانم این کسانی که فتوا می‌دهند بر ریختن خون، تعدی به نوامیس و تفرقه‌انداختن بین دولت‌های مسلمانان و ملت‌هایشان، استنادشان به کدام دلیل شرعی یا کدام مقصد از مقاصد شریعت است؟ آن هم شریعتی که همیشه دعوت به صلح و اصلاح ذات بین می‌کند.

یحیی ابوزکریا: در این زمان بر ما واجب است که با صدای بلند عالم ربانی را به مردم بشناسانیم. باید تأمل کنیم در سخن علی [علیه‌السلام] آن بزرگ‌مرد جهان اسلام که لباسش را وصله می‌کرد؛ هنگامی که می‌گوید: «ای دنیا؛ برو غیر از من را بفریب». دکتر علی؛ وقت آن رسیده که ما نمونه‌ و الگوی علمای حقیقی را به مردم بشناسانیم. اسلام برای خدمت به انسان آمده و به همین دلیل تمام فتواهایی که بر ضد انسانیت صادر می‌شوند، شیطانی هستند. اما چرا  بعضی از ملت‌های مسلمان برای علمای منحرف کف می‌زنند؟ چرا مردم هنوز با عطش به‌دنبال شنیدن سخنرانی سخنرانان خشن و وحشی هستند؟ چرا هنوز بازار مفتیان منحرف، بازار پررونقی است در میان حاکمان و مردم؟

علی الشعیبی: اجازه بدهید بگویم این‌ها عالم نیستند؛ هرچند من جرأت ندارم علمیت این‌ها را نفی کنم. مفتی عالم، مفتی‌ای است که مردم را با فتوای خودش اذیت نکند و به همین دلیل مفتیان قدیمی و متقی به‌دنبال راه‌حل‌هایی بودند تا مردم در احکام شرعی اذیت نشوند؛ حیل شرعیه نیز به همین دلیل درست شدند. اما امروز ما شاهد ظهور علمای رسانه‌ای هستیم؛ یعنی علمایی که به مدد رسانه عالم شدند! رسانه آن‌ها را متصف به صفاتی از قبیل علامه و مفتی کرده است. در این‌جا ایراد ندارد که از برخی اسامی نام ببرم؛ مثلاً صالح الفوزان مؤلف کتاب «توحید»؛ کتابی که در ۳۲۰ هزار مدرسه در سعودی تدریس می‌شود. او در صفحه ۶۶ این کتاب فتوا داده است به تکفیر اشاعره، جهمیه و معتزله. یا مثلاً فتوای یوسف کرازای (قرضاوی) در سفک دماء. این‌ها کسانی هستند که جرأت پیدا کرده‌اند در صدور فتوا برای ریختن خون؛ فتوایی که مخالف حقیقت ادیان، خلق عظیم محمد(ص) و رویکرد تسامحی اسلام است. ادیان نازل شدند به‌خاطر مصلحت انسان؛ نه شقاوت و بدبختی او. پس نمی‌توان این‌ها را عالم نامید. کرازای از آمریکا خواست سوریه و ملت سوریه را بزند؛ وقتی به او گفتند خون‌های زیادی ریخته خواهد شد، گفت که چه؟! یعنی با چنین جرأتی بر خون یک ملت متحد و ارتش آن فتوا می‌دهد؛ او این فتوا را درباره‌ی لیبی، تونس، عراق و… نیز صادر کرد. به ذهنم رسید که تحقیق کنم درباره‌ی دلیل بروز چنین جرأتی در او؛ و آن را پیدا کردم: ۳۷۰ میلیون دلار در جزیره‌های غربی هند. یعنی کسی مثل کرازای خودش و نفس خودش را به شیطان فروخته. خدا به پیامبرش می‌گوید: «ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک»؛ الگوی ما نیز چنین پیامبری است.

وقتی به یوسف کرازای (قرضاوی) گفتند خون‌های زیادی ریخته خواهد شد، گفت که چه؟! یعنی با چنین جرأتی بر خون یک ملت متحد و ارتش آن فتوا می‌دهد؛ او این فتوا را درباره‌ی لیبی، تونس، عراق و… نیز صادر کرد. به ذهنم رسید که تحقیق کنم درباره‌ی دلیل بروز چنین جرأتی در او؛ و آن را پیدا کردم: ۳۷۰ میلیون دلار در جزیره‌های غربی هند. یعنی کسی مثل کرازای خودش و نفس خودش را به شیطان فروخته.

یحیی ابوزکریا: اشکال کجاست؟ اشکال مربوط به یک شخص نیست؛ در هر کوچه و محله‌ای هزاران مفتی هستند. در خط طنجه ـ جاکارتا [کنایه از جهان اسلام] عدد مفتی‌های ما بیش از عدد نجوم و سیاراتند. مشکل این‌جاست که دین کالا و دکان شده است. شیخ صلاح‌الدین، استاد برجسته‌ و عزیز ما از دانشگاه زیتونه؛ از طاهر بن عاشور نام بردی که مقاصد شریعت را به ما آموخت؛ من شخصاً از مبانی او بسیار آموختم. هنگامی که دکتر علی مشغول صحبت بود، نمی‌دانم چه شد که به یاد قیامت و ایستادنم در مقابل خدا افتادم و کتابی که آن را حمل می‌کنم که هیچ کوچک و بزرگی از اعمال را از قلم نینداخته است. شیخ صلاح‌الدین؛ چگونه نزد خدا حاضر شویم؟

صلاح‌الدین المستاوی: این سؤال محوری و مهمی است که هر انسانی باید از خودش بپرسد؛ به حساب خود رسیدگی کنید قبل از این‌که از طرف خدا محاسبه شوید؛ این از اولیات یقین، ایمان و اخلاص است. انسان زرنگ کسی است که خودش را همیشه متهم بپندارد و برای پس از مرگ خود کار کند. این مسأله‌ای است که باید همیشه آن را به یکدیگر توصیه کنیم؛ خصوصاً به آن دسته از علمایی که با ریش بلند در برنامه‌های تلویزیونی ظاهر می‌شوند و خطر آن‌چه از دهانشان بیرون می‌آید ـ و باعث فتنه، تفرقه و درگیری در یک کشور متحد می‌شود ـ را متوجه نمی‌شوند؛ علمایی که انگار راضی نمی‌شوند جز به این‌ که آن امت را به گروهک‌هایی تقسیم کنند که خون یکدیگر را بریزند. آن‌چه اکنون در آفریقا اتفاق می‌افتد ـ به‌عنوان مثال ـ  این است که پول‌هایی از خارج آمد و باعث فروپاشی اتحاد ملت‌هایی شد که اسلام رحمانی و سمحه را قبول کردند؛ وحدت خانوادگی و قبیلگی آنان را به هم ریخت. این منازعات بستر مناسبی است برای کسانی که می‌خواهند اسلام و مسلمین را ریشه‌کن کنند.

رده‌های مرتبط

پاسخ دهید