تعریفی که جنابعالی از علوم انسانی دارید چیست و کارکرد این علوم را چگونه ارزیابی میکنید؟
علوم انسانی آن حوزههایی از دانش است که ابعاد مختلف انسان، جامعهی انسانی و فرهنگ را مطالعه میکند و شامل زبانها، ادبیات، فلسفه، جغرافیا، تاریخ و… است. این علوم در فرهنگسازی، انسانسازی، و رابطهی افراد با جوامعشان نقش و تأثیر عملی دارند.
در مباحث معرفتشناسی، ابزار معرفت چیست و عقل، دین و تجربه، چه جایگاهی در این مباحث دارند؟
همانطور که در کتاب «قرآن و علوم طبیعت» توضیح دادهام، از نظر اینجانب ابزار معرفت، حواس، عقل، الهام و وحی است. عقل نقش بسیار اساسی در همهی ابعاد زندگی انسانها، و حتی در برداشت از وحی، دارد. باید از مسلّمات وحی، اصول حاکم بر علوم را استنتاج کنیم و البته در بسیاری از موارد تجارب حسی، بخشی از ابزار معرفت است.
آیا کلام سنّتی توانایی لازم برای مواجهه با مسائل کلامی معاصر را دارد؟
کلام سنّتی مسلّماتی دارد که از آنها در کلام معاصر هم میتوان بهره گرفت؛ ولی بههرحال باید به مسائل مستحدثه توجّه کرد و از این جهت تکمیل و تعمیق کلام سنّتی لازم است.
آیا میتوان بدون شناخت علوم مدرن، وارد بحثهای کلامی شد؟
در عصر ما بعضی از دانشمندان علوم تجربی شبهاتی را در مقابل ادیان توحیدی مطرح کردهاند که برای پاسخگویی به آنها تسلط به علم روز ضروری است و البته فلسفه میتواند به پاسخها عمق بخشد.
نسبت میان نگرشهای جامعهشناختی علوم اجتماعی با علوم سنّتی همچون فقه چیست؟ و چطور میتوان بین این دو رابطهای را (با تأکید بر فقه) برقرار کرد؟ و آیا اساساً رابطهای متصوّر است؟
همانطور که علامه محمدتقی جعفری(ره) و بعضی از دیگر از افاضل مسلمان تأکید کردهاند، لازم است که فقها از مسائل مستحدثه آگاهی لازم را داشته باشند. بسیاری از این مسائل جامعهشناختی هستند و لذا تعامل حوزویان با جامعهشناسان خبیر و مؤمن برای رسیدن به راهحلهای سازگار با اسلام ضروری است. رابطه بین این دو گروه ممکن و از نظر اینجانب لازم است.
چه نسبتی میان جهانشناسیهای مدرن و سنّتی وجود دارد؟
جهانشناسی مدرن تحتالشّعاع یک جهانبینی سکولار قرار دارد که فقط به ظاهر طبیعت توجه میکند و از مراتب بالاتر واقعیت غافل است و لذا نمیتواند سعادت و خوشبختی درازمدت انسانها و جوامع بشری را تضمین کند. تنها یک جهانبینی الهی است که به همهی نیازها و دغدغههای انسانی توجه دارد.
جهانشناسیهای مدرن چه تأثیری بر ادراک ما از هستی، خداشناسی و مباحث دینی داشته و خواهند داشت؟
جهانشناسیهای مدرن تأثیرات زیر را داشتهاند:
- نادیدهگرفتن ارزشهای اخلاقی در کار علمی؛
- تشدید عطش قدرت و ثروت؛
- نادیدهگرفتن نقش مفروضات فوق علمی در علم؛
- غفلت از مراتب بالاتر واقعیت (به علت بیتوجهی به ادیان الهی)؛
- نادیدهگرفتن دغدغههای بنیادی انسان.
دانشگاه مطلوب از دیدگاه شما چیست؟ و آیا بر فرض استیلای نهادهای سنّتی بر دانشگاه زمینهی رشد علمی برای دانشگاه وجود خواهد داشت؟
دانشگاه مطلوب از نظر من دانشگاهی است که در آن بینش و منش اسلامی حاکم باشد؛ یعنی نگرش افراد به جهان و جامعه و هدف از زیستن در جهتی باشد که اسلام مقرّر کرده است. ضمناً باید در آن شعائر و ظواهر اسلامی بروز داشته باشد. اگر نهادهای سنّتی بر دانشگاه استیلا داشته باشند، در صورتی در دانشگاه زمینۀ رشد علمی وجود خواهد داشت که آنها آگاه به مقتضیات زمان خود باشند.
مدل صحیح تعامل دانشگاه با نهادهای سنّتی و سیاسی چیست؟
به نظر اینجانب بهترین راه تعامل دانشگاه با نهادهای سنّتی، تعامل علمی بین اساتید دانشگاه با اساتید حوزوی در چهارچوب حلقههای پژوهشی و ارائه سمینارها و کنفرانسهای مشترک است. در مورد تعامل دانشگاه با نهادهای سیاسی، باید دانشگاهها مرتباً نهادهای سیاسی را در جریان نقشی که دانشگاهها میتوانند در صنعت و امور فرهنگی ایفا کنند بگذارند؛ تا آنها مساعدتهای قانونی لازم را معمول دارند.