مباحثات

رسانه فکری تحلیلی حوزه و روحانیت

اخیراً اعضای هیئت مؤسس و هیئت‌مدیره‌ی مجمع عالی حکمت اسلامی و دست‌اندرکاران برگزاری همایش ملی حکیم طهران «علی مدرس زنوزی»، با رهبر انقلاب دیدار کردند و ایشان نیز در این دیدار بیانات مهمی را درباره‌ی فلسفه در حوزه‌ی علمیه مطرح فرمودند. حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی نیز در این دیدار حضور داشت. از وی درباره این دیدار و جایگاه فلسفه در حوزه علمیه و راه‌کارهای پیشرفت آن، سؤال کردم. متن این مصاحبه کوتاه را در ادامه بخوانید.

  • به نظر شما در حوزه‌ی علمیه‌ی کنونی، فلسفه چه جایگاه و اعتباری دارد؟

یکی از اصیل‌ترین دانش‌های اسلامی که عهده‌دار تببین معارف و حکم اسلامی است و واکاونده حقایقی محسوب می‌شود که از کتاب و سنت آمده، دانش فلسفه است و فلاسفه اسلامی نیز با چنین نیتی دانش فلسفه را بنیان نهادند.

گرچه فلسفه دانش آزادی است و آزاد متولد می‌شود، ولی بعد از این که به سمت پذیرش مبدائی برای نظام هستی حرکت کرده، جهت‌گیری فلسفه به سمت مباحث توحیدی و الهی است و فلاسفه اسلامی، با چنین اندیشه‌ای آن را از دوران جناب فارابی و بعد هم ابن‌سینا تاکنون استمرار بخشیده‌اند. اما در دوران کنونی، به برکت نظام و انقلاب اسلامی این‌گونه مسائل راه خودش را پیدا کرده است؛ اما انتظار می‌رود که به این علم ـ که از علوم اصلی و اساسی محسوب می‌شود و به‌عنوان دانشی که واکاونده معارفی است که اهل‌بیت برای جامعه بشری آورده‌اند ـ بهای لازم داده شود.

مشخصاً در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که انتظار می‌رفت بیش از این به دانش فلسفه و علوم و معارفی که از حکمای اسلامی به ما به ارث رسیده است، با اشتیاق و اهتمام بیش‌تری در حوزه‌ها پرداخته شود. اگر بخواهیم مقایسه‌ای کنیم بین علوم حقیقی و اعتباری، می‌بینیم که نسبتشان بسیار متفاوت است؛ یعنی مباحث مطروحه در علوم عقلی ـ یعنی کلام و عرفان و فلسفه و تفسیر اسلامی ـ نسبت به فقه و اصول بسیار کم‌رونق است. توقع است که لاقل این علوم، هم‌سطح و هم‌طراز یک‌دیگر باشند و به همان میزان که به علوم اعتباری و دانش‌های اصیل اسلامی مثل فقه و اصول پرداخته می‌شود به علوم عقلی نیز اهتمام شود. درس‌هایی که امروزه در حوزه وجود دارد، مجلات و مقالاتی که منتشر می‌شود، نشست‌های علمی برگزار شده در حوزه، همه و همه، نشان دهنده‌ی این تفاوت و اختلاف نسبتاً زیاد بین علوم عقلی و فلسفه اسلامی با سایر علوم است.

  • راه‌کار این‌که حوزه علمیه بتواند از وضعیتی که تشریح کردید، خارج شود و علوم عقلی را بین طلاب ـ به خصوص طلاب جوان ـ رواج بیش‌تری دهد، چیست؟

ابتدا باید القائات ناصواب و سخنان تیزی که احیاناً در جهت دفع و طرد علوم عقلی و فلسفه اسلامی مطرح می‌شود و ذائقه طلاب و جویندگان علم را نفی می‌کند را کنار گذاشت. غیرکارآمد توصیف کردن این علوم از زبان مسئولین و متولیان حوزه، می‌تواند ذائفه علاقمندان به فراگیری این علوم را تحت تأثیر قرار دهد. لذا باید همگان ـ به‌خصوص دست‌اندرکاران حوزه ـ فضای حوزه را به‌گونه‌ای آماده کنند که شرایط مناسبی برای فراگیری این علوم پیدا شود. الان کاملاً این احساس هست که طلاب، احساس امنیت برای فراگیری علم فلسفه به‌صورت روشن ندارند؛ گرچه باز تکرار می‌کنم که به برکت انقلاب، تاکنون فضای بسیار مناسبی ایجاد شده؛ اما باز گاهی فضا طوری می‌شود که موجب تلاطم ذهنی و روحی پژوهندگان این علوم و کاهش تألیف و تدریس در این رابطه می‌شود.

  • نقش اساتید حوزه علمیه در راستای کاهش موانع گسترش فلسفه اسلامی چیست؟

انصافاً برخی اساتید تلاش‌های خوبی در راستای توسعه و ترویج این علوم دارند؛ اما بخش قابل توجهی از اساتید، به‌خاطر مسائل اجتماعی، معیشتی و نظایر آن، اهتمام لازم را به علوم عقلی نمی‌دهند و این توقع وجود دارد که علاقه‌مندانی که می‌توانند در سایه این علوم، محقق، مؤلف، مصنف و صاحب نظر باشند، به میدان آمده و کمک کنند تا چراغ فلسفه در این کشور پرفروغ‌تر و درخشان‌تر باشد. ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم با شرق و غرب سخن بگوییم، مگر این‌که به علوم عقلی مسلح باشیم. امروزه جهان عرب، به‌شدت متأثر از حرکت‌های غربی شده و مجهز و مسلح نیست و خودش را در مقابل غرب، وا می‌دهد؛ چون نمی‌توان با اعتقادات سطحی و بدون تسلط به فلسفه و کلام اصیل اسلامی، درمقابل هجمه‌های سنگین غربی‌ها مقاومت کرد. لذا می‌بینیم بسیاری از مجامع علمی عربی، پذیرای سخنان غربی‌ها هستند و حتی متأسفانه سخنان آن‌ها را به شکل دیگری و در قالب‌های اسلامی ارائه می‌کنند. در دنیای کنونی، باید حوزه‌ها را مجهزتر کرد تا بتوان هجمه‌های فلسفی شرق و غرب را خنثی نمود. قسمت عمده‌ای از  دشمنی‌هایی که علیه کشور ما می‌شود، مربوط به مسائل فکری و فرهنگی است و همین مسائل، تبدیل به لغزش‌گاه‌هایی برای جوان‌ها و روشنفکران کشورمان می‌شود. لذا باید باتقویت علوم عقلی، سپر دفاعی و امنیت فکری و فرهنگی را درجامعه ایجاد کنیم.

  • رهبر انقلاب در فرمایشات اخیرشان فرمودند که عده‌ای از اساتید دلسوز حوزه، درس‌های فلسفه را در قم زیاد می‌دانند. شما فکر می‌کنید منشأ اشکال این اساتید، چیست؟

چه‌‌بسا بتوان گفت که این نگرانی، چندان به‌جا نیست. از دیر زمان، القائات نادرستی علیه کتاب‌های فلسفی و عرفان عقلی در اذهان ایجاد می‌شد. برخی تصور می‌کنند احیاناً آن‌چه درکتب فلسفی وجود دارد معاذﷲ درمقابل ظواهر کتاب و سنت است؛ درحالی‌که واقعاً دانش فلسفه عهده‌دار تبیین این معارف و احکام است. هیچ تفاوتی بین مرحوم شیخ انصاری و آخوند صاحب کفایه با شیخ الرئیس و ملاصدار نیست؛ همان‌طور که آن‌ها تلاش می‌کنند احکام الهی را بیابند، این‌ها هم تلاش می‌کنند تا معارف و حکم را بیابند. این‌که عده‌ای القا می‌کنند که اگر کسی سراغ کتاب‌های فلسفی برود، معاذﷲ از درخانه اهل‌بیت جدا می‌شود، صحیح نیست. حکمایی که این‌گونه دانش‌ها را ایجاد کرده و توسعه بخشیدند، خود از متضرعان درگاه اهل‌بیت بوده و هستند و توانسته‌اند به وسیله این علوم، فرمایشات واصله از اهل‌بیت را تبیین کنند. لذا این پندار ناصواب که دانش فلسفه وعرفان اصیل اسلامی ممکن است طلاب را از کتاب و سنت دور کند، وجه منطقی ندارد. برخی از افراد، برای القای شبهات و چنین سخنان ناصوابی، سراغ استخراج متشابهات می‌روند؛ در حالی‌که واضح است که در هر علمی بعضاً متشابهاتی وجود دارد؛ ولی معنایش این نیست که ما به علم فلسفه و علم عرفان که عهده‌دار رسالت سنگین تبیین مسایل عقلی‌اند، توجه نداشته باشیم. این نگرانی که احیاناً رهبری هم از ناحیه این دلسوزان اظهار داشتند، صرفاً به خاطر پنداشت ناصواب و توهمی است که متأسفانه در این فضا وجود دارد.

  • اگر نظر اشخاصی از حوزویان و عالمان حوزوی ـ به‌صورت دلسوزانه و کارشناسی و نه سیاسی ـ با نظر رهبر انقلاب در مورد مسائل فلسفی و مربوط به آن ـ مثل همین گسترش کلاس‌های فلسفه در حوزه علمیه ـ موافق نباشد، باید از ابراز نظر خود منصرف و یا منع شوند؟

با وجود یک حوزه علمیه آزاد، تمام این مسائل، پالایش و حل‌ و فصل می‌شود و اگر احیاناً اشتباهات و لغزش‌هایی در یک دانش وجود داشته باشد، توسط علما و محققان همان دانش، به کنار زده می‌شود. ما فکر می‌کنیم که با یک نگاه امنیتی و نظامی یا سیاسی می‌توانیم دانش‌ها را بسازیم یا جهت بدهیم. نهاد قدرت و نهادهای سیاسی و امنیتی می‌توانند حرکت‌های اجتمای داشته باشند؛ اما این، هرگز شامل حرکت‌های علمی نمی‌شود. این قدرت نیست که علم را می‌سازد؛ بلکه علم، بر اساس ذات خودش رشد و توسعه پیدا می‌کند. متأسفانه یک چنین نگاهی درکشور وجود دارد و آزاردهنده است. از دیگر سو، برخی القائات وجود دارد که علوم عقلی درمقابل سنت و کتاب و دانش‌های وحیانی است. باید اعتماد کنیم به  بزرگان علوم عقلی و آن‌ها را هم‌چون بزرگان فقه بدانیم. همان‌طور که احیاناً لغزشی ممکن است برای بزرگان فقه و اصول به وجود بیاید، ممکن است متشابهاتی در کلمات حکمای اسلامی باشد؛ ولی بهترین پالایش‌دهنده علم، عالمان هستند. نباید روند پیشرفت و حرکت علوم اصیل عقلی اسلامی، در حوزه‌ها کند شود. درفضای علم، اصلاً دلسوزی معنا ندارد؛ در فضای علم، فقط انتقاد  و سؤال و اشکال و ابهام و پاسخ و جواب است که جاری و ساری است و دلسوزی در این‌گونه امور، نقشی در پیشرفت و توسعه و اصلاح علم نخواهد داشت و حتی ایجاد مانع هم می‌کند.

  • رهبر انقلاب در سخنانشان فرمودند که غربی‌ها در زمینه تبلیغات از ما قوی‌ترند؛ به نظر شما برای این‌که صدای فلسفه اسلامی نیز رساتر شود، حوزه علمیه، اساتید، مجمع عالی حکمت اسلامی و شورای عالی حوزه چه اقداماتی باید انجام دهند؟

یکی از عمده‌ترین نهادهایی که در این رابطه می‌تواند نقش‌آفرین باشد، شورای عالی حوزه است که متولی فضای حوزه و علوم حوزوی است. انتظار می‌رود که شورای عالی حوزه این اهتمام را نسبت به دانش علوم عقلی، حداقل در سطح علوم اعتباری داشته باشند و فضا را برای این‌گونه علوم ـ که رهبری هم بر ترویج آن‌ها همواره اصرار داشته‌اند ـ ایجاد کنند. شاید بتوان گفت قوانین، مقرارات و آیین‌نامه‌هایی که اکنون درباره علوم عقلی وجود دارد، کافی نیست و ضعیف و ناقص است. همان‌طور که گفتید دراندیشه غربی‌ها این معنا آمده که بنیان‌های جامعه را علوم عقلی تقویت می‌کند و عقلانیت، از ناحیه علومی زاده می‌شود که این علوم با تفکر عقلی سازگارتر است. عقلانیتی که می‌تواند دانش‌ها را وابکاود و جامعه را نیز به سوی عقلانیت شایسته سوق دهد، همین علوم عقلی است. برخی از نهادها مثل مجمع عالی حکمت، به حق کوشیدند و امروزه چراغ حکمت، به بخش قابل توجهی از تلاش‌های مجمع عالی حکمت روشن است؛ ولی لازم است که تلاش‌ها، بیش‌تر شود.

  • در پایان، ارزیابی خود را از دیداری که  با رهبر انقلاب داشتید، بیان فرمایید.

این دیدار سه بخش داشت؛ بخش اول، شامل ارائه گزارش از فعالیت‌های مجمع عالی حکمت، در خدمت رهبری عزیز بود و ایشان نیز رهنمودهایی برای تقویت علوم عقلانی اسلامی داشتند. بخش بعدی مربوط به همایش حکیم تهران بود که یک جلسه در تهران و یک جلسه در قم برگزار شد. رهبری در فرمایشات‌شان اهتمام به این داشتند که تهران، شهر حکمت بوده و در گذشته، حکمای فروانی داشته است و یادی کردند از پدر مرحوم ملا علی زنوزی ـ عبدﷲ زنوزی ـ که ملاعلی شاگرد و فرزند ایشان بوده است و این می‌تواند در آینده موجب تقویت حکمت در شهر بزرگ تهران باشد. بخش سوم دیدار که بسیار مهم و اساسی بود، تأکید ایشان بر فلسفه‌ورزی و اهتمام به تقویت فلسفه درحوزه علمیه قم بود. هرسه بخش از این دیدار با برکت، باید مورد توجه همگان باشد. باید توجه کنیم که تا عقلانیت را توسط همین علوم و همین شاگردان و محققان در جامعه مستقر نکنیم، متأثر از بداخلاقی‌ها و بدعهدی‌ها در عرصه سیاست و مسائل اخلاق و تربیت خواهیم بود. بنده معتقدم بخش زیادی از حرکت‌های ناصواب سیاسی اجتماعی و اخلاقی، مرهون بی‌توجهی به دانش فلسفه و علوم عقلی است. باید توجه کنیم که همین علوم عقلی انسان‌هایی مثل شهید مطهری شهید مفتح را می‌سازد و این افرادند که سازندگان جامعه انسانی و اسلامی هستند.

رده‌های مرتبط

دیدگاه‌ها

  1. ناشناس 

    فلسفه، فلسفه است و اسلامی و غیر اسلامی ندارد و نمی‌شود با شبیه این توجیهات که با فلسفه هم می‌توان به اهل‌بیت رسید، سعی شود که جایی برای آن در مجامعی که کاری با عقلانیت ندارند، باز کرد.

  2. ناشناس 

    بسم الله
    این که آقای مرتضی جوادی که استاد مطرح فلسفه است هنوز برای تمجید از فلسفه صدرایی اونو مساوی عقلانیت ! میدونه فاجعه است .
    این که معارف رو منحصر در فلسفه و عرفان میدونه و فقه رو منحصر به احکام ، فاجعه تره .
    وقتش رسیده به جای این ادبیات ساده انگارانه ، ببینیم واقعا عقلانیت صدرایی _ اشراقی _ مشایی میتونه معارف الهی رو بفهمه یا ازش دفاع کنه ؟ آیا میتونه در برابر عقلانیت مدرن ، که صد ها سال از دو مشابه این عقلانیت ( در قالب دو مکتب مدرسی و انسان گرا ) عبور کرده حرفی بزنه یا نه .

  3. رضا کریمی 

    حالا نروید روی الفاظ و ملا لغتی بشید که به استاد مرتضی جوادی آملی اشکال بگیرید
    در هر حال ما برای صحبت با دنیایخارج از اسلام نیاز به فلسفه و فیلسوف داریم
    امام رحمت الله علیه زماانی که برای گوباچف پیامی کتبی فرستاد آنرا داد به آیه الله جوادی آملی والا عالم و فقیه در قم بسیار بودند پس داشتن فیلسوف ضروری است

پاسخ دهید